تفاوت ورد با هارد
نوشته ی محمد مهدی حسنی
این سخن تکراری شده است که : بعلت وجود ناموس تطور و تکامل، در آستانه قرن 21 ، دنیای جدید و سریع رایانه ودیجیتال ( علم کامپیوتر ) از یک سو، و لااقل یک زبان بیگانه دانستن برای ارتباط با ابناء نوع جنس بشر در دهکده بزرگ جهانی، از سوی دیگر؛ فاصله ای بسیار میان ما و فرزندانمان، ایجاد کرده است. طوری که، این پاره های دل ، بعلت بی اطلاعی ما از این دو امر، ما را کم سواد، بل بی سواد؛ فرض می کنند. و دست کوتاه ما و دامن این دو یار، هیهات که درمواجه مان با این عالمان کوچک، زمین خورده؛ و خرد و خاکشیر می شویم .
چندی قبل یکی از همکاران، که انصافاً در زمینه علم حقوق و وکالت؛ عالم و با تجربه است. و حسن سابقه و پایبندی اش به اخلاق، و التزامش به رعایت دقیق اصول و قواعد، در محاق گواهی قاطبه معتمدین و معمرّین شهرمانست. و بنده پیش ایشان لنگ می اندازم؛
چون سخن در وصف این حالت رسید
هم قلم بشکست و هم کاغذ درید ( مولانا )
آن بزرگ، برای دفتر خود رایانه ای تدارک دیده بود و از فرزند حقیر( حمید رضا ) - که همچو اکثر فرزندان این آب و خاک، ره صد ساله را یک شبه پیموده است - خواست تا به منظور رفع نیاز امور دفتری، برایش نرم افزار " ورد" نصب کند. لیکن به هنگام طرح خواسته فرمود : " لطف کنید برایم هارد 2003 بریزید " . هرچند حمید رضا در آن لحظه، - مأخوذ به حیا - لبخند، - و رویم بدیوار و بلانسبت،- نگاه عاقل اندر سفیه خود را پنهان کرد. لیکن به عادت همه ایرانیان، چون از دوست مذکور جدا شدیم، به لسان غیبت گفت : " ... بابا طرف اصلاً تو خط نیست ... سوتی شو دیدی .... " با عصبانیت با او گفتم :
گر نشستی ورای خاقــــــانی
نه ورا عیب و نه تورا هنرست ( خاقانی )
و تلاش بسیار کردم، برای دست پروده خود توضیح دهم، که : پدر سوخته ! اگر ایشان، چنین اشتباهی کرده، زیاد چیزی مهم نیست، و شخصیت علمی و اجتماعی اش، را خدشه دار نمی کند. ولی .....
گوش اگر گوش تو وناله اگر ناله من
آنچه البته بجایی نرسد فریاد است ( یغما جندقی ) .
از جوانترها اجازه می خواهم حکایت مناظره " کدو و درخت کهن سال " را که سالها پیش در یکی از کتابهای درسی فارسی خوانده ام، برایشان نقل کنم. چون نمی دانم آیا هنوز هم در کتابهای درسی، شعر مشهور و زیبای مورد نظر وجود دارد یا خیر؟
و اما شعر این است :
نشنیده ای که زیر چناری، کدو بنی
بر دست و بر دوید بر و بر، بروز بیست.
پرسید از آن چنار، که تو چند روزه ای؟
گفتا چنار: سال مرا بیشتر ز سی است
خندید پس بدو، که من از تو به بیست روز
برتر شدم. بگوی که این کاهلیت چیست؟
او را چنار گفت : که امروز، ای کدو!
با تو هنوز مرا نه هنگام داوری است
فردا که بر من و تو، وزد باد مهرگان
آنگه شود پدید، که نامرد و مرد کیست.
این قطعه مشهور را بیشتر، از آن ناصر خسرو می دانند. چنانکه در دیوان ناصر خسرو ص 500، آمده است. اما همین قطعه در دیوان انوری ( تصیح استاد مدرس رضوی ج 2 ) و همچنین تصحیح مرحوم استاد سعید نفیسی ( ص 351 ) با اختلافاتی در ابیات، به نام انوری ثبت شده است .
و در باره مناظره مذکور، در رساله " قلندر نامه " تالیف گرانقدر خواجه عبداله...انصاری، به مناسبت رعایت احترام پیران از جانب نو خاستگان و جوانان، چنین آمده است :
" ... هر که خوار دارد پیران را، زود هیزم شود میزان را؛ همچو درخت کدوی، که در اوان جوانی چند روزی خود نمایی کند. و در سهل روزی بر شجره دیرینه و درخت صد سالینه بر آورد و برآید خود را به جهانیان نماید و گوید که منم در این قرارگاه سفلی نقاب از تراب نمودم و قبضه سابقین در ربودم درخت گوید : ای که مغرور خود نمایی، اما بی ادبی ، بسردر آیی. باش تا به فرمان الهی وزان شود مرمر تیر ماهی، خود را بینی، افتاده، عنان زبان بر تو گشاده، میراث این سخن جامع اما سر مانع ، ای مسامع اگر داری و قاری از پیران مدار عاری، که پیری همه شیب و نوری است و جوانی همه عیب و دوری است ... "
( رسایل خواجه عبداله... انصاری چاپ وحید دستگردی ص 88 قلندرنامه ) .
از مطلب دور شدیم. به هر حال، بنده با همین سر بی کلاه، و دماغ معمولی، برای اینکه فرزندانمان ما را بی سواد و کم علمتر از خود ندانند ؟ و وضعیت ماضی ( حسّ احترام و کهتری ظاهری پور از پدر ) تکرار شود ؟ !! خیلی فکر کردم، ولی نتیجه نگرفتم.
بنظر شما چه باید کرد؟
تذکر : مطالب ادبی مطلب از کتاب " اشعار معروف " تالیف دکتر سید ضیاء الدین سجادی ص 119 و 120 نقل شده است .
تصویر از کنستانتین سیوسو (کاریکاتوریست رومانیایی) است که در هفتمین دوسالانه بینالمللی کاریکاتور تهران، برنده جایزه سوم بخش سالمندان گردید و برگرفته از سایت ایران کارتون است