شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۱ ساعت ۸:۰ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

    نغمه های فراموش شده (داستان واقعی)

  نوشته مرضیه محبی (وکیل پایه یک دادگستری)

 یادآوری دبیر بخش ( محمد مهدی حسنی) :

وقایع این داستان اتفاق افتاده است و وکیل پرونده مزبور، همکارمان آقای سید محسن حسینی پویا بوده اند که ماجرای اصلی پرونده و مشکلات پیرامون آن، نوع بیماری، جریان بیمارستان و چگونگی صدور رأی ها را بازگو کرده و سپس به خامه زیبا و توانای همکار دیگرمان خانم مرضیه محبی به قالب داستان حاضر درآمده است. چنانکه وی فضای جنوب کشورمان و اندیشه های «صفیه» این زن رنج کشیده را، خوب در خیال پرورانده است. و مراد از "مستشار شعبه تجدید نظر" آقای شریعتی نیا (مستشار شعبة 16 دادگاه تجدیدنظراستان خراسان رضوی) است که دقت نظر و تعهد ایشان، زبانزد عام و خاص می باشد.

لطفاْ برای خواندن اصل داستان به ادامه مطلب بروید

شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۲:۵۱ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

   شگفتی دیدار (داستان واقعی)

           نوشته ی  مرضیه محبی

او زن چهل ساله ی تبعه ی استرالیا بود.  اولین بار كه به من تلفن كرد، با لحنی محزون و لهجه جنوبی گفت که بیست سال است كشور و خانواده اش را ترك كرده، اما هنوز طلاق نگرفته و حالا می خواهد برگردد.  برای گرفتن گذرنامه ایرانی باید حكم طلاق یا اجازه همسر داشته باشد و می خواست كه وكالتش برای طلاق را قبول كنم.  تنها دلیل او، ازدواج مجدد همسرش بود، اما نه سند ازدواج خودش را داشت، نه نشانی از شوهرش و نه هیچ چیز دیگر؛ جز اینكه آن كسی كه او رهایش كرده بود، روزگاری كارگر كارخانه ... شهر ... بوده است. مكث كردم. تردید مرا در آن سو احساس كرد، گفت: " كمكم كنید!  ....

لطفاْ برای خواندن بقیه داستان به ادامه مطلب بروید

دوشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۴۳ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

              بی ناموسی چینی ها ( سفرنامه طنز)

                       طنزیم :  محمد مهدی حسنی

در تعطیلات بهاری دو سال پیش ،  تقی به توقی خورد،  حاجیکستان  خر داده و زر داده و سر، هم داده، به اتفاق عیال مربوطه سفر خارجگینی چین رفت. چینِ فغفورْمرده، کجا رفت، نمی دانم.

در فرودگاه پکن، قدقدشده و  له و لورده از پروازی طولانی،  از طیاره پیاده شدیم. لدرتور ایرانی مسافران تور را - که تازه فهمیدم ماها،  باهمیم و وجه اشتراکمان این است که می خواهیم حسابی ته جیب خود را واجبی چینی بکشیم -  سرجمع کرد. ...........

برای خواندن بقیه ی نوشته به ادامه مطلب بروید

پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۰ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

      زندگی خوش دلپذیر ما

                   نوشته ی فریدون تنکابنی

          (همراه با بیوگرافی و نقد داستان های تنکابنی)

  

الف – در باره نویسنده (زندگی نامه، معرفی و نقد آثار):

فریدون تنکابنی (با نام مستعار "فریدون آموزگار" و" ف.ت. آموزگار")، داستان نویس؛ طنز پرداز؛ یاداشت نگار معاصر در سال 1316 شمسی در تهران به دنیا آمد. پس از گذران دوران ابتدایی، در رشته ادبیات فارسی تحصیل و فارغ التحصیل شد و سپس در همین رشته سال ها به معلمی و تدریس در دبیرستان ها پرداخت. و مدتی با نشریه پیک ، ویژه دانش آموزان، همکاری داشت.

وی از نویسندگانی است که طنز نویسی را به اشکال مختلف در آثارش دنبال کرده و  داستان های طنز آمیز بسیاری در انتقاد از مسائل اجتماعی و زندگی بی امید معلمان و کارمندان نوشته است.

تنکابنی به عنوان روشنفگر چپ که به نقد مناسبات و روابط اقتصادی، نقد نوکیسه های تازه به دوران رسیده، نقد بورژوازی و رفتارهایش می پردازد، شناخته شده است .

برای خواندن بقیه یاداشت بر ادامه مطلب کلیک فرمایید

پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲:۴۴ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

فلسفه نام گذاری گل پسر(داستان و خاطره طنز)

نوشته ی محمد مهدی حسنی

دیباچه:

این داستانْ خاطره، تا کنون چند بار نوشته شده است، اما هر بار به گونه ای از میان رفته است: ناپدید یا جای گذاشته شده و باز از صفحه رایانه غیب شده است، طوریکه فکر می کنم، این سایه افتادن بر آن، تاکنون عمدی و حتی حکمتی داشته است. چنانکه سال ها پیش آن را در قالب مثنوی سرودم و اوراق آن به هنگام پریدن از جویی عمیق، طعمه آب های تند و سرکش شد.

اخیراً خاطره مزبور را به همین سبک ادبی نوشتم و برای برخی دوستان ادیب خواندم. جملگی منّت گذارده، گوش دادند و ارجش نهادند. آن آماده و در نوبت گذاردن در وب سایت بود که یک باره دیدم، بدون هیچ دلیل از میان رفته است. نصف روز از وقت کم خود را صرف دانلود نرم افزارهای ریکاوری، اجرا و بازیابی اطلاعات هارد خود کردم، هر چه جستم نیافتم. بنابراین به لج روزگار دیشب نشستم و دوباره آن را نوشتم. صد البته که استخوان بندی نوشته، تغییری نیافت، لیکن به هر حال معلوم است که در این صیرورت، یا سیر تکاملی و یا قهقرایی داشته است، به نحوی که اگر آن را دوباره بشنوند، متوجه دگرگونی های آن بی شمار می شوند.

لطفاً برای خواندن بقیه نوشته به ادامه مطلب بروید.

یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۳۵ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

پنج داستان کوتاه طنز (فابل) از جمیز تربر:

ترجمه ی مهشید امیرشاهی

سخن ما :

اهل کتاب می دانند که کتاب های داستانی جیبی (مشهور به کلّه اسبی) که در دهه 40 و 50 به وسیله سازمان کتاب های جیبی منتشر می شد، انصافاً مجموعه ای نفیس و به درد بخور است و بیشتر آنها، ارزش دوباره و چندباره خواندن و انتشارشان را دارد.

چندی پیش برای گزینش داستان کوتاه طنز در میان کتاب های مزبور جستجو می کردم چشمم به کتاب "افسانه های عصر ما" نوشته ی جیمز تربر، چاپ اول، 1345؛ با ترجمه خانم مهشید امیرشاهی افتاد . چند داستان کوتاه آن را برای این پست گزینش نمودم و در این باره یادآوری نکته های زیر را ضروری می داند:

- ما در پستی دیگر از زیر مجموعه بخش "داستان طنز" وبلاگ : و در سرآغاز داستانی به نام "شبی که تختخواب افتاد"، به طور کوتاه در باره نویسنده (جیمز تربر) امریکایی سخن گفتیم ، لیکن ارزشمندی و زیبایی دیباچه مترجم محترم کتاب، در باره نویسنده، ما را بر آن داشت که همان را با عنوان : "در باره زندگی و هنر جمیز تربر" بیاوریم.

- داستان های این کتاب، به صورت "فابل" (Fabula) است. پیش تر اشاره کرده ایم که فابل نوعی شیوه ادبی است که هنرمند، منظور خود را به صورت قصه و حکایت های کوتاه منثور یا منظوم از زبان حیوانات نقل می کند. چنان که مشابه این پست را، به نام "فابل هایی با نتیجه های اخلاقی دفتر مشق" نوشته ی مارک آزوف و ولادیمر تیخوینسکی پیش تر در وبلاگ منتشر نموده ایم.

لطفاً برای خواندن بقیه یاداشت و اصل داستانها به ادامه مطلب بروید.

چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۲۲ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

داستان طنز - دستگیری حضرت فیل

از عزیز نسین ترجمه : حکیم باشی

از شهربانی کل استانبول تلگرافی به مضمون زیر به ادارات شهربانی شهرستان ها مخابره شد:

"مردی به سن 35 سال، بلند قد، به وزن دویست کیلو، سه دندانش افتاده، دندان پائین ثنایای چپش مطلّا، دارای لباس قهوه ای راه راه، موهایش ریخته، صاحب چهره ای گندمگون، چشمانی میشی، به نام "حضرت فیل" از طرفداران سابقه دار، شب گذشته با استفاده از بی خوابی چند پاسبان که سه شبانه روز یک کلوپ قمار را زیر نظر داشتند موفق به فرار شده است. به موجب تحقیقات و تدقیقات و تعقیباتی که انجام داده ایم معلوم شده که فرار حضرت فیل بر طبق نقشه قبلی و بسیار مرتبّی صورت گرفته است. خواهشمند است مراتب را به کلیه پاسگاه های پلیس خبر دهید و اولین خبر دریافتی در باره "حضرت فیل" را هرچه زودتر به اطلاع ما برسانید. عکس حضرت فیل در جوف یک نامه محرمانه ارسال شده است."

لطفاً برای خواندن بقیه داستان به ادامه مطلب بروید.

دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۱:۴ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

داستان "خاج پرست"

نوشته ی منوچهر کلانتری *

میان مردم شهر پیچیده بود که می خواهند روز بیست و هفتم محرم الحرام، خاج پرست نوخاسته ای را محاکمه و محکوم کنند. حیدری ها به تکاپو افتاده و سخت شادمانی می کردند که واقعه ای سرگرم کننده در پیش دارند. یکی شان می گفت من این خاج پرست را دیده ام مردی است با قامتی بلند و تنی ستبر که کلاهی سرخ به شیوه "شازده کج کلاه" یک بری روی موی بلندش گذارده. قبایی از ترمه کشمیری در بر کرده و شالی سرخ به کمر بسته و به تقلید از لوطیان عهد کریم خانی قمه ای بر شالش فرو برده، چشمانش مانند دو کاسه خون بر طبق صورت گردش نشسته. جگر می خواهد نگاه کردن به چشمان بزرگ و ریشه ی این مرد. آدم خطرناکی است که یک تنه حریف صد قمه به دست می شود.

نعمتی ها می گفتند ما هم خاج پرست را دیده ایم . مردی است که نسبت از جوکیان هند می برد. لاغر و سیاه و بلند است. یک لا قبا به تن دارد و خورجینی انباشته از طلسمات به دوش. به زبانی نامفهوم یک ریز، ورد می خواند و به در و دیوار فوت می کند. اگر پِخ کنی به زیر شکمش جابجا از ترس کلّه پا می شود.

لطفاً برای خواندن بقیه داستان به ادامه مطلب بروید.

شنبه ۳ بهمن ۱۳۸۸ ساعت ۲:۲۳ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

فابل هایی با نتیجه های اخلاقی دفتر مشق

نوشته ی مارک آزوف و ولادیمر تیخوینسکی

ترجمه : منوچهر محجوبی

یاداشت نویسندگان: ما دوتا ئیم

ما دوتائیم ، هر کدام چهل سال داریم ، سنی که یک مرد سادگی کودکانه را پشت سر گذاشته ولی هنوز به دوره دوم کودکی برنگشته. زمان خوبی است برای کار.

برای تاتر نمایشنامه می نویسیم ، و برای آرکادی رایکین و خیلی از کمدین های دیگر لطیفه درست می کنیم . هر دو تایی با هم چیز می نویسیم ، و به همین جهت نوشته های مان، دو بار کوتاهتر از مال دیگران است . هر کداممان آنچه را که در نوشته دیگری نمی پسندد حذف می کند. روی همین اصل، خرده ریزه های ناچیزی برای خواننده می ماند که فابل های کوتاه است.

هیچ فابلی بدون نتیجه اخلاقی نیست، و قسمت بزرگتر هر فابلی آن است که در نتیجه اخلاقی آمده .

با توجه به اینکه این نتیجه های اخلاقی رونوشت برابر اصل است و همه کس آنها را می داند، هیچ نمی فهمیم چرا سردبیر ها چاپ شان می کنند. خودتان قضاوت کنید.

مارک آزوف - ولادیمر تیخوینسکی

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید.

سه شنبه ۲۴ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۲:۴۶ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

چطور طلاق بگیریم

نوشته ی آرت بو کوالد (بوخوالد)

در باره نویسنده:

آرتور بوخوالد ( Art Buchwald) متولد ۲۰ اکتبر ۱۹۲۵ در یک خانواده یهودی فرزند ژوزف بوخوالد و درگذشته به تاریخ ۱۷ ژانویه ۲۰۰۷، طنزنویس مشهور آمریکایی، ستون‌نویس روزنامه اینترنشنال هرالد تریبون، واشینگتن پست، نیویورک هرالد تریبون، لس آنجلس تایمز، برنده جایزه پولیتزر (۱۹۸۲) که آثار وی در بیش از ۵۵۰ روزنامه محلی و کشوری در آمریکا به چاپ رسیده است. آرت بوخوالد در ۱۹۷۴ به ایران سفر کرد. او یکی از شدیدترین لحن‌های انتقادی-طنزپردازنه را نسبت به رییس جمهورهای آمریکا از ریچارد نیکسون تا جرج بوش داشته است.

کتاب‌های منشر شده ی وی عبارت است از: پاریس بعد از تیرگی (۱۹۵۴) ، من فکر می‌کنم خاطرم نمیاد (۱۹۸۷) ، ترک خانه (۱۹۹۴) . آثاری وی که به فارسی ترجمه شده‌اشت: آمریکا به روایت آرت بوخوالد، مترجم: پرویز ایرانزاد، خانه گاه شمار کتاب امریکا، ۱۳۶۴ ، من لوزه‌هایم را دوست دارم ، لیموزین جدید پرزیدنت بوش ، شوکران شیرین ، گزیده طنز گیتی (در این کتاب داستان‌هایی از آثار طنزپردازان جهان از جمله "وودی آلن" و "بوخوالد" و "تربر" ترجمه شده است.)

آرت بوخوالد و طنزهایش در ایران توسط زنده یاد پرویز ایرانزاد (پ. الف. بوخی) معرفی شد. ایرانزاد که مترجم و خبرنگار بخش بین‌الملل روزنامه اطلاعات بود، همان ذوقی را که بوخوالد در مقام طنزنویس به کار می‌برد، در مقام مترجم به کار برده است و متنی خواندنی از خاطرات این روزنامه نگار نامی و شهیر آمریکایی به دست داده است.

لطفاً برای خواندن بقیه نوشته به ادامه مطلب بروید.

مشخصات
چه بگویم ؟     (حقوقی، ادبی و اجتماعی) این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی،  گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی"  خواهم زد. چرا و چگونه؟  می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید.
  مائیم و نوای بینوایی
بسم اله اگر حریف مایی
               
*****************
دیگر دامنه  های وبلاگ :
http://hassani.ir

* * * * * * * * * * *
«  کليه حقوق مادي و معنوي اين وبلاگ، متعلق به اینجانب محمد مهدی حسنی، وکیل بازنشسته دادگستری، به نشانی مشهد، کوهسنگی 31 ، انتهای اسلامی 2، سمت چپ، پلاک 25  تلفن :  8464850  511 98 + و  8464851 511 98 + است.
* * * * * * * * * * *
ایمیل :
hasani_law@yahoo.com
mmhassani100@gmail.com

* * * * * * * * * * *
نقل مطالب و استفاده از تصاوير و منابع این وبلاگ تنها با ذکر منبع (نام نویسنده و وبلاگ)، و دادن لینک مجاز است.  »