پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲:۴۴ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

فلسفه نام گذاری گل پسر(داستان و خاطره طنز)

نوشته ی محمد مهدی حسنی

دیباچه:

این داستانْ خاطره، تا کنون چند بار نوشته شده است، اما هر بار به گونه ای از میان رفته است: ناپدید یا جای گذاشته شده و باز از صفحه رایانه غیب شده است، طوریکه فکر می کنم، این سایه افتادن بر آن، تاکنون عمدی و حتی حکمتی داشته است. چنانکه سال ها پیش آن را در قالب مثنوی سرودم و اوراق آن به هنگام پریدن از جویی عمیق، طعمه آب های تند و سرکش شد.

اخیراً خاطره مزبور را به همین سبک ادبی نوشتم و برای برخی دوستان ادیب خواندم. جملگی منّت گذارده، گوش دادند و ارجش نهادند. آن آماده و در نوبت گذاردن در وب سایت بود که یک باره دیدم، بدون هیچ دلیل از میان رفته است. نصف روز از وقت کم خود را صرف دانلود نرم افزارهای ریکاوری، اجرا و بازیابی اطلاعات هارد خود کردم، هر چه جستم نیافتم. بنابراین به لج روزگار دیشب نشستم و دوباره آن را نوشتم. صد البته که استخوان بندی نوشته، تغییری نیافت، لیکن به هر حال معلوم است که در این صیرورت، یا سیر تکاملی و یا قهقرایی داشته است، به نحوی که اگر آن را دوباره بشنوند، متوجه دگرگونی های آن بی شمار می شوند.

لطفاً برای خواندن بقیه نوشته به ادامه مطلب بروید.

سه شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۱۴ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

گذر عمر در سه اپیزود

اپیزود اول:

پنجره ها، تا نیمه،

میان آرواره های زمین فرو رفته اند .

میوه ها - بی هیچ سایه - لگد می شود

من به دنبال سایه ام، راه می افتم .

در گوشی خموشانه ی نسترن و یاسمن سر دیوار ،

و رقصِ پیرْ طاق ها و گچ بری ها

- با پاهای خیس و ترک خورده –

قهر روشنی آب از باغچه

و غروبش در کام تشنه خاک.

و باغچه

که تابوت سلوی ها و اطلسی ها ست.

اپیزود دوم:

در دالان خاطره

کودکی ، ضَرَبَ ضَرَبا ، می خواند

و دو چوب الک و دولک

در زیر و بم خواب.

من با سایه ام یکی می شوم

با سپیدارها می آمیزم

تنه درختی

حلقه انگشتری ام را بلعیده است

تنها نگین زرد آن پیداست،

- خورشیدی کوچک که سایه ای ندارد. –

اپیزود سوم:

سایه ام از پشت با من می آید

با غی با هزار درخت بزرگ و کوچک

در پشت سر .

مؤ ذنی پیر

صدایش را به عصایش وام داده است .

کودکی در محراب مسجد ،

خواب می بیند

و جا نمازی شسته شده، در اتتظار .

من در میان باغ

آهنگ ی را تکراری می کنم .

می دانم

با همان آهنگ

پیر می شوم

و با همان می میرم .

مشهد 5/6/83

پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۱۸ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

دانلود رایگان قوانین و مقررات

برخی از سایت ها مانند : سایت تخصصی دانلود موبایل ، سایت میهن دانلود ، سایت اِن موبایل ، از زمره سایت هایی هستند که برای کاربران و اعضای خود بسته نرم افزاری قانون گذارده اند. این بسته و کتاب های الکترونیکی، با بهره وری از نرم افزار جاوا موبایل و به صورت ساده و فارسی و دارای حجمی کم و رایگان هستند و بر روی گوشی های همراه قابل اجرا می باشند. ما ضمن آروزی موفقیت و سربلندی برای دست اندرکاران سایت های مزبور به خوانندگان خوب خود نوید می دهیم که می توانند برای اطلاع از مفاد نرم افزارهای برشمرده ی زیر و دانلود آن بر روی واژه اینجا کلیک فرمایند.

بیشتر نرم افزارهای معرفی شده به صورت زیپ بوده و پسورد و نیز حجم آن آمده است:

1 - مجموعه کامل قوانین همراه شامل کلیه مقررات حقوقی و کیفری اینجا

2 - کتاب مجموعه 10 قانون اینجا

3 - قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اینجا

4 - قانون مدني با آخرين اصلاحات اینجا

5 - کتاب حقوق خانواده اینجا

6 - کتاب رساله کامل ۱۰ مرجع اینجا

همچنین نسخه جدید لوح حق (حافظه قوانین) کاملترین مجموعه قوانین و مقررات کشور در جهت تحقق دسترسی آزاد به اطلاعات قوانین و مقررات کشور توسط دفتر فناوری های نوین مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی منتشر شده است که ما آن را از وبلاگ وکیل مدافع برگرفته ایم

7- نسخه جدید لوح حق (نرم افزار مجموعه قوانین) اینجا

شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۱۶ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

مباحثی از حقوق ثبت 5

قسمت دوم - مقررات ثبتی حاکم بر اموال عمومی

پاره دوم - اراضی موات

جُستن کبریت احمــر، عمر ضایع کردن است

زور بر خاک سیه آور که که یکسر کیمیاست (ابن یمین فریومدی)

الف - طرح یک بحث مقدماتی :

(نگاهی به تعاريف محدوده و حريم شهر ، روستا و شهرك و چگونگی تعیین آن)

با توجه به اینکه در سلسله مقالات مباحثی از حقوق ثبت (مقررات ثبتی حاکم بر اموال عمومی) پیش تر مقررات حاکم بر جنگل ها و مراتع ( اراضی منابع طبیعی ) و نیز اراضی مستحدث ساحلی را فراتر از مقرارت ثبتی مربوط کنکاش کردیم و از جمله به پیشینه قانونگذاری، تعاریف، مراجع واگذاری و تشخیص آن و نیز نحوه اعتراض و شکایت افراد و مواعد مربوط و محل های تزاحم حقوق دولت و اشخاص حقوق خصوصی، پرداختیم. اینک به همان سیاق، پیشینه و مقررات حاکم بر تشخیص و واگذاری و ثبت دو گروه دیگر از اموال غیرمنقول عمومی را به شرح زیر بررسی می نماییم :

لطفاً برای خواندن بقیه مقاله به ادامه مطلب بروید.

پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۲۶ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

تصویر طنز (کاریکاتور حقوقی) 27 – باد آورده

به نقل از مجلّه گل آقا – شماره - سی و دوم - سال پنجم( 19آبان 73 ) - ص 15 سایت گل آقا

برای دیدن چند کارتون مشابه در باره ماهواره در وبلاگ، اینجا کلیک نمایید.

یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۳۵ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

پنج داستان کوتاه طنز (فابل) از جمیز تربر:

ترجمه ی مهشید امیرشاهی

سخن ما :

اهل کتاب می دانند که کتاب های داستانی جیبی (مشهور به کلّه اسبی) که در دهه 40 و 50 به وسیله سازمان کتاب های جیبی منتشر می شد، انصافاً مجموعه ای نفیس و به درد بخور است و بیشتر آنها، ارزش دوباره و چندباره خواندن و انتشارشان را دارد.

چندی پیش برای گزینش داستان کوتاه طنز در میان کتاب های مزبور جستجو می کردم چشمم به کتاب "افسانه های عصر ما" نوشته ی جیمز تربر، چاپ اول، 1345؛ با ترجمه خانم مهشید امیرشاهی افتاد . چند داستان کوتاه آن را برای این پست گزینش نمودم و در این باره یادآوری نکته های زیر را ضروری می داند:

- ما در پستی دیگر از زیر مجموعه بخش "داستان طنز" وبلاگ : و در سرآغاز داستانی به نام "شبی که تختخواب افتاد"، به طور کوتاه در باره نویسنده (جیمز تربر) امریکایی سخن گفتیم ، لیکن ارزشمندی و زیبایی دیباچه مترجم محترم کتاب، در باره نویسنده، ما را بر آن داشت که همان را با عنوان : "در باره زندگی و هنر جمیز تربر" بیاوریم.

- داستان های این کتاب، به صورت "فابل" (Fabula) است. پیش تر اشاره کرده ایم که فابل نوعی شیوه ادبی است که هنرمند، منظور خود را به صورت قصه و حکایت های کوتاه منثور یا منظوم از زبان حیوانات نقل می کند. چنان که مشابه این پست را، به نام "فابل هایی با نتیجه های اخلاقی دفتر مشق" نوشته ی مارک آزوف و ولادیمر تیخوینسکی پیش تر در وبلاگ منتشر نموده ایم.

لطفاً برای خواندن بقیه یاداشت و اصل داستانها به ادامه مطلب بروید.

شنبه ۹ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۹:۱۹ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

حسرت غزلی تازه از نجوا (محمود خیبری)

همراه با یاداشت: اندر نکوهش بلای پیری (نوشته محمد مهدی حسنی)

و کارتونی (کاریکاتوری) از کنستانتین سیوسو ( اهل رومانی)

ابجد عشق مجاز از نونیازان خوش نماست

پیـــر گشتی واگـــذار این بازی طفلانه را (صائب – آنندراج)

دیشب به هنگام جستجوی امیل هایم به نامی آشنا بر خوردم: محمود خیبری، که پیش تر شعری از او (پیام ایرج میرزا) در باره تغییر نام بلوار ایرج میرزای مشهد، در "چه بگویم" منتشر شده است. او یکی از غزل های تازه خود را برایم فرستاده بود . نمی دانم چرا احساس کردم که شعر کوتاه او را بی پرحرفیِ به روالِ خود منتشر نکنم و از این نظر؛ از او پوزش می طلبم، به ویژه اینکه نثر گستاخ من بر نظم معنافراخ او پیشی گرفته است.

چند روز پیش برای خرید کتاب به یکی از کتابفروشی های شهرمان رفتم. کتابفروش گفت: فلانی بر خلاف قدیم، چند وقت است که کتاب رمان (داستان) خرید نمی کنی؟ هرچند با گفتن : "مجال خواندن نیست" گفتگومان زود پایان یافت ولی از آنجا که همیشه پس از هر محاجّه این چنینی، به سنجه ای رفتار من ناشور خود می پردازم. پس از بیرون رفتن از کتابفروشی، بر سبیل کنجکاوی به واکاوی این تذکر و فحاوی رفتار تذکر داده به خود پرداختم. دیدم مدت هاست، که به دلیل زمینه های ویژه مطالعاتی خود، و نداشتن فرصت کافی، از خواندن رمان و داستان دور افتاده ام. پیش تر اگر گاه گداری هم رمان های ارزشمند را خریداری می کردم به این امید بود که روزی فرصت تورق و خواندنشان را یابم. لیکن اکنون و ناخود آگاه احساس می کنم که آن ممه را دیگر لولو خورده و این امید از میان رفته است. چون می پندارم که در عمر باقی مانده (حداکثر ده بیست سال در پیش - اگر سپری شود؟) ، باید فیش های مطالعاتی موجودم را مرتب کنم و مستبعد به نظر می رسد، موقعیتی پیدا کرده و بتوانم مانند گذشته به طور جدّی رمان بخوانم.

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید.

دوشنبه ۴ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۱۲ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

دیوان بلخ 3

کنکاش ضرب المثل "دیوان بلخ"

نوشته ی محمد مهدی حسنی

الف – جای کاربرد و معنای مثل:

این مثل سایر(روان) در گفتگو های مردم، به گونه های مختلف شنیده می شود: "صد رحمت به دیوان بلخ"، "دیوان بلخ است" ، "حکم قاضی بلخ است" ، " مگر دیوان بلخ است" ، ، "آفرین باد بر دیوان بلخ" ، "آفرین صد بار بر دیوان بلخ". (1) سوای آن، نزدیک به هزار سال است که حکایات و روایت ها و داستان های مختلف شیرین و خواندنی و بازگفتنی از بی دادگریها و آرای بیخردانه و ستمگرانه دیوان بلخ بر زبان مردم جاری است، هرچند در ادب رسمی کهن و یافته های تاریخی به مفهومی روشن از آن بر نمی خوریم ولی در فرهنگ فولکلور همواره مورد استناد و اشاره بوده و هست

شادروان استاد دهخدا در لغت نامه، ذیل ديوان بلخ - که خود در ادب رسمی و به روایت استاد ابوالفضل بیهقی، نشان ننگ داستان غم انگیز بر دار کردن حسنک وزیر را بر جبین دارد - آورده: "گويند در شهر بلخ قاضيان احکام نادرستي صادر مي کردند بي گناهان را بزهکار و گناه کاران را معصوم جلوه مي دادند از اين رو ديوان بلخ مثل هر دادگاه و محکمه اي شده است که احکام آن برخلاف حق باشد. هم او در امثال و در معنای مثل گوید: یعنی " در اینجا قانون و عدالتی برای رسیدگی به مظالم نیست " (2)

لطفاً برای خواندن بقیه مقاله به ادامه مطلب بروید.

مشخصات
چه بگویم ؟     (حقوقی، ادبی و اجتماعی) این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی،  گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی"  خواهم زد. چرا و چگونه؟  می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید.
  مائیم و نوای بینوایی
بسم اله اگر حریف مایی
               
*****************
دیگر دامنه  های وبلاگ :
http://hassani.ir

* * * * * * * * * * *
«  کليه حقوق مادي و معنوي اين وبلاگ، متعلق به اینجانب محمد مهدی حسنی، وکیل بازنشسته دادگستری، به نشانی مشهد، کوهسنگی 31 ، انتهای اسلامی 2، سمت چپ، پلاک 25  تلفن :  8464850  511 98 + و  8464851 511 98 + است.
* * * * * * * * * * *
ایمیل :
hasani_law@yahoo.com
mmhassani100@gmail.com

* * * * * * * * * * *
نقل مطالب و استفاده از تصاوير و منابع این وبلاگ تنها با ذکر منبع (نام نویسنده و وبلاگ)، و دادن لینک مجاز است.  »