پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۴ ساعت ۸:۱۰ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

تاریخ وکالت در ایران 2

فصل نخست - ایران باستان

بخش دوم: وکالت در ایران باستان

پاره نخست در چهاربهره: (وکیل یا سخنگو ، معادلات وکیل در زبان های باستانی ایران، وضع وکالت در زمان هخامنشیان و ساسانیان، وکالت درویشان)

نوشته ی محمد مهدی حسنی

چکیده:

در ادامه بررسی تاریخ و پیشینه وکالت دادگستری در کشورمان (فصل نخست - ایران باستان)، در شماره پیشین بعد از بیان مقدمه ای تاریخی در این باره و نیز اشاره به عناوین بخشهای بعدی و تقسیم بندی مباحث، نگاهی به دادرسی و دادگستری و منابع حقوق و تاریخ حقوق در ایران باستان، داشتیم. اینک در بخش دوم (وکالت در ایران باستان)، در نخستین پاره از سه پاره، به بیان پنج مبحث یعنی: معنا و مفهوم و نیز بررسی ریشه‌شناسیِ واژگان وکیل یا سخنگو ، واژه های برابر و همسنگِ وکیل در زبان های باستانی ایران، وضع وکالت در زمان هخامنشیان، و نیز ساسانیان و آنگاه مقوله : "وکالت درویشان" می پردازیم. و با بررسی منابع به دست آمده و نیز گفتارهای تاریخ‌نگاران و شرق شناسان، نهاد وکالت دادگستری را در این برش از تاریخ درخشان کشورمان، بررسی و منابع های موجود را بازنگری می نمائیم.

کلیدواژه:

تاریخ حقوق و دادگستری در ایران باستان، تاریخ وکالت در ایران باستان، منابع حقوق ایران باستان، متون باستانی وکالت، مادیکان هزار دادستان

لطفاً برای خواندن بقیه مقاله به ادامه مطلب بروید. و برای دانلود فایل pdf مقاله اینجا کلیک فرمایید

منبع: ( برگرفته از فصلنامه وکیل مدافع - ارگان کانون وکلای دادگستری خراسان، سال چهاردهم، شماره 24/ زمستان 1403- صص: 149-183)

برچسب ها :

تاریخ حقوق

شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۰ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 بازخوانی نخستین دادرسی قانونی (عرفی) در کشور ما؛

محاکمه عاملان فروش دختران قوچانی و به اسارت رفتن زنان باشقانلو

(بخش نخست)

نوشته: محمدمهدی حسنی (وکیل پایه یک دادگستری)

 

http://mmhassani.ir/hassani1001.jpg درآمد

فروش دختران قوچانی به ترکمنان و ارامنه عشق‌آباد و اسیر شدن زنان باشقانلو در زمان والی گری آصف الدوله در خراسان و حکمرانی پسرش امیرحسین‌خان بر قوچان و سالار مفخم شادلو بر بجنورد؛ در بهار و اواخر تابستان سال 1284 شمسی (1323 قمری) رخ داد، اما آنان و سایر متهمین یک سال و اندی بعد و مقارن با دوران مشروطیت و مجلس اول شورای ملی محاکمه شدند. اگر امروز ما به اخبار این دادگاه آگاهی داریم تنها به خاطر تلاش نخستین نسل از روزنامه‌نگاران شجاع و آگاهی است که جریان این محاکمه مهم را در روزنامه‌های خود بازتاب دادند. یکی از این یومیه‌ها، «محاکمات» است. این نشریه پس از روزنامه وقایع عدلیه که در عصر ناصری منتشر می‌شد نخستین نشریه حقوقی با امتیاز شخصی است (پروین، 1390، 255) که خلاصه مذاکرات محاکم عدلیه، اوقاف، تجارت و خارجه را جهت آگاهی‌رسانی توده‌های مردم نشر  می‌داد. شماره نخست این روزنامه از شنبه 8 جمادی‌الاول 1325 قمری به مدیریت مجدالاسلام کرمانی روی کاغذ نیم ورقی منتشر و حدود یک سال تا کودتای باغ شاه انتشارش دوام یافت (براون، 1386، 637؛ طباطبایی، 1366، 142 و 316) و دیگری «حبل‌المتین» به مدیریت سید حسن کاشانی و صاحب‌امتیازی برادرش مؤید الاسلام (سید جلال‌الدین کاشانی) است. این دو نشریه صورت کامل محاکمه موردنظر را انتشار دادند و همچنین بخش‌هایی از دادگاه، در یومیه صبح صادق منتشر شد.

بقیه در ادامه مطلب

برچسب ها :

تاریخ حقوق ایران

،

دختران قوچان

چهارشنبه ۳ دی ۱۳۹۳ ساعت ۱:۱۶ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

بازخوانی نخستین دادرسی قانونی (عرفی) در کشور ما؛

محاکمه عاملان فروش دختران قوچانی و به اسارت رفتن زنان باشقانلو

(بخش دوم)

                نوشته:  محمدمهدی حسنی وکیل پایه‌یک دادگستری

 

یادآوری:

در شماره پیشین فصل‌نامه، در بخش نخست نوشته حاضر، درباره اهمیت این محاکمه به لحاظ تاریخی، چگونگی رخداد فروش و اسارت دختران، بازتابش در مطبوعات و میان مردم، تلاش‌های مجلس اول مشروطه برای محاکمه عاملان و شیوه تشکیل و نحوه محاکمه مزبور و همچنین جریان کامل و مفصل رسیدگی دادگاه در جلسات چندگانه آن سخن گفتیم. در این شماره آخرین بخش نوشته تقدیم می‌شود.

   لطفاً برای خواندن مقاله به ادامه مطلب بروید

برچسب ها :

تاریخ حقوق ایران

،

دختران قوچان

یکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۴:۲۷ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

آثار و اندیشه سزار بکاریا

نوشته:  مهدی محمد حسینیان

چرزبون سانا بکریا (سزار بکاریا) در 15 مارس 1738 در میلان از شهرهای ایتالیا در خانواده ای اشرافی چشم به جهان گشود. او پس از تحصیلات مقدماتی به دانشگاه پاوی راه یافت و در سال 1758 در بیست سالگی به اخذ درجه دکترا در حقوق نائل آمد.

در سال 1761 با کوشش و پشتکار دو تن از نزدیکترین دوستانش، جامعه ادبی، فلسفی و سیاسی مشتها را بنیاد نهاد. این نام را پیتر و وری برای این محفل کوچک برگزیدند تا روح مبارزه جویی علیه اندیشه های خرافی نسل گذشته را بهتر نشان دهند.

بکاریا در سال 1762 موفق شد نخستین کتاب خود را به نام «آشفتگی های وضع پولی دولت میلان و چاره جویی های آن» انتشار دهد. دیری نگذشت که محافل محافظه کار که با هرگونه دگرگونی در هر زمینه  مخالفت می ورزیدند با نویسنده کتاب به رویارویی برخاستند و او را به اشتباه در محاسبات متهم کردند.

بکاریا در سال 1764 به توصیه و تشویق پیتر و وری به مطالعه و تحقیق در نظام قانونگذاری کیفری پرداخت. پس از ده ماه کار جانفرسا سرانجام اثر جاودانه خود به نام جرائم و مجازاتها را در حالی که بیش از 26 سال عمر نداشت به قلم تحریر در آورد.

لطفاْ برای خواندن بقیه نوشته به ادامه مطلب بروید

چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۲ ساعت ۵:۳۱ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

در باره جامعه وکلای دادگستری مشهد (خراسان)


پست حاضر شامل دو یادداشت از همکاران ارجمند و گرامی ام ناصر مولوی ( که صد البته او بر من سمت استادی و پیش کسوتی دارد) و نیز علیرضا اسلامی در باره جامعه وکلای دادگستری مشهد (خراسان) است نوعی سازمان های مردم‌نهاد، که در سال 1347 و زمانی که هنوز وکلای خراسانی، تابع کانون وکلای دادگستری مرکز بودند، تشکیل شد و هنوز هم حیاتش ادامه دارد

به نقل از دانشنامهٔ آزاد (ویکی‌پدیا) سازمان های مردم‌نهاد (سَمَن) و غیر حکومتی یا NGO) Non Governmental Organization) جمعیت هایی هستند که هرچند مستقیماً،  بخشی از ساختار دولت محسوب نمی‌شوند، اما بعنوان واسطه بین فرد فرد مردم (اتم‌های اجتماع) و قوای حاکم نقش بسیار مهمی بازی می‌کند. بیشتر آنان غیرانتفاعی هستند. و بودجه شان از طریق کمکهای مردمی و اعضای مستقل آن  تامین می‌شود. و منظور از تشکیل آنها، سوای اهداف گوناگونی که ممکن است داشته باشند،  گاهی تامین منافع اعضای شان است و برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود نیاز به برقراری روابط سالم با دولتیان و گروههای اجتماعی دیگر دارند.

سابقه تشکل‌های مردم نهاد در ایران به ایام قدیم  می رسد بی گمان، مساجد، تکایا، هیات‌های مذهبی و قهوه خانه‌ها از زمره  نهادهای غیردولتی سنتی کهن هستند، هرچند گاه دولتها به خود اجازه می دهند تا در امور آنان دخالت کنند. و در سالهای اخیر صندوق‌های قرض الحسنه، خیریه‌ها و انجمن‌های اسلامی،  شکل‌های جدیدتر از این نهادهای مدنی هستند

البته در کنار سازمان های مردم‌نهاد، سازمان های حرفه ای نظیر کانون های وکلای دادگستری مستقل  و کارشناسان رسمی دادگستری مستقل،  نظام مهنسی و پزشکی و غیره نیز وجود دارند که ایجاد و فعابیتشان براساس قانون است،  لیکن با آرای  اعضای صنف خود اداره شده و به رتق و فتق امور محوله مشغولنذ اما این ها اهمیت و ارزش وجودی سَمَن های  همان صنف ها  را نفی نمی کند زیرا خودجوشی ونیازطبیعی، استقلال، اهداف مشترک اعضا، برنامه وفعالیت آنان، توام با قانونمندی و همکاری با سایرین، ویژگی‌هایی هستند که ضامن بقا و موفقیت سَمَن هاست و باید در جهت مشارکت وجلب مشارکت (عضوپذیری)، همچنان تلاش نمایند  

بی گمان بدلالت آنچه که در بطن دو یاداشت همکارانم آمده است، جامعه وکلای دادگستری مشهد بخشی از تاریخ وکالت دادگستری این مرز و بوم است. هرچند اکنون وجودش،  کم رنگ و نامحسوس تر شده است لیکن آگاهی از چگونگی تشکیل و حیات آن بمنزله یاد کردن گذشته،  برای چراغ راه آینده است. امیدوارم که دوستان دست اندرکار آن (اعضای محترم هیات مدیره جدید و سایرین) توفیق حضور و خدمت بیشتری داشته باشند.

برای خواندن دو یاداشت همکاران، بر ادامه مطلب کلیک فرمایید.

 

چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۴:۱۱ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 


شرح‌حال قاضی ادیب؛  سیدنصرالله تقوی
نوشته محمد مهدی حسنی
 

 
این دل شـوریده را چـه آمد بر ســـر

کاین همه دستان ز نای بسته به الحان  (سیدنصرالله)


چکیده 

این نوشته کوتاه شده و برگزیده‌ای از گفتار بلند منتشرنشده نگارنده؛ و بهره بیش از دو دهه فیش‌برداری است. در نوشته پایه، دامنه‌دار و جداگانه، زندگی و خدمات و اندیشه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی و قضایی زنده‌یاد سیدنصرالله تقوی و همچنین آثار و شیوه ادبی وی کنکاش و از جمله نمونه نثر و نظم وی گزینش شده است اما با توجه به تناوری کم فصلنامه «وکیل مدافع» و نیز رویّه آن که آوردن نوشته‌های پیوسته با جهان حقوق است، تنها بخش‌هایی از آن برای نخستین بار و به پیکره پیش رو انتشار می‌یابد. 

این نوشته تنها بردارنده گزارش زندگی سیدنصرالله نیست بلکه نگاهی کوتاه به رویدادهای زمان او هم هست و به روال بخش «کارنامه» برهه‌ی ویژه و هشدار از تاریخ حقوق کشورمان: فراگیر رخدادهای دوران مشروطیت و دو مجلس اول و دوم قانون گذاری (شروع نظام مجلسی و قانون گذاری عرفی) و نیز آغاز آموزش حقوق جدید و تشکیلات قضایی نوپا کنکاش شده است.

 

لطفاْ برای خواندن بقیه مقاله به ادامه مطلب بروید

یکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۶:۵ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

پیشگامان استقلال کانون وکلا

 

نوشته: مریم عباسی

 

پنجاه و نه سال قبل، نهالی که از چهار دهه پیش تر از آن با دستان توانای پارسایان و خردمندان، نشانده، و با خون دل انسانهای آزاده آبیاری شده بود، ثمر داد و استقلال کانون وکلا به بار نشست و دادگستری آبرو یافت. به همین مناسبت در گفتار پیش رو، به شرح حال سه تن از  مدافعان والا و فرزانه ای می پردازیم که در راه اعتلای نهاد مقدس وکالت و استقلال کانون وکلا  تا پای ایثار نقد مال و جان پیش رفتند و در عهد استبداد شاهی، استقلال کانون وکلا را - که تضمین دادرسی منصفانه است -  به کف آوردند،  باشد که ما اخلاف این مردان نستوه به خود آییم و این استقلال را در عهد جمهوریت  نیک پاس بداریم. مبادا که در راه هوای چند بدخواه یا کوتاهی خفتگانی، بر باد رود و دوباره ناهنجاری و بلبشوی قضایی، سایه شومش را بر آسمان این ملک بگستراند.

لطفاْ برای خواندن بقیه نوشته به ادامه مطلب بروید

سه شنبه ۵ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۹:۳۵ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

اندیشه ­ی سیاسی تامس هابز - ستایشگر قدرت مطلقه

نوشته  سیاوش علیزاده (وکیل دادگستری)

 

    «لِوْیْاتان»؛ اثر فلسفی تامس هابز (۱۵۸۸ - ۱۶۷۹)، فیلسوف انگلیسی است، که در ۱۶۵۱ به زبان انگلیسی در لندن و سپس در ۱۶۶۸، ترجمه­ی آزاد آن به زبان لاتینی در آمستردام انتشار یافت. این اثر دارای چهار بخش است: «انسان»، «دولت»، «دولت مسیحی»، و «قلمرو ظلمات» به عنوان ضد دولت مسیحی. نخستین بخش خلاصه‌ای از مقدمات فلسفی است که در دو اثر دیگر هابز جسم و طبیعت انسانی، به تفصیل آمده است. برابر این مقدمات وجودشناختی، فقط اجسام وجود دارند که ممکن است اجسام مادی به معنای دقیق کلمه (یا طبیعی) و اجسام سیاسی (مصنوعی) باشند. از سویی، انسان بخشی از ماده است و از آن تشکیل شده است و از سوی دیگر، به عنوان موجودی که می­تواند اجسام مصنوعی به وجود آورد سازنده و فاعل نظریه­ی سیاسی است. شناخت‌ها مجموعه­ی احساس‌هاست که به نوبه خود دگرگونی‌ها، یعنی حرکاتی است که در اجسام محسوس ایجادشده و به وسیله اعصاب به مغز انتقال یافته است. ادراکات ما از جهان احساس دگرگونی‌های مربوطی است که در جوهر دماغی وارد می‌شود و بنابراین، این ادراکات اموری ذهنی‌اند. غریزه‌های غلبه‌ناپذیری تعیین‌کننده­ی دقیق همه­ی اعمال انسان‌اند.

در اعمال انسان جایی برای آزادی وجود ندارد و خیر و شر اموری نسبی‌اند: خیر با مطلوب و شر با نامطلوب یگانه است. نتیجه­ی منطقی این مادی ‌مذهبی نظریه­ی «دولت مطلقه» است. در نظر هابز، در موضوع سیاست، آزادی به اندازه­ی اخلاق و متافیزیک غیرقابل‌قبول است: در دولت، همچنان که در طبیعت، قدرت موجد حق است. حالت طبیعی انسان‌ها «جنگ همه با همه است»، و دولت وسیله­ی ضروری پایان‌بخشیدن به این حالت است. دولت زندگی و اموال افراد را به بهای اطاعت منفعلانه و مطلقی که از آن‌ها انتظار دارد، مورد حمایت قرار می‌دهد. امر دولت خیر است و نهی دولت شر؛ اراده­ی دولت عالی‌ترین قانون است. هابز به این موجود مصنوعی که دولت یا جمهوری را به وجود می‌آورد - یعنی آدمکی حقیقی که دارای زندگی صرفاً ماشینی است و نبوغ انسانی آن را طرح کرده و ساخته است - «لویاتان» نام می‌دهد، که از آن موجود افسانه‌ای و رمزی کتاب مقدس و به ویژه کتاب ایوب گرفته شده است. هابز این لویاتان را در تصویر معروف چاپ اول اثر نشان داده است: ‌غولی تاج‌دار که شمشیری در یک دست و عصای پاپی در دست دیگر دارد.

به عبارت دیگر، لویاتان نیروی نظامی و روحانی را در اختیار دارد که سلطه بر اجسام و وجدان‌ها را به او اعطا می‌کند. روح مصنوعی لویاتان از حاکمیت؛ مفاصل او از صاحبان مناصب؛ اعضای او قوای قضاییه و مجریه؛ اعصاب او پاداش و مجازات؛ نیروی او رفاه و ثروت همه­ی اعضاء به طور خاص؛ فعالیت او از رستگاری مردم؛ حافظه­ی او از رایزنان؛ عقل و اراده­ی او قوانین و مصوبه‌ها، سلامت او از اجماع، بیماری او از شورش، مرگ او از جنگ داخلی تشکیل شده است؛ و کلمه «کُنْ» الهی و آفرینش انسان در سفر پیدایش، از میثاق‌ها و قراردادهایی فراهم آمده است که نخستین‌بار اجزای مختلف جسم سیاسی را جمع و وحدت بخشید.

نظریه ­ی سیاسی دو بخش دیگر اثر به طور کلی اندیشه‌های بیان‌شده در خصوص شهروند را از سر می‌گیرد، مگر در مواردی که هابز به نظر می‌آید که از زندگی سیاسی پرآشوب زمان خود درسی آموخته باشد. کسی که در لحظه­ی آزادی گردن به اطاعت فاتحی می­گذارد با بیان صریح یا علامات کافی دیگر رضایت می‌دهد که رعیت او باشد. این وضعیت در مورد کسی که در برابر حاکم خود تعهد دیگری جز تعهد رعیت معمولی ندارد تکرار می‌شود. قانون مدنی تعهدات پیوسته با قوانین طبیعی و اصل عدالت در تضاد است. احترام به دیگران و فضیلت‌های دیگری که از قانون مدنی ناشی می‌شود و صلح و اطاعت را به دنبال می‌آورد، به محض تشکیل دولت، به قوانین طبیعی تبدیل می‌شود و بنابراین از این حیث که قدرت حاکم احترام به آن‌ها را الزا‌م‌آور می‌داند، قوانین مدنی نیز هستند. بخش نانوشته­ی قانون طبیعی خوانده می‌شود و بخش نوشته­ی آن مدنی، قانون مدنی آزادی طبیعی افراد را محدود می‌کند تا آنان نتوانند به یکدیگر ضرر برسانند، بلکه به یکدیگر یاری برسانند و در برابر دشمن مشترک متحد شوند. قانون مدنی تحت نظارت پادشاه و پارلمان - در صورتی که سلطنت پارلمانی باشد - قرار دارد. سلطنت به هیچ‌وجه باقدرت مذهبی محدود نمی‌شود، زیرا که قلمرو امور دنیوی و مذهبی یگانه‌اند؛ حاکم را نمی‌توان باقدرت مذهبی طرد و تکفیر کرد، زیرا که شهریار نمی‌تواند خود را تکفیر کند. تکفیر رعیتی که به پادشاه وفادار باشد فاقد هرگونه اثر است. کشیشان وظیفه­ی خود را به نام و تحت اقتدار حاکم مدنی یا «قانون عرفی» انجام می‌دهند. اما پادشاه، یا هر حاکم دیگری، وظیفه­ی عالیه دینی خود را با تکیه بر اقتدار بلافصل ناشی از خدا یا «قانون شرعی» انجام می‌دهد. بنابراین، هرکس که به اطاعت از پادشاه گردن نهد و به خدا بودن مسیح اعتراف کند، مسیحی خوبی است.

بدین‌سان، قدرت مطلقه دولت که بر شالوده­ی دریافتی کاملاً مادی و سودجویانه از دولت استوار است، عالی‌ترین بیان خود را در لِوْیْاتان پیدا کرده است و این بیان تا جایی پیش می‌رود که آنگاه که پادشاه یا دولت نتوانند از شهروندان دفاع کنند، وفاداری مردم نسبت به آنان نفی می‌شود، زیرا که تنها دلیل اطاعت از آنان تأمین امنیت شهروند است.

(برگرفته از فصلنامه وکیل مدافع - ارگان داخلی کانون وکلای دادگستری خراسان، شماره ششم و هفتم  -  سال دوم/ پاییز و زمستان 1391) 

دوشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۱ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

     تعارض بین آزادی مذهب و آزادی بیان

    دکتر عباس کریمی (استاد دانشگاه تهران و عضو اصلی هیئت مدیره کانون وکلای مرکز)

 

 به نام خداوند داد و خرد

بدون تردید، آزادی موهبتی است الهی که در راستای تکریم بنی‌آدم، از سوی خالق هستی به آحاد انسان‌ها ارزانی داشته شده است و رعایت کرامت تشریعی بشر، اقتضای حفظ حرمت حریم آزادی را می‌نماید.

یکی از انواع این آزادی، آزادی در اظهار عقیده است. هرکس در بیان اندیشه‌ها و تبیین عقیده‌ای شخصی و یا گروهی خود آزاد است و کسی نمی‌تواند مانعی برای آزادی بیان ایجاد کند مگر اینکه استفاده از این آزادی با آزادی دیگران در تعارض باشد و یا مصلحت عمومی را تهدید نماید که البته چنین مصلحتی نیز باید بر مدار قانون تبیین و تفسیر گردد و نمی‌بایست که با تفسیر موسع از مصلحت عمومی، استثناء محدودیت آزادی را بر اصل آن مقدم داشت.

 لطفاْ برای خواندن بقیه نبشته به ادامه مطلب بروید

جمعه ۸ دی ۱۳۹۱ ساعت ۵:۴۰ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

    سه اصل ریشه دار آزادی، برابری و تسامح

بر اساس روایتی که ماوردی و قاضی ابی یعلی در کتب هم نام خود (الاحکام السلطانیه) آورده اند چند عرب درون خانه ای نئین (کَپَر) آتش افروخته و به شراب می نشینند. در همین اثنا خلیفه وقت سرزده به سراغ آنان رفته و درشتی آغاز می کند که مگر آتش افروختن در خانه های نئین را منع نکرده ام؟ شراب خواری هم که در شرع حرام است. اینک شما دو بزه مرتکب شده اید. عرب ها گفتند ای خلیفه تو نیز مرتکب دو جرم شده ای. چه خداوند تجسس و بی اجازه داخل خانه کسی شدن را منع کرده و تو این هر دو حکم خدا را نادیده گرفتی. خلیفه گفت: این دو تا به آن دو تا. و عرب ها را به حال خود گذاشت و رفت:

حُکِیَ اَنَّ عُمَر رضی الله عنه دَخَلَ عَلی قومٍ یَتَعاقَرونَ عَلی شرابٍ و یوقِدونَ فی اَخصاص فقال: نَهَیتُکُم عَن المُعاقره فعاقَرتم، و نَهَیتُکُم عنِ الایقادِ فی الاَخصاص فاَوقَدتُم. فَقالوا یا امیرَالمؤمنین قَد نَهاکَ اللهُ عَنِ التَجَسسِ فتَجَسّستَ، و نَهاکَ عَنِ الدُّخولِ بِغَیرِ اِذنٍ فَدَخَلتَ. فَقالَ عُمر رضی الله عَنهُ هاتانِ بِهاتَین وَانصَرَفَ وَلَم یَتَعرِّض لَهُم (نقل ماوردی).

این حکایت، که روایت دیگری از آن را غزالی در احیاءالعلوم آورده، اگر هم واقعیت تاریخی نداشته باشد در هر حال تصویری از جامعه صدر اسلام است، و نمونه هایی از آن دست در کتاب های سیره و حدیث بسیار است. آنچه در این حکایت و امثال آن می توان دید تصویر جامعه ای است که سه اصل آزادی و برابری و تسامح را گرامی می شمرد و ارج می نهد. شخص حاکم با آدم های بی نام و نشان عضو جامعه در یک سطح برابر قرار دارد. اگر حاکم به زبان قانون سخن می گوید متهم برگ برنده آزادی و امنیت شخصی را رو می کند. جامعه ای است که تجسس و افشاگری را روا ندانسته و حریم خصوصی را پاس می دارد و آخرِ سر، شخص حاکم است که سپر می اندازد و به راه خود می رود.

 منبع: با کمی تصرف: موحد، محمدعلی؛ درهوای حق و عدالت، از حقوق طبیعی تا حقوق بشر، تهران، چاپ سوم، نشر کارنامه، 1381، ص.431

مشخصات
چه بگویم ؟     (حقوقی، ادبی و اجتماعی) این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی،  گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی"  خواهم زد. چرا و چگونه؟  می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید.
  مائیم و نوای بینوایی
بسم اله اگر حریف مایی
               
*****************
دیگر دامنه  های وبلاگ :
http://hassani.ir

* * * * * * * * * * *
«  کليه حقوق مادي و معنوي اين وبلاگ، متعلق به اینجانب محمد مهدی حسنی، وکیل بازنشسته دادگستری، به نشانی مشهد، کوهسنگی 31 ، انتهای اسلامی 2، سمت چپ، پلاک 25  تلفن :  8464850  511 98 + و  8464851 511 98 + است.
* * * * * * * * * * *
ایمیل :
hasani_law@yahoo.com
mmhassani100@gmail.com

* * * * * * * * * * *
نقل مطالب و استفاده از تصاوير و منابع این وبلاگ تنها با ذکر منبع (نام نویسنده و وبلاگ)، و دادن لینک مجاز است.  »