جمعه ۲۵ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۷:۳۴ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

سکوت علامت رضاست

(بازتاب یک قاعده اصولی در فرهنگ توده)

نوشته محمدمهدی حسنی

فکر در عالم حیرانی ما محرم نیست

خامشی را ز پریشان سخنان می‌دانم (صائب)

می‌گویند: «سق آدمیزاد را با حرف برداشته‌اند»، اما برخی یادشان می‌رود که: «زبان مالیات ندارد» و خاموشی را می‌گزینند، آنگاه‌که ما با آدمی ساکت و خاموش برابر می‌شویم، می‌گوییم: «آرد به دهانش گرفته»، «ماست به دهنش مایه کرده»، «دهانش را گوه گرفته»، «خدا هم نمی‌تواند حرف از زیر زبانش بکشد»، «حرف را باید با کارد و چنگال از حلقومش بیرون کشید.»، «حرف را با منقاش هم نمی‌شود از گلوش بیرون کشید»، «سنگ به زبان آمده او به زبان نیامده.»، «از دیوار حرف درآمد از او درنیامد.»، «لام تا کام چیزی نگفت»، «مگر زبانش را گربه خورده»، «مگر زبانت درد می‌آمد»، «زبانش کرایه می‌خواهد»، «کلّه که از بازار می‌آوری زبان دارد»، «سرش برود، زبانش نمی‌رود»، «به ماهی گفتن چرا حرف نمی‌زنی، گفت دهنم پر آب است.»؛ «هروقت نخود حرف زد تو هم حرف بزن.» (دهگان)

اما از آن‌طرف نیز گفته‌اند: «اگر حرف از نقره است، خاموشی از طلا است» یا «سخن اگر زر است خاموشی گوهر است» (شکیبی)؛ اما این‌همه داستان نیست، گاه خاموش بودن هم عین سخن گفتن می‌شود و مردم آن را حمل بر پذیرش و پاسخ آری می‌دانند اینجا است که اگر شقاق و فراقی روی دهد، آثار و نتیجه‌های چنین خموشی، موجب اختلاف علمای حقوق و فقها است.

لطفاً برای خواندن بقیه مقاله به ادامه مطلب بروید

منبع:

( برگرفته از فصلنامه وکیل مدافع - ارگان داخلی کانون وکلای دادگستری خراسان، سال سوم، شماره دهم و یازدهم/ پاییز و زمستان 1392)

برچسب ها :

فرهنگ عامیانه

،

طنز

،

امثال

،

قاعده فقهی و اصولی

سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۵:۵۴ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

اقرار در آینه امثال فارسی

نوشته محمد مهدی حسنی (وکیل پایه یک  دادگستری)

دل که پاک است، زبان بی‌باک است (قابوس‌نامه)

اقرار در لغت، پذیرفتن امری و آن را بر زبان آوردن یا نوشتن، اعتراف و اذعان کردن است.  در ادبیات رسمی و عامه به معنای اصطلاحی آن (اِخبار به حق، برای غیر بر ضرر خود - ماده 1259 ق. م.) نزدیک بوده و وارون آن: « انکار» است، چنانکه امیر معزی گوید :     «نفسی دارم که از جهالت / اقرار نه می دهد نه انکار». (آنندراج) با اینکه می گویند « در حاشا بلند است»، با این همه گاه عکس آن روی می دهد؛ آنگاه که در زبانزدها و ادبیات عامه می‌گوییم و یا می شنویم که: «خودشو لو داد»،« پته و پوته اش رو روی داریه ریخت»،  « پته اش رو آب افتاد»، « تابه اش رو آب افتاد»، « بخیه اش رو آب افتاد»، «بند را به آب داد» و «از دهنش در رفت»، «زیرزبانش را کشیدند»، «زبانش را باز کرد»، «چفت دهنش را باز کرد»، «زبانش از دستش در رفت»، «سر بزنگاه حرف زد»، «ازش حرف کشیدند»، «مُقُر آمد»، «تخته را از زیر پایش کشید»، زبانش تِر زد»، «زبانش گوزید» (بختیاری)، «به گوز گوز افتاد»، «مچش گیر افتاد»،«خیکی بار آورد»، ....   همه و همه کنایه از این است که طرف ما، به گونه‌ای علیه خود اظهاراتی کرد و رسوا شد.  همچنین در نکوهش ناراستی، ما جمله: «برمنکرش لعنت» را در موقعیت های گوناگون بسیار می شنویم. در این شماره از فصل‌نامه بر سر آنیم تا به دنبال نوشته،  امثالی را که اشاره به این دلیل قانونی دارد،  گرد آوریم

لطفاْ برای خواندن بقیه نوشته به ادامه مطلب بروید

 

چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۴:۱۱ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 


شرح‌حال قاضی ادیب؛  سیدنصرالله تقوی
نوشته محمد مهدی حسنی
 

 
این دل شـوریده را چـه آمد بر ســـر

کاین همه دستان ز نای بسته به الحان  (سیدنصرالله)


چکیده 

این نوشته کوتاه شده و برگزیده‌ای از گفتار بلند منتشرنشده نگارنده؛ و بهره بیش از دو دهه فیش‌برداری است. در نوشته پایه، دامنه‌دار و جداگانه، زندگی و خدمات و اندیشه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی و قضایی زنده‌یاد سیدنصرالله تقوی و همچنین آثار و شیوه ادبی وی کنکاش و از جمله نمونه نثر و نظم وی گزینش شده است اما با توجه به تناوری کم فصلنامه «وکیل مدافع» و نیز رویّه آن که آوردن نوشته‌های پیوسته با جهان حقوق است، تنها بخش‌هایی از آن برای نخستین بار و به پیکره پیش رو انتشار می‌یابد. 

این نوشته تنها بردارنده گزارش زندگی سیدنصرالله نیست بلکه نگاهی کوتاه به رویدادهای زمان او هم هست و به روال بخش «کارنامه» برهه‌ی ویژه و هشدار از تاریخ حقوق کشورمان: فراگیر رخدادهای دوران مشروطیت و دو مجلس اول و دوم قانون گذاری (شروع نظام مجلسی و قانون گذاری عرفی) و نیز آغاز آموزش حقوق جدید و تشکیلات قضایی نوپا کنکاش شده است.

 

لطفاْ برای خواندن بقیه مقاله به ادامه مطلب بروید

یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۲۳ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

شاهد و گواهی در آینه امثال فارسی

نوشته محمد مهدی حسنی

دروغزن ار چه گواهی راست دهد، نپذیرند. (تاریخ بیهقی،473)

هرچند با گذشت زمان، شهادت به عنوان یکی از ادله اثبات دعوی، بنا به دلایل چند از جمله: افول اخلاقیات در میان مردم و نیز پیشرفت اجتماعات از حیث سواد و کتابت تعهدات، کمرنگ شده است و دلیل کتبی جای دلیل شفاهی را گرفته است. با این همه بی گمان، در روزگار ما - اگرچه نه به اندازه گذشته- در روند دادرسی و نتیجه آن بسیار تاثیر دارد و برای همین نیز در ادبیات عامه و مثل ها، به جوانب مختلف آن توجه شده و فراوان نمود می یابد. در نوشته زیر تلاش شده است تا ضرب المثل های با موضوع شهادت و گواه را گرد هم آوریم. امید که به قول زنده یاد دکتر متین دفتری، قضاوت هیچگاه دستخوش شهادت اشخاص ایمان فروش نشود.

لطفاْ برای خواندن بقیه نوشته به ادامه مطلب بروید

جمعه ۲ تیر ۱۳۹۱ ساعت ۸:۵۸ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

     عدالت کیفری از دیدگاه حافظ

     مهدی صیادی قصبه (وکیل پایه یک دادگستری و کارشناس ارشد حقوق جزا و جرم شناسی)

چکیده :  حافظ شاعر نامی قرن هشتم هجری قمری و ملقب به لسان الغیب ، یکی از پیام آوران روشنایی بوده که به ستیز با شب برخاست؛ و بذر نور امید را در کشتزار ظلمت شبانه پاشید. تاکنون هیچ شاعری ، چون حافظ با مردم نزیست البته نه با رسوایان بیدادگر، بلکه همراه با زندگی پر تپش مردم محروم. آنچه به سخن حافظ و ماندگاری شعر او در نزد مردم تمامی زمان ها جان می بخشد و آن را جاودانه می سازد، پیکار بی امان او بر علیه جهل ، ریا و ستم است.

حافظ ستایشگر آزادی و آزادگی و عدالت خواهی است. وی از جمله فرزانگان عارفی است که به واسطه عشق سرشاری که به کرامت انسانی و حقیت دارد، از سالوس و ظواهر و تزویر گریزان است؛ و این امر ناشی از عمق اخلاص و صدق عقیدت و نماینده تأسف و دریغ از ریاکاری خود پسندی ازرق لباسان دل سیه ، و مسند نشینان خود بین روزگار شاعر است.

 کلید واژگان:  عدالت خواهی، ظلم، محتسب، کار، تعزیر

 لطفاْ برای خواندن اصل مقاله به ادامه مطلب بروید

شنبه ۲۴ دی ۱۳۹۰ ساعت ۳:۱۱ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

      سیف فرغانی: عارف، ناصح و منتقد

      نوشته ی عباس باوری (نویسنده، شاعر و پژوهشگر خوزستانی)

 

چند یادآوری به جای دیباچه

 

مصادف شدن این روزها  با ایام ماه محرم و صفر و نزدیک شدن  تاسوعا و اربعین حسینی انگیزه ای شد که گفتار کوتاه شده ی  زیر را از کار تحقیقی حجیم تر که پیش از این در باره سیف فرغانی نگاشته ام،  تلخیص و باز نویسی کنم.  این یاداشت ها پیش از سال 80 فراهم شد و چاپ نخست آن  در سال 1387 به نام «سیف فرغانی،شاعر قرن هفتم و هشتم هجری»،  از سوی انتشارات فراگفت قم، به بازار کتاب آمد، آن هم به گونه ای که از نظر طاهر و کیفیت چاپ دور از انتظار نویسنده بود و شگفت زده اش کرد.


لطفاْ برای خواندن بقیه مقاله به ادامه مطلب بروید

 

پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۳۷ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

  نفرین ِ شعر (نگاهی به مجموعه شعر "واژگان بازنده" تقی خاوری)

  نوشته ی مزدک پنجه ای

چهل ساله مـــــا نفرینــــــــی ِ زنـــــــدون شعـرُِم

یک جور که نیست زندونی و زندون ، تقی جان (اختلاط – ص 29)

مجموعه شعر "واژگان بازنده" عنوان نوترین خانه ی شعرهای تقی خاوری است که انتشارات عرفان آن را در سال 1389 منتشر کرده است.

تقی خاوری متولد 1317 از شاعران پیشرو و سپیدسرای خراسان به شمار می رود. او تربیت یافته ی مکتب خراسان است. مکتبی که پیش تر چهره هایی چون محمد تقی بهار، ایرج میزا، استاد محمد قهرمان و اخوان ثالث را به خود دیده است.خاوری به عنوان یک ایرانی در کشور افغانستان مخاطبان بسیار زیادی دارد. متاسفانه در ایران به دلیل توجه بیش از حد به شاعران مرکز نشین و وجود امکانات رسانه ای و توجه رسانه ها به شاعران مرکز سبب شده چهره های واقعی ادبیات و خاصه چهره هایی هم چون "تقی خاوری" که پیشینه ی ادبی پر افتخاری نیز دارند، کمتر شناخته شوند. مجموعه ی "واژگان بازنده" در واقع مجموعه ای از قالب های قصیده، مثنوی، غزل،نیمایی و سپید است.

برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

دوشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۸:۳۰ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

         اهل بخیه (واکاوی یک کنایه ادبی و مثل عامیانه)

               نوشته ی محمد مهدی حسنی

لب سوال سزاوار بخیه بیشتر است

عبث به خرقه­ی خود بخیه می­زند درویش (صائب تبریزی)

گاه در محاورات روزمره می گوییم: "فلانی اهل بخیه است" یا: "ما اهل بخیه ایم". یا : " پالان دوز هم اهل بخیه است."  موضوع نوشتار حاضر واکاوی معانی حقیقی و مجازی  اِسم مرکب و ترکیب اضافی "اهل بخیه" در ادبیات رسمی و نیز ادب عامیانه "فلکلور" است. در حالی که در هردو مورد اختلاف نظر و معانی گوناگون  بسیار دیده می شود.............

برای خواندن بقیه مقاله به ادامه مطلب در زیر یروید

پنجشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۵:۴۵ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

 انجمن فرخ (با نگاه به پیشینه انجمن هاي ادبي خراسان)

نوشته ی رضا افضلی 

 

اختر از چرخ به زیر آری و پاشی به ورق

گوهر از بحر برون آری و ر یزی به کنار (قائم مقام فراهانی خطاب به فاضل خان گروسی)

 این پست،  تـر نفسی ها و شکرپردازی های  رضا افضلی، شاعر گشاده زبان ،  نویسنده روشن روان و پژوهشگر پرتوان خراسانی، بازنشستة دانشکدة ادبیات دانشگاه فردوسی و عضو هیات علمی پیشین دانشگاه آزاد اسلامی است که در مهرماه 1388 به زیور طبع آراسته شده و مشتمل بر قسمت های مغزدار  از تاریخ ادبیات معاصر ( کنکاش پیشینه انجمن هاي ادبي خراسان به ویژه انجمن فرخ ) و یادکرد ادبا و  اندیشمندان مَعاشِر است. که در چند پست پی در پی، در تارنمای ایشان با نام شعرها و حرف ها  انتشار یافت  و کاری  ارزشمند و ماندگار است، در این نوشته به قول قدما، افضلی هم  دُرّ و گوهر ریخته و هم شکر و قند شکسته.  هم سوسن زبانی و هم شیرین بیانی کرده است. فضلش ازحیث  باز گفت خاطرات افاضل عزیز به خاک رفته، چاشنی دل ساخته و در عین حال دین  به  یاران زنده محفل پرداخته. می دانم بی نیاز از وعظ من، همان حظ ّجانداری که مرا به خواندن همه ی لفظ های گرانبار او تا انجام، رهسپار کرد  شما  را نیز وادار می کند.

برای خواندن نوشته ی انجمن فرخ بر ادامه مطلب کلیک فرمایید:

جمعه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱:۹ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

             اندر حکایت میهمانی رفتن

                            (هجونامه ای علیه عادات میهمانی ایرانی)

          نوشته ی محمد مهدی حسنی

 

بمانــــد هجا تــــا قیامت به جا

که شاعر چو رنجد بگوید هجا (فردوسی)

هر چند ما ایرانی ها، به میهمان نوازی مشهوریم و معتقدیم که "میهمان حبیب خداست" ، "میهمان خضاب خانه است" ، "میهمان برکت سفره است"، "میهمان دفع بلای   خانه است". همچنین متون دینی ما را به گرامی داشتن میهمان تشویق می کند چنانکه  پیامبر گرامی (ص) فرماید: "اَلضِّیف یَنْزُل بِرِزقِه و یَرْتَحِلُ بذُنُوبِ اَهْلِ البَیْت " (بحارالانوار ج 75، ص 461) یعنی: میهمان روزی خودش را می آورد. و گناهان اهل خانه را می برد. که ترجمه همین گفتار،  خود دو مثل سایر فارسی شده است.  و همچنین گستره ای از ادبیات حکمی ما در این باره است چنان که اسدی توسی می گوید:

               بُوْد نـــام نیک و سرافراشتن               زِ ناخوانده مهمان نکو داشتن

اما واقعیت این است خُلق میهمانی رفتن و میزبانی کردن ما ایرانیان نیز مانند بسیاری از عادات دیگرمان که چون آب از سرچشمه گِل است، پر ایراد و اشکال دار است در نوشته حاضر، ما با تمسک به امثال سایر و زبانزدها و فرهنگ عامه به ارزیابی و انتقاد از برخی رفتارهای مان در این باره می پردازیم:

برای خواندن بقیه یاداشت بر ادامه مطلب کلیک فرمایید

مشخصات
چه بگویم ؟     (حقوقی، ادبی و اجتماعی) این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی،  گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی"  خواهم زد. چرا و چگونه؟  می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید.
  مائیم و نوای بینوایی
بسم اله اگر حریف مایی
               
*****************
دیگر دامنه  های وبلاگ :
http://hassani.ir

* * * * * * * * * * *
«  کليه حقوق مادي و معنوي اين وبلاگ، متعلق به اینجانب محمد مهدی حسنی، وکیل بازنشسته دادگستری، به نشانی مشهد، کوهسنگی 31 ، انتهای اسلامی 2، سمت چپ، پلاک 25  تلفن :  8464850  511 98 + و  8464851 511 98 + است.
* * * * * * * * * * *
ایمیل :
hasani_law@yahoo.com
mmhassani100@gmail.com

* * * * * * * * * * *
نقل مطالب و استفاده از تصاوير و منابع این وبلاگ تنها با ذکر منبع (نام نویسنده و وبلاگ)، و دادن لینک مجاز است.  »