یکشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۹:۳۲ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

معرفی و نقد فیلم :  کشتن مرغ مقلد

نوشته سیاوش علیزاده

مقدمه

پس از اولين تجربه معرفي و نقد سينماي حقوقي يا به عبارت دقيق‌تر، گونه‌ی «سينماي دادگاهي» در مجله وکيل مدافع، تعدادي از همکاران محترم که احتمالاً اوقات فراغت خود را با ديدن فيلم سپري مي‌کنند و ترجيح مي‌دهند فارغ از مشغله‌هاي کاري روزمره، ساعتي را دل به جادوي سينما بسپارند، انتخاب فيلم قديمي، کم حادثه يا به قول برخي دوستان نخ نماي دهه هشتاد ميلادي را بي‌سليقگي دانسته و معرفي فيلم‌هاي روز دنيا را توصيه نمودند. در دفاع از نحوه انتخاب فيلم‌هاي معرفی‌شده و آنچه در آينده معرفي خواهد شد، بايد گفت: 

لطفاْ برای خواندن بقیه نوشته به ادامه مطلب بروید

چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۷:۶ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

     معرفی و نقد فیلم  "حکم"

       سیاوش علیزاده (وکیل دادگستری) 

 فرانسیس گلوین در آستانه پنجاه سالگی، اهل بوستون، با گذشته ای سراسر فراز و نشیب، اخراج از شرکت معتبر حقوقی پدر زنش، طلاقی اجباری از روی سیاست‌های کاری، درگیر شدن در قضیه توطئه آمیزی که او را تا پای لغو پروانه وکالت برد و اکنون الکل که آن‌را تنها دست آویز برای نجات از این کابوس تمام نشدنی یافته، او را به فردی کلبی مسلک و بی انگیزه تبدیل کرده است.

فرانک، شخصیتی است دایم الخمر که سعی دارد آخرین قدم خود را برای بازیافتن اعتبار حرفه ای و عزت نفس از دست رفته بردارد. او متخصص امور جنایی و آسیب‌های بدنی است. وکیلی کارآزموده و حرفه­ای که دوران درخشانی را به عنوان شریک در شرکت حقوقی معظمی انجام وظیفه نموده اما پرداخت رشوه به هیأت منصفه توسط رؤسای شرکت را تاب نیاورد و این سرکشی به قیمت از دست دادن موقعیت حرفه­ای و خانوادگی و ایمان و اعتمادش به نظام قضایی کشور تمام شد.

از آن پس، بی­کس و پناه برده به الکل، به وکیلی تبدیل می‌شود که در سال جز چهار پرونده شکست خورده چیزی ندارد و برای گذران زندگی به کارهای حقیر حقوقی به نحوی رذیلانه تن می‌دهد.

دوست و همکار دیرینش کار کوچکی برایش یافته، کاری شسته و رفته در خصوص سهل انگاری در حین عمل جراحی که با کمک کارشناس پزشکی به راحتی قابل اثبات است و بنا به میل موکل نیازی هم به طرح شکایت در دادگاه ندارد. تنها با یک معامله قضائی خسارت معتنابهی دریافت می‌شود و سهم فرانک یک سوم مبلغ خسارت که مخارج رفیق بازی و مشروب خواری چند سال آینده او را تضمین خواهد کرد! اما یک اشتباه مسیر داستان را کاملاً منحرف می‌کند. فرانسیس به دیدن قربانی می‌رود. زن جوانی که تمامی ارتباطش با دنیای خارج قطع گردیده و بر تخت بیمارستان رها شده، متصل به لوله‌ها و دستگاه‌های سرد و فلزی بیمارستان کاتولیک بوستون. دیدن وضعیت بغرنج دخترک چیزی را در درونش تکان می‌دهد و تصمیم می‌گیرد از معامله با صاحبان بیمارستان صرف نظر کند و پرونده را به دادگاه بکشاند و ثابت کند پزشک معروفی که زندگی دخترک را تبدیل به این تراژدی اسفناک نموده، به خاطر عدم رعایت ضوابط و صداقت حرفه­ای مجرم است. در ذهن فرانک بردن این پرونده به صحن دادگاه تنها راه و همان چیزی است که اعتبار و احترامش را از دام کُمای الکلی خواهد رهانید.

گلوین «رستگاری» خود را در جریان یک دادگاه جنجالی و نفس گیر بدست می‌آورد. چنانکه هر وکیل دیگری با ایمان به هدف و وظیفه خود، در لحظات دشوار با غرق شدن در کار و حمایت از مظلوم این رستگاری را می‌یابد.

وقتی فرانک می‌گوید: «آدم ضعیف باید کسی را داشته باشد تا به خاطرش بجنگد» این نهیب هم به خود اوست و هم به دستگاهی که دیگر عدالتش را باور ندارد. او می‌خواهد برای گرفتن حق موکلش و البته انتقامی گران از سیستم قضایی به این جنگ دشوار رود و تنها به عدالت هیأت منصفه دل می‌بندد.

 

نام فیلم: حکم

محصول: 1982 آمریکا

کارگردان: سیدنی لومت

بازیگران: پل نیومن، شارلوت رمپلینگ، جک واردن، جیمز میسون،

ژانر: درام

 سناریوی «دیوید مَمِت» با دیالگ­های معجزه آسا، شخصیت‌های آشنا و اصیل و ساختاری که در یک صحنه دادگاه بزرگ پرداخته شده _آنچنان که ژانر مورد نظر طلب می‌کند_ این درام دادگاهی را اثری خارق‌العاده کرده. «حکم» اثری است با کیفیتی دست نیافتنی، اما در این میان کارگران و ستاره فیلم «پل نیومن» جایگاهی به مراتب فراتر از فیلم به خود اختصاص داده‌اند. این فیلم بیشتر مطالعه رفتار و شخصیت است تا یک داستان پلیسی – جنایی و تعلیق موجود در لایه های نهان فیلم بیشتر مربوط به زندگی شخصی گلوین است تا پرونده ای که در دست دارد.

«پل نیومن» در یکی از بهترین بازی‌های خود در نقشی قرار دارد که به آن روح و حیات بخشیده. این فیلم اولین اثری است که «نیومن» را با چهره­ای کمی سالخورده و تکیده اما با نمایشی حیرت آور نمایان می‌سازد. در چند نما از فیلم چهره و چشمان نیومن به شکل وحشتناکی خسته و بیمار به نظر می‌رسد. دیگر اثری از سرزندگی جوانی در آن یافت نمی‌شود. هرچند نقش گلوین چیزی غیر از این از او نمی‌طلبد. این بار «پل نیومن» به ما پیری و رخوت ناشی از الکل و لرزش اندام‌ها را ارزانی داشته، اما مسئله اینجاست که بازی او در این فیلم از یادها نخواهد رفت. هرچند برخی معتقدند ریتم فیلم کمی کُند است و فیلم کاملاً بر روی خط تریلر نمی‌ماند اما اگر شما هم با فیلم همدل شده باشید و به آنچه بر فرانک گلوین گذشت بیاندیشید، لحظه­ای را در فیلم نمی‌یابید که جذاب نباشد. این اثر حامل واقعیت‌های بسیاری است، در سکانس پایانی فیلم که هیاهوی دادگاه و تعلیق و تهییج ناشی از وقایع و بازی‌های بیادماندنی پایان می‌گیرد، فرانک گلوین را تنها در دفتر کارش می‌یابیم در حال نوشیدن، که دریافته «اگر پیروزی را در الکل غسل دهی مزه ای جز شکست نخواهد داد»

 (برگرفته از فصلنامه وکیل مدافع - ارگان داخلی کانون وکلای دادگستری خراسان، شماره ششم و هفتم  -  سال دوم/ پاییز و زمستان 1391) 

تصویر برگرفته از تارنمای وزین انتخاب  

دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۱۵ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

    معرفی وکیل خوش نویس

      نوشته محمد مهدی حسنی

در بیان اهمیت خط و خطاطی، همین بس که گویند، هندوها همواره جمله تحسین آمیزی را در آغاز هر کتاب خود می نویسند : "درود برکسی که خط را اختراع کرد." (2)

محققین ریشه و خط امروزی فارسی را خط کوفی (عربی) می دانند که با ورود اسلام به ایران رواج یافت و خط پهلوی را که بیش از آن رایج بود، از میان برد.  خط کوفی کم کم نقطه دارشد و به مرور و در طی قرون متمادی در نتیجه تصرفات و تغییرات موثر هنرمندان ایرانی به نسخ و تعلیق و نسخ تعلیق و شکسته و ...  تبدیل و پیشرفت نمود و به این ترتیب شیوه کتابت فارسی از عربی ممتاز گردید.   این دخل و تصرف ها،  میدان وسیعی را جهت هنرنمایی خوش نویسان این دیار فراهم آورد.  زیرا خط ایرانی علاوه بر اینکه وسیله انتقال معانی  و نشرعلوم و فرهنگ اسلامی گردید،  با تلاش و ممارست هنرمندان خطاط ایرانی از جنبه تفهیم و تفاهم،  قدمی فراتر نهاد و جلوه های ویژه وخاصی یافت،  به طوری که ....

لطفاْ برای خواندن بقیه نوشته به ادامه مطلب بروید

یکشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۱۰ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

 

سینما، قانون و عدالت  

 

نوشته امیرحسین نوربخش (کارشناس ارشد حقوق عمومی)

 

شاید تا کنون به اندازه کافی، به رابطه ی میان حقوق و سینما توجه نشده است، نه ارتباطی از جنس قانون و قضا - که ذاتا برای حفظ حقوق سینماگران و نیز اشتغال حقوقدانان ساخته و پرداخته شده است- بلکه ارتباطی درون مایه و محتوایی؛ هرچند ممکن است در نگاه اول کمی دور از ذهن به نظر برسد.

چرا که حقوق یک علم منطقی و استدلالی و حتی به گفته برخی صاحب نظران، فنی اجتماعی است. ولی سینما یک هنر مدرن است چنان که برناردو برتولوچی کارگردان شهیر ایتالیایی می گوید: « سینما اتاقی تاریک است که انسانها به اتفاق هم در آنجا رویا می بینند.» اما برخی سینما گران هالیوودی مانند استیون اسپیلبرگ آمریکایی سینما را یک صنعت مترقی می دانند.

جالب است بدانیم که برخی سینما گران ایرانی نظیر: جهانگیر الماسی(بازیگر) و جواد منشی طوسی (قاضی و منتقد سینما) ، فارغ التحصیل دانشکده ی حقوق هستند. واین در حالی است که آموزه های حقوق و بن امر قضا از انعطاف پذیری بسیار اندکی نسبت به عرصه سینما و هنر برخوردارند.

اینجا باید از خود پرسید: چگونه می شود هنرمندانی که نام بردیم، بتوانند اینگونه تضادهای موجود را در ساختار و نحله فکری خود چنین استحاله نمایند. از سوی دیگر آثار سینمایی فراوانی وجود دارد که متن فیلم نامه آنها، با درون مایه عدالت و قانون، محتوایی ممتاز دارند.

در زیر کوشش می کنیم به نمونه آثاری از این دست اشاره کنیم:

شاید بهترین نمونه فیلم دزد و دوچرخه، اثر دسیکا (کارگردان نامی ایتالیایی) باشد. در این اثر درخشان سینمایی، جامعه ی بحران زده ی ایتالیای درگیر جنگ جهانی دوم تصویر می شود. پدری از سرناچاری و نیاز دزدی می کند. زیرا باید میان ازدست دادن شغل پستچی و دزدیدن دوچرخه، یکی را انتخاب کند. مثال دیگرمان فیلم دو مرد در شهر است که برداشتی آزاد از اثر جاویدان ویکتور هوگو یعنی بینوایان می باشد و در آن با نقش آفرینی تحسین بر انگیز آلن دلون و ژان گابون فرانسوی برابر هستیم.

در این فیلم رفتار پیش داورانه جامعه ی اروپایی با بزهکاری، به تصویر کشیده و نقد می شود. بزهکاری که دوران مجازات خود را پشت سر گذاشته و دوباره به جامعه بازمی گردد اما اجتماع او را نمی پذیرد و بدبینی های پلیسی کار را به جایی می رساند که او بار دیگر جرمی سنگین تر از بار نخست مرتکب می شود.

همچنین درباره نقد مجازات اعدام می توان به فیلم رقصنده در تاریکی، ساخته لارس فون تریر (فیلم ساز نام آشنا) اشاره کرد. وی کوشش دارد با بیان روایت خطی، بیگانگی یک مجرم آنی و غیر حرفه ای را با کیفرش مقایسه کند، مجازاتی که بی توجه به شخصیت مجرم (پرونده ی شخصیت او) و بطور کلی برای تمام آحاد جامعه وضع شده است و در عین حال نگاهش به جای مجرم، به جرم است و هدف تقنینی آن ، نه اصلاح و تربیت مجرم برای بازگشت به جامعه، بلکه تنها جنبه بازدارندگی و ترسانندگی مجازات است.

در میان فیلم سازان ایرانی، می توان فیلم محاکمه ساخته ایرج قادری را نام برد. در این اثر به مجازات قصاص و بخشش مجرم توسط اولیای دم نگاهی دیگر دارد به گونه ای که اعدام، به حاشیه رانده می شود. و بر خلاف روال و باور متعارف جامعه ایرانی و وجود خرده فرهنگ افاغنه در ایران ، برای تعیین مسبب جرم، آگاهی هایی تازه می دهد.

با این حساب، چون سینمای روشنفکرانه، نگاهی تازه به زندگی اجتماعی نوع بشر دارد، از این رو با تکیه بر سینما گران مولف - که دغدغه ها و دردهای جامعه را حس می کنند - می توان گفت که اینک هنر هفتم، هم پوشانی های بسیاری با دنیای حق و عدالت دارد و نوید بخش بالا رفتن آگاهی افراد جامعه در باره ی حقوق انسانی خویش است.

منبع: روزنامه ی اعتماد شنبه 15 بهمن 1390 صفحه 8 (حقوقی)

 

شنبه ۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱:۳۵ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

            دیوار کوتاه موسیقی و سینما

                            (وقتی خطیب جمعه،  جرم شناس می شود)

             نوشه ی محمد مهدی حسنی

 یــــــک شـــــب آتش در نیستانی فتاد             سوخت چون اشکــی که برجانی فتاد
شعله تـــــا سرگرم کــــار خویش شد            هر نی ی شمــــــــع مزار خویش شد
نی به آتش گفـت کاین آشوب چیست؟            مر ترا زین سوختن مطلوب چیست؟
گفــــت آتش بی ثمـــــر نــــــفروختم            
دعوی بی معنــــــــی ات را ســوختم
زانکه می گفتــــــی نیــم با صد نُمود             همچنان در بند خـــــود بودی که بود
مرد را دردی اگر باشــد خوش است             درد بی دردی علاجـــــش آتش است  (مجذوب علیشاه)

یادآوری: این یاداشت یک روز مانده به تحویل سال نگاشته شد، چون نمی خواستم کام خوانندگان را با یاداشت جدی و انتقادی تلخ کنم، انتشار آن را به تاخیر انداختم

 برای خواندن اصل مقاله بر ادامه مطلب کلیک فرمایید

پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۳۸ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

اپرای موسی و شبان

(و نگاهی کوتاه به وضع ادب فارسی در ایران صفوی و عثمانی آن دوران)

نوشته محمد مهدی حسنی

چودر دست است رودي خوش بزن مطرب سرودي خوش
که دست افشان غــــزل خوانيم و پاکوبــــــان سر اندازيم (حافظ)

چندی پیش با لطف یکی از دوستان موفق شدم اپرای موسی و شبان را (به صورت موسیقی تصویری) نگاه کنم. فکر می کنم که این اپرت در اواخر ماه اگوست سال گذشته به همت همای پرواز - که از جوانان مستعد و ارزشمند موسیقی کشورمان است و آثاری متفاوت ارائه می دهد - به شیوه ی دوباره نویسی حکایت مشهور مثنوی معنوی مولانا و اضافه کردن محاکات پایانی شبان خطاب به حضرت موسی"ع" و آهنگ سازی هم او در سالن والت دیزنی لس آنجلس امریکا به روی صحنه رفته است. موسیقی این اپرای ایرانی که به نوبه خود کاری شاذ و تازه می باشد - ترکیبی از سازه های ایرانی (هنرنمایی اعضای گروه مستان) و ارکستراسیون (ارکستر فیلارمونیک لس آنجلس) به رهبر شهرداد روحانی - که در عرصه موسیقی استادی نام آشناست– اجرا شده و دارای سه شخصیت نمایشی است، و به ترتیب نقش شبان، موسی"ع" و راوی را: همای، سُلی (خواننده قدیمی) و خانم هما سرشار بازی کرده اند.

لطفاً برای خواندن بقیه نوشته به ادامه مطلب بروید.

مشخصات
چه بگویم ؟     (حقوقی، ادبی و اجتماعی) این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی،  گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی"  خواهم زد. چرا و چگونه؟  می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید.
  مائیم و نوای بینوایی
بسم اله اگر حریف مایی
               
*****************
دیگر دامنه  های وبلاگ :
http://hassani.ir

* * * * * * * * * * *
«  کليه حقوق مادي و معنوي اين وبلاگ، متعلق به اینجانب محمد مهدی حسنی، وکیل بازنشسته دادگستری، به نشانی مشهد، کوهسنگی 31 ، انتهای اسلامی 2، سمت چپ، پلاک 25  تلفن :  8464850  511 98 + و  8464851 511 98 + است.
* * * * * * * * * * *
ایمیل :
hasani_law@yahoo.com
mmhassani100@gmail.com

* * * * * * * * * * *
نقل مطالب و استفاده از تصاوير و منابع این وبلاگ تنها با ذکر منبع (نام نویسنده و وبلاگ)، و دادن لینک مجاز است.  »