سیاوش علیزاده (وکیل دادگستری)
فرانسیس گلوین در آستانه پنجاه سالگی، اهل بوستون، با گذشته ای سراسر فراز و نشیب، اخراج از شرکت معتبر حقوقی پدر زنش، طلاقی اجباری از روی سیاستهای کاری، درگیر شدن در قضیه توطئه آمیزی که او را تا پای لغو پروانه وکالت برد و اکنون الکل که آنرا تنها دست آویز برای نجات از این کابوس تمام نشدنی یافته، او را به فردی کلبی مسلک و بی انگیزه تبدیل کرده است.
فرانک، شخصیتی است دایم الخمر که سعی دارد آخرین قدم خود را برای بازیافتن اعتبار حرفه ای و عزت نفس از دست رفته بردارد. او متخصص امور جنایی و آسیبهای بدنی است. وکیلی کارآزموده و حرفهای که دوران درخشانی را به عنوان شریک در شرکت حقوقی معظمی انجام وظیفه نموده اما پرداخت رشوه به هیأت منصفه توسط رؤسای شرکت را تاب نیاورد و این سرکشی به قیمت از دست دادن موقعیت حرفهای و خانوادگی و ایمان و اعتمادش به نظام قضایی کشور تمام شد.
از آن پس، بیکس و پناه برده به الکل، به وکیلی تبدیل میشود که در سال جز چهار پرونده شکست خورده چیزی ندارد و برای گذران زندگی به کارهای حقیر حقوقی به نحوی رذیلانه تن میدهد.
دوست و همکار دیرینش کار کوچکی برایش یافته، کاری شسته و رفته در خصوص سهل انگاری در حین عمل جراحی که با کمک کارشناس پزشکی به راحتی قابل اثبات است و بنا به میل موکل نیازی هم به طرح شکایت در دادگاه ندارد. تنها با یک معامله قضائی خسارت معتنابهی دریافت میشود و سهم فرانک یک سوم مبلغ خسارت که مخارج رفیق بازی و مشروب خواری چند سال آینده او را تضمین خواهد کرد! اما یک اشتباه مسیر داستان را کاملاً منحرف میکند. فرانسیس به دیدن قربانی میرود. زن جوانی که تمامی ارتباطش با دنیای خارج قطع گردیده و بر تخت بیمارستان رها شده، متصل به لولهها و دستگاههای سرد و فلزی بیمارستان کاتولیک بوستون. دیدن وضعیت بغرنج دخترک چیزی را در درونش تکان میدهد و تصمیم میگیرد از معامله با صاحبان بیمارستان صرف نظر کند و پرونده را به دادگاه بکشاند و ثابت کند پزشک معروفی که زندگی دخترک را تبدیل به این تراژدی اسفناک نموده، به خاطر عدم رعایت ضوابط و صداقت حرفهای مجرم است. در ذهن فرانک بردن این پرونده به صحن دادگاه تنها راه و همان چیزی است که اعتبار و احترامش را از دام کُمای الکلی خواهد رهانید.
گلوین «رستگاری» خود را در جریان یک دادگاه جنجالی و نفس گیر بدست میآورد. چنانکه هر وکیل دیگری با ایمان به هدف و وظیفه خود، در لحظات دشوار با غرق شدن در کار و حمایت از مظلوم این رستگاری را مییابد.
وقتی فرانک میگوید: «آدم ضعیف باید کسی را داشته باشد تا به خاطرش بجنگد» این نهیب هم به خود اوست و هم به دستگاهی که دیگر عدالتش را باور ندارد. او میخواهد برای گرفتن حق موکلش و البته انتقامی گران از سیستم قضایی به این جنگ دشوار رود و تنها به عدالت هیأت منصفه دل میبندد.
نام فیلم: حکم محصول: 1982 آمریکا کارگردان: سیدنی لومت بازیگران: پل نیومن، شارلوت رمپلینگ، جک واردن، جیمز میسون، ژانر: درام |
سناریوی «دیوید مَمِت» با دیالگهای معجزه آسا، شخصیتهای آشنا و اصیل و ساختاری که در یک صحنه دادگاه بزرگ پرداخته شده _آنچنان که ژانر مورد نظر طلب میکند_ این درام دادگاهی را اثری خارقالعاده کرده. «حکم» اثری است با کیفیتی دست نیافتنی، اما در این میان کارگران و ستاره فیلم «پل نیومن» جایگاهی به مراتب فراتر از فیلم به خود اختصاص دادهاند. این فیلم بیشتر مطالعه رفتار و شخصیت است تا یک داستان پلیسی – جنایی و تعلیق موجود در لایه های نهان فیلم بیشتر مربوط به زندگی شخصی گلوین است تا پرونده ای که در دست دارد.
«پل نیومن» در یکی از بهترین بازیهای خود در نقشی قرار دارد که به آن روح و حیات بخشیده. این فیلم اولین اثری است که «نیومن» را با چهرهای کمی سالخورده و تکیده اما با نمایشی حیرت آور نمایان میسازد. در چند نما از فیلم چهره و چشمان نیومن به شکل وحشتناکی خسته و بیمار به نظر میرسد. دیگر اثری از سرزندگی جوانی در آن یافت نمیشود. هرچند نقش گلوین چیزی غیر از این از او نمیطلبد. این بار «پل نیومن» به ما پیری و رخوت ناشی از الکل و لرزش اندامها را ارزانی داشته، اما مسئله اینجاست که بازی او در این فیلم از یادها نخواهد رفت. هرچند برخی معتقدند ریتم فیلم کمی کُند است و فیلم کاملاً بر روی خط تریلر نمیماند اما اگر شما هم با فیلم همدل شده باشید و به آنچه بر فرانک گلوین گذشت بیاندیشید، لحظهای را در فیلم نمییابید که جذاب نباشد. این اثر حامل واقعیتهای بسیاری است، در سکانس پایانی فیلم که هیاهوی دادگاه و تعلیق و تهییج ناشی از وقایع و بازیهای بیادماندنی پایان میگیرد، فرانک گلوین را تنها در دفتر کارش مییابیم در حال نوشیدن، که دریافته «اگر پیروزی را در الکل غسل دهی مزه ای جز شکست نخواهد داد»
(برگرفته از فصلنامه وکیل مدافع - ارگان داخلی کانون وکلای دادگستری خراسان، شماره ششم و هفتم - سال دوم/ پاییز و زمستان 1391)
تصویر برگرفته از تارنمای وزین انتخاب