دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۳۰ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 قطارِ بايد
                         به : محمد مهدی حسنی

حِس مي كنم كه فرصتم از دست رفته است
سوتِ قطار، سوت نهاييِّ حركت است
بايد ميانِ كوپة تنها
از عمقِ راه هاي مِه آلود بگذرم.

حس مي كنم كه فرصتم از دست رفته است
آه اي قطارِ بايد!
من كه براي اين سفر آماده نيستم
بي جامه دان و چتر
بي يك بغل كتاب
هان اي قطار، وقت خداحافظي بده

آخر هنوز بوسه ز طفلم نچيده ام
حتّي هنوز تازه كتابِ نخوانده ام
بر روي ميزِمن
در انتظارِ باز شدن
خاك مي خورد
بايد كه شعرِ تازة خود را
كوتاه تركنم
حرفِ سفر نبود
ناخواسته چگونه توانم سفر كنم؟
بايدبراي گَلّة گنجشك
من مشت مشت، دانه بپاشم

مي خواستم كه منظرة ايستگاه را
شکلی دگر ببينم:
با ساعتی فراغت
بر روی نیمکت
بی پیر مردِ سقّا
بی کودکِ گدا
با روزنامه هاش بی خبر قتل


آه،
حِس مي كنم كه فرصتم از دست رفته است
بايد ميانِ كوپة تنها
بي اختيار
از عمقِ راه هاي مه آلود بگذرم
تا راهِ مبهمی که سر انجام
تا ساقه های نازک ریواس می رسد.

                  رضا افضلی - 16/3/63

  برای خواندن موخره شعر به ادامه مطلب بروید

پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۳۷ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

  نفرین ِ شعر (نگاهی به مجموعه شعر "واژگان بازنده" تقی خاوری)

  نوشته ی مزدک پنجه ای

چهل ساله مـــــا نفرینــــــــی ِ زنـــــــدون شعـرُِم

یک جور که نیست زندونی و زندون ، تقی جان (اختلاط – ص 29)

مجموعه شعر "واژگان بازنده" عنوان نوترین خانه ی شعرهای تقی خاوری است که انتشارات عرفان آن را در سال 1389 منتشر کرده است.

تقی خاوری متولد 1317 از شاعران پیشرو و سپیدسرای خراسان به شمار می رود. او تربیت یافته ی مکتب خراسان است. مکتبی که پیش تر چهره هایی چون محمد تقی بهار، ایرج میزا، استاد محمد قهرمان و اخوان ثالث را به خود دیده است.خاوری به عنوان یک ایرانی در کشور افغانستان مخاطبان بسیار زیادی دارد. متاسفانه در ایران به دلیل توجه بیش از حد به شاعران مرکز نشین و وجود امکانات رسانه ای و توجه رسانه ها به شاعران مرکز سبب شده چهره های واقعی ادبیات و خاصه چهره هایی هم چون "تقی خاوری" که پیشینه ی ادبی پر افتخاری نیز دارند، کمتر شناخته شوند. مجموعه ی "واژگان بازنده" در واقع مجموعه ای از قالب های قصیده، مثنوی، غزل،نیمایی و سپید است.

برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۴:۳۵ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

مرا میهمان کن کریمانه امشب        

(گفت و گویی  با تقی خاوری شاعر و پژوهشگر)  

محمدمهدی حسنی

بانی گفت و گوی زیر،  روزنامه نگار ارزنده  و دوست شاعر مشترک گیلانی من و خاوری، مزدک پنجه ای است  او در اسفند ماه سال پیش، به قول خودش از شهر بارانی رشت  به من زنگ زد  و با توجه به دوری مسافت از یک سو و دوستی نزدیک  من و خاوری از سوی دیگر، پیشنهاد این مصاحبه را داد. هر چند برای نخستین بار بود که نقش خبرنگار و مصاحبه گر  را بازی می  کردم، ولی بعد از خواندن ماحصل، هر دو: هم خاوری و هم پنجه ای از کار درآمده، تعریف کردند.

قرار بود این گفت و گو در شرق و به مناسبت 72 سالگی خاوری  چاپ شود. اما از آنجا که همیشه،  خاور، مه آلوده از  تعصب و دوست سالاری و گروه بازی است. کار شد، ناشد و به قول مزدک  باعث  شرمندگی اش شد (مراد در برابر خاوری است نه این زینب زیادی).   تا اینکه دیروز زنگ زد و گفت:  گفت و گوی مزبور در رویه ی هشت روزنامه روزگار- شماره 76 (دوره جدید) – سه شنبه 27 اردیبهشت 1390 همراه با یاداشتی از مزدک به نام "نفرین ِ شعر" که نقدی بر "واژگان بازنده" آخرین دفتر شعر خاوری است، انتشار یافته است.

وقتی از دکه روزنامه فروشی روزنامه روزگار را گرفتم و ورق زدم دیدم بسیاری از چهره های آشنای شرق  و سایر روزنامه های توقیف شده  مانند ابراهیم رها و سیدعلی میرفتاح - که قلم شان را دوست دارم - آنجا گرد هم آمده و کار می کنند.  بنابراین دو مطلوب حاصل شد: هم من و پنجه ای از خجالت خاوری بیرون آمدیم و هم حقیر بریده از چند روزنامه، با "روزگار" آشنا شدم. اینکه می گویم : "بریده از چندروزنامه" برای این است که عادت خواندن لااقل یک روزنامه،  مرض مزمن پیش از سه دهه بنده است که از کیهان و اطلاعات زمان انقلاب شروع، از سلام و مبین خوانی رد،  به جامعه و توس و ... رسیده، زیر سایه مهرپرور دولت نهم و دهم،  تند تند ذائقه عوض کرده تا بالاخره به اینجا رسیدیم که فقط شرق ماند و حالا .... روزگار هم پا به عرصه روزنامه های اصلاح طلب گذارده است...  تا چه پیش آید....

به هرحال از لطف مزدک غیرمرکزنشین، که دغدغه فرهنگ این مرز و بوم  و نیز نکوداشت و تعرفه ی  بزرگانی همچون خاوری غیرمرکزنشین  را دارد سپاسگزارم. اینک خوانندگان خوب "چه بگویم" می توانند گفت و گوی ما و خاوری را در ادامه  مطلب بخوانند

چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱:۳۲ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

      سه شعر تازه از تقی خاوری ( راوی )

 

کرانه رفتن

شده ست جمله ی مبهم خطوط بود و نبودم

هزار نکتــــه ز هستی ســرودم و نسرودم

چو کودکی که پــرنــده ز چنگ بــاد ربایـد

مثال جملـــه ی مبهم ربــــودم و نـربــــودم

به دود  مزرعه ی غــم به سان بال پریشان

به فکـــر دانه ی قسمت، میـان آتش و دودم

حضور وصل تو آمد چه زود رفت و گمانم

شده ست نقش سرابت خطــوط نقش وجودم

دویـــدن و نرسیــدن در این کرانـه ی رفتن

میـــان باد شده گـــم،  تمام بـــود و نبــــودم

تمام راز جهـــان شد مثــــال قصه ی راوی

ز برگ و باد زمانه، شنــــودم و نشنـــــودم

برای خواندن بقیه شعرها بر ادامه مطلب ( در پایین ) کلیک فرمایید

دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۹ ساعت ۳:۱۳ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

بزرگداشت تقی خاوری درانجمن ادبی هنری صبا

(همراه با سه سروده ی تازه از او)

نوشته محمد مهدی حسنی

اصولاً بنده پامنبری خوبی نیستم و ترجیح می دهم به جای زحمت دادن به گوش خود در جمع ها، در خلوت بخوانم و از چشم خود کار کشم. در این صورت امتیاز صرفه جویی در وقت و حق گزینش زمان و نیز آزادی انتخاب مطلب را به دست می آورم و برای همین، شرکت در نشست ها را هیچگاه بر نمی تابم.

با این همه چهار شنبه گذشته، دوست شاعر و نویسنده ام تقی خاوری زنگ زد و گفت که انجمن ادبی هنری صبا از او دعوت کرده تا در یکی از جلسه های هفتگی وهمیشگی ایشان - که معمولاً در عصرهای پنج شنبه در منزلی در خیابان لادن 47 مشهد برگزار می شود، - انبازی کند، زیرا می خواهند از وی به عنوان یکی از پیش کسوتان شعر خراسان یاد کنند و خواست به اتفاق سایر دوستان رضا دبیری جوان، هاشم جواد زاده و رضا افضلی (که گاه در خانه هامان با یکدیگر می نشینیم)، همراهی شان کنم. به قول گفتنی حقیر به عنوان زینب زیادی، و صد البته برای خاطر خاوری با آنان همراه شدم. به ویژه اینکه گرداننده اصلی انجمن مزبور، حسن قاسمی، ناشر و کتاب فروش قدیمی مشهدی و خانواده گرامی او بودند. و سال هاست که با او آشنایی دارم و هنوز مزه استکان های چای تازه دمی را که گاه و بیگاه در پاتوق کتابفروشی اش، می نوشیدم و این عادت قدیمی به علت مشکلات حادث سال های اخیر متروک شده، به یاد دارم.

برای خواندن بقیه یاداشت بر ادامه مطلب کلیک فرمایید

شنبه ۲۵ دی ۱۳۸۹ ساعت ۹:۳۰ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

شعر طنز "ملولیده"

اثر طبع: محمد حسن حسامی محولاتی

در باره شاعر:
محمد‌ حسن حسامي محولاتي، شاعر خراسانی و طناز به نام معاصر د‌ر سال 1307 شمسي د‌ر "محولات" از توابع تربت حيد‌ريه متولد‌ شد‌. تحصيلات ابتد‌ايي تا كلاس سوم متوسطه را د‌ر زاد‌گاه خود‌ گذراند‌ و سپس چند‌ سالي د‌ر مد‌رسة علميه شيخ‌ يوسفعلي تربت حيد‌ريه به تحصيل مقدمات و زبان عربي پرد‌اخت و سرانجام در همان شهر د‌يپلم رشتة اد‌بي گرفت. وی از سال 1329 تا 1342 د‌ر مشهد‌ با روزنامة خراسان همكاري نزد‌يك د‌اشت و از سال 1342 به تهران نقل مكان كرد‌ كه علاوه بر د‌اشتن سمت نمايند‌گي روزنامة خراسان د‌ر مركز، د‌ر اد‌ارة اوقاف مسئول انتشار مجلة «معارف اسلامي» بود‌. همچنین وی تا سال 1350 كه نشرية توفيق براي هميشه تعطيل شد‌، با روزنامة فكاهي ـ انتقاد‌ي مزبور با امضاهاي «قلقلكچي» و «قلقل» همكاري پیوسته د‌اشت .
د‌ر سال 1359 با نشرية جد‌يد‌التأسيس «ياقوت» به مد‌يريت مهند‌س يحيي خالقي با امضاء «ح. محولاتي » همكاري كرد‌ تا این که نشريه مزبور نيز پس از چند‌ي به محاق تعطيلی رفت‌. او مد‌تي نيز براي هفته‌نامه گل‌آقا مطلب مي‌نوشت.

اخیراً کتاب "رنگین کمان طنز" مشتمل بر اشعار طنز و قطعات نثر فکاهی و چند بحر طویل وی ، با مقدمه استاد باستانی پاریزی، توسط نشر خرّم ، منتشر شده که از جمله آن شعر دفاع قاتل است که پیش تر در پستی جداگانه انتشار داده ایم

استاد به لهجة خراساني نيز د‌اراي اشعار فراوان طنز است. امید داریم حالا حالا ها زنده و تندرست بماند

شعر طنز "ملولیده":

به نقل از سخنوران نامی معاصر ایران:

من از وضع حاضر ملوليــــده ام اكٌر چــه خود آن را قبوليـــــده ام

خودم گيج و منگم ؟ ندانم كـه من فروعيــــده ام يـــا اصوليـــــده ام

كنم صبر تا وضع بهتـــــــر شود كه تا كس نگويد عجوليـــــــده ام

از آن ساكتم تـــــــــا نگويد كسي كه مخلص زيادي فضوليــــده ام

دخالت نكردم بـــــه كاري كه باز نگويند بي جــــا دخوليــــــــده ام

نــــه دنبال زورم نـــه دنبال پول نه زوريـــده ام من نه پوليـــده ام

اگر بود پولي بـــــــــه جيبـم بدان كه قرضيـــــده ام يـا نزوليـــده ام

مگير اي جوان خرده بر طنز من كه مخلص در اين ره كهوليده ام

من آن طنز گويم كه در راه طنـز بزرگيــــــده ام ، بلكه غوليــده ام

روان "عُبيـــدم" كه ايـن روز ها به جسم" حسامي" حلوليــــــده ام

گذشته است بسيار سختي به من كه من با تحمــل سهوليــــــده ام

ستم ها از اين هـــــا كشيدم بسي كه از ذكـر آنها خجوليــــــــده ام

از آن بيم دارم كـــــــه بينم شبي طنابيــــــــده ام يا گلوليــــــــده ام

خلاصه از اين وضع و اين بلبشو ملوليـــــــده ام مــن ملوليــــــده ام.


کامنت روز جمعه مورخ 9 مرداد1388 حقیر برای وبلاگ آقای مهندس محمد افضلی برای همین پست:

محمد آقا سلام
مطمئناَ از بنده بهتر می دانید که در میان شاعران بیش از همه طرزی افشار (ق. 5) به ساختن مصادر جعلی مشهورست و دیوانش مالامال از همین صنعت عجیب و غریب است:
تا آفتاب چهره عیانیــــده ای مرا ای نوبهار حسن خزانیده ای مرا
شاید فرصتی پیش نیایید که قول صاحب تذکره روز روشن(ص 500) را در باره طرزی افشار ، جایی نقل کنم. لذا به همین بهانه آن را اینجا می آورم، تا خوانندگان وبلاگتان آن را به جهت انبساط خاطر بخوانند:
"شاعری لطیفه گو، بذله سنج و خوش طبع و ظرافت پسند بود و مصادر و صیغ جدید ایجاد می کرد، کلامش را لوطیان و رندان به الحان و اغانی می خواندند و ته میدانیان چوبک زن در کربی و برزن می سرودند"
یاد باد آن روزگاران یاد باد / محمد مهدی حسنی

منبع نقل شعر: وبلاگ محمد افضلی: طراح صحنه

منبع در باره شاعر: با کمی تغییر به نقل از سایت : پايگاه اطلاع رساني شهرستان مه ولات

شنبه ۳ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۸:۳۲ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

شاعران، مجاني‌نويسان جهانند(گفتگو ی شهرآرا با استاد تقي خاوري)

به بهانه انتشار آخرين مجموعه شعرش "واژگان بازنده"

استاد تقي خاوري متولد 1317 مشهد از شاعران پيشرو و سپيدسراي خراسان است كه از سال‌هاي دور سرودن را آغاز كرده است.او در سال 59 با دفتر شعر «فرزند كارگاه» اشعار خود را در قالب كتابي به جامعه ادبي ارائه داد، در ادامه شعرهاي متفاوت و تاثيرگذار «در دايره صبح»(72) و مجموعه شعر «شكل‌هاي صدا»(76) را به چاپ رساند.

در سال 87 با رويكرد مردم‌شناسي كتاب «تاريخ مردم هزاره و خراسان بزرگ» را به عنوان اثري تحقيقي به دست نشر سپرد كه مورد استقبال واقع شد و پس از مدت كمي به چاپ دوم رسيد.
توجه استاد خاوري به اجتماع مردم باعث شد تا به واسطه انتشار كتاب تازه‌اش «واژگان بازنده» گفتگويي پيرامون شعر اجتماعي و كاركردهاي آن انجام بدهيم.
اگرچه «واژگان بازنده» شامل اشعاري در قالب‌هاي قصيده، مثنوي، غزل، نيمايي و سپيد است اما مردم به عنوان بخشي از شاعر حضور پررنگي در تمام صفحات آن دارند و حضور خود را به فرم شعري خاصي محدود نمي‌كنند.

لطفاً برای خواندن گفت و گو به ادامه مطلب بروید.

دوشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۱۹ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

سه شعر تازه از تقی خاوری

آی عشق

محــــو تماشای توأم آی عشق

زنده به رٶیـای توأم آی عشق

آب شوم تـا که به آبــی رسم

آبـــی دریــــای توأم آی عشق

معنی هر چیز رسد عشق را

در پی معنـــای توأم آی عشق

لطفاً برای خواندن بقیه شعرها به ادامه مطلب بروید.

چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱:۵۳ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

نقشه‌ی ایران سروده‌ی محمود خیبری

جناب آقای حسنی

سلام می خواهم این شعر ضمیمه را به پاس سخنرانی جناب آقای احمدی نژاد و آقای اسفندیار رحیم مشایی که از ملیت و اصالت ایران عزیز دفاع کرده اند، ارسال کنم. عده ای نقشه ایران را به گربه تشبیه کرده اند که این مورد پسند من نیست.

محمود خیبری - 22/5/1389

نقشه ی ایران

این شیر شرزه نقشه ی ایران، اکنون به قاب کهنه اسیر است

نصب است روی سینه ی دیــوار، جایــی که هر طرف رد تیر است

شمشیــــر اقتدار خودش را، داده به دست مــــــــردم نا اهل

غمگین نشستــــــه کنج اتاقــــــی، در بنـــــد باغ وحش اسیر است

در بیشه زار خاطــــره ای خوش، آن جـــا که بود زندگی او

رفته فـــــــرو به لاک گذشته، بالـــــد به خویش چون که امیر است

از رود نیـــــل تا لب جیحـــــون، میــــدان یکّه تازی او بود

در اختیار داشت جهــــان را، دریـــــا و کـوه و هر چـه کویر است

هـــامـــاوران تازی خود را، چون بچه شیر زیر نظر داشت

نخجیــــرگاه روز و شبش بـــــود، جایــــــی که آسیـای صغیر است

کو جرأتی که پــــا بگذارد، در مرز حکمــــــرانی او غیر

وقتی که پاســــــــــدار حریمـش، شاهــــــی چو داریوش کبیر است

از راه پر نشیب گذشتــــــه، باز آمده ز خطــــــــه ی تاریخ

با این که بی رمق شـــــــــده امّا، در فکــــر کارهـــای خطیر است

جان یافته ز خون شهیــــــدان، مانــــــــد به روزگار همیشه

این شیـــــر شـــــرزه کشــــــور ایران، ارواح مردمـــــان دلیر است

در قاب کهنــــــه باشد و یا نــو، هر گز ز ارج او نشود کم

در هر زمان که باشد و هر جا شیـــر است و شیر زاده ی شیر است.

نجوا (محمود خیبری) - امردادماه1387

)))))))))))))(((((((((((((((

* یادآوری: همه ی دیدگاه ه نویسنده و شاعر محترم، الزاماً نظر مدیر وبلاگ نیست.

شنبه ۹ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۹:۱۹ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

حسرت غزلی تازه از نجوا (محمود خیبری)

همراه با یاداشت: اندر نکوهش بلای پیری (نوشته محمد مهدی حسنی)

و کارتونی (کاریکاتوری) از کنستانتین سیوسو ( اهل رومانی)

ابجد عشق مجاز از نونیازان خوش نماست

پیـــر گشتی واگـــذار این بازی طفلانه را (صائب – آنندراج)

دیشب به هنگام جستجوی امیل هایم به نامی آشنا بر خوردم: محمود خیبری، که پیش تر شعری از او (پیام ایرج میرزا) در باره تغییر نام بلوار ایرج میرزای مشهد، در "چه بگویم" منتشر شده است. او یکی از غزل های تازه خود را برایم فرستاده بود . نمی دانم چرا احساس کردم که شعر کوتاه او را بی پرحرفیِ به روالِ خود منتشر نکنم و از این نظر؛ از او پوزش می طلبم، به ویژه اینکه نثر گستاخ من بر نظم معنافراخ او پیشی گرفته است.

چند روز پیش برای خرید کتاب به یکی از کتابفروشی های شهرمان رفتم. کتابفروش گفت: فلانی بر خلاف قدیم، چند وقت است که کتاب رمان (داستان) خرید نمی کنی؟ هرچند با گفتن : "مجال خواندن نیست" گفتگومان زود پایان یافت ولی از آنجا که همیشه پس از هر محاجّه این چنینی، به سنجه ای رفتار من ناشور خود می پردازم. پس از بیرون رفتن از کتابفروشی، بر سبیل کنجکاوی به واکاوی این تذکر و فحاوی رفتار تذکر داده به خود پرداختم. دیدم مدت هاست، که به دلیل زمینه های ویژه مطالعاتی خود، و نداشتن فرصت کافی، از خواندن رمان و داستان دور افتاده ام. پیش تر اگر گاه گداری هم رمان های ارزشمند را خریداری می کردم به این امید بود که روزی فرصت تورق و خواندنشان را یابم. لیکن اکنون و ناخود آگاه احساس می کنم که آن ممه را دیگر لولو خورده و این امید از میان رفته است. چون می پندارم که در عمر باقی مانده (حداکثر ده بیست سال در پیش - اگر سپری شود؟) ، باید فیش های مطالعاتی موجودم را مرتب کنم و مستبعد به نظر می رسد، موقعیتی پیدا کرده و بتوانم مانند گذشته به طور جدّی رمان بخوانم.

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید.

مشخصات
چه بگویم ؟     (حقوقی، ادبی و اجتماعی) این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی،  گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی"  خواهم زد. چرا و چگونه؟  می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید.
  مائیم و نوای بینوایی
بسم اله اگر حریف مایی
               
*****************
دیگر دامنه  های وبلاگ :
http://hassani.ir

* * * * * * * * * * *
«  کليه حقوق مادي و معنوي اين وبلاگ، متعلق به اینجانب محمد مهدی حسنی، وکیل بازنشسته دادگستری، به نشانی مشهد، کوهسنگی 31 ، انتهای اسلامی 2، سمت چپ، پلاک 25  تلفن :  8464850  511 98 + و  8464851 511 98 + است.
* * * * * * * * * * *
ایمیل :
hasani_law@yahoo.com
mmhassani100@gmail.com

* * * * * * * * * * *
نقل مطالب و استفاده از تصاوير و منابع این وبلاگ تنها با ذکر منبع (نام نویسنده و وبلاگ)، و دادن لینک مجاز است.  »