شعر طنز "ملولیده"
اثر طبع: محمد حسن حسامی محولاتی
در باره شاعر:
محمد حسن حسامي محولاتي، شاعر خراسانی و طناز به نام معاصر در سال 1307 شمسي در "محولات" از توابع تربت حيدريه متولد شد. تحصيلات ابتدايي تا كلاس سوم متوسطه را در زادگاه خود گذراند و سپس چند سالي در مدرسة علميه شيخ يوسفعلي تربت حيدريه به تحصيل مقدمات و زبان عربي پرداخت و سرانجام در همان شهر ديپلم رشتة ادبي گرفت. وی از سال 1329 تا 1342 در مشهد با روزنامة خراسان همكاري نزديك داشت و از سال 1342 به تهران نقل مكان كرد كه علاوه بر داشتن سمت نمايندگي روزنامة خراسان در مركز، در ادارة اوقاف مسئول انتشار مجلة «معارف اسلامي» بود. همچنین وی تا سال 1350 كه نشرية توفيق براي هميشه تعطيل شد، با روزنامة فكاهي ـ انتقادي مزبور با امضاهاي «قلقلكچي» و «قلقل» همكاري پیوسته داشت .
در سال 1359 با نشرية جديدالتأسيس «ياقوت» به مديريت مهندس يحيي خالقي با امضاء «ح. محولاتي » همكاري كرد تا این که نشريه مزبور نيز پس از چندي به محاق تعطيلی رفت. او مدتي نيز براي هفتهنامه گلآقا مطلب مينوشت.
اخیراً کتاب "رنگین کمان طنز" مشتمل بر اشعار طنز و قطعات نثر فکاهی و چند بحر طویل وی ، با مقدمه استاد باستانی پاریزی، توسط نشر خرّم ، منتشر شده که از جمله آن شعر دفاع قاتل است که پیش تر در پستی جداگانه انتشار داده ایم
استاد به لهجة خراساني نيز داراي اشعار فراوان طنز است. امید داریم حالا حالا ها زنده و تندرست بماند
شعر طنز "ملولیده":
به نقل از سخنوران نامی معاصر ایران:
من از وضع حاضر ملوليــــده ام اكٌر چــه خود آن را قبوليـــــده ام
خودم گيج و منگم ؟ ندانم كـه من فروعيــــده ام يـــا اصوليـــــده ام
كنم صبر تا وضع بهتـــــــر شود كه تا كس نگويد عجوليـــــــده ام
از آن ساكتم تـــــــــا نگويد كسي كه مخلص زيادي فضوليــــده ام
دخالت نكردم بـــــه كاري كه باز نگويند بي جــــا دخوليــــــــده ام
نــــه دنبال زورم نـــه دنبال پول نه زوريـــده ام من نه پوليـــده ام
اگر بود پولي بـــــــــه جيبـم بدان كه قرضيـــــده ام يـا نزوليـــده ام
مگير اي جوان خرده بر طنز من كه مخلص در اين ره كهوليده ام
من آن طنز گويم كه در راه طنـز بزرگيــــــده ام ، بلكه غوليــده ام
روان "عُبيـــدم" كه ايـن روز ها به جسم" حسامي" حلوليــــــده ام
گذشته است بسيار سختي به من كه من با تحمــل سهوليــــــده ام
ستم ها از اين هـــــا كشيدم بسي كه از ذكـر آنها خجوليــــــــده ام
از آن بيم دارم كـــــــه بينم شبي طنابيــــــــده ام يا گلوليــــــــده ام
خلاصه از اين وضع و اين بلبشو ملوليـــــــده ام مــن ملوليــــــده ام.
کامنت روز جمعه مورخ 9 مرداد1388 حقیر برای وبلاگ آقای مهندس محمد افضلی برای همین پست:
محمد آقا سلام
مطمئناَ از بنده بهتر می دانید که در میان شاعران بیش از همه طرزی افشار (ق. 5) به ساختن مصادر جعلی مشهورست و دیوانش مالامال از همین صنعت عجیب و غریب است:
تا آفتاب چهره عیانیــــده ای مرا ای نوبهار حسن خزانیده ای مرا
شاید فرصتی پیش نیایید که قول صاحب تذکره روز روشن(ص 500) را در باره طرزی افشار ، جایی نقل کنم. لذا به همین بهانه آن را اینجا می آورم، تا خوانندگان وبلاگتان آن را به جهت انبساط خاطر بخوانند:
"شاعری لطیفه گو، بذله سنج و خوش طبع و ظرافت پسند بود و مصادر و صیغ جدید ایجاد می کرد، کلامش را لوطیان و رندان به الحان و اغانی می خواندند و ته میدانیان چوبک زن در کربی و برزن می سرودند" یاد باد آن روزگاران یاد باد / محمد مهدی حسنی
منبع نقل شعر: وبلاگ محمد افضلی: طراح صحنه
منبع در باره شاعر: با کمی تغییر به نقل از سایت : پايگاه اطلاع رساني شهرستان مه ولات