جمعه ۷ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۳:۴۹ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 


شعری به لهجه شیرین مشهدی در باره حقوق زنان

                    از شیخ احمد بهار

شیخ احمد بهار در اسفند 1268 هجری شمسی در خانواده‌ای متدین و پرهیزگار و اهل ادب و عرفان، در محلۀ سرشور مشهد به دنیا آمد. پدرش مرحوم حاج شیخ محمدکاظم تهرانیان مردی عارف و شاعر بود. تحصیلات خود را نزد حاج میرزا محمد باقر مدرس و شیخ عبدالجواد ادیب نیشابوری در مدارس فاضل خان و خیرات خان گذراند. در فقه و اصول محضر اساتید مهم عصر را در کربلا، نجف و تهران دنبال کرد و به درجه اجتهاد نائل آمد. شیخ احمد بهار از نوجوانی وارد فعالیت‌های آزادی خواهانه سیاسی و مشروطه خواهی شد. او بعدها به عنوان مسؤول دفتر دکتر محمد مصدق نیز فعالیت داشت. احمد بهار برای رساندن صدای آزادیخواهی و نهضت مشروطیت به مشهد، روزنامۀ بهار را در 1296ش. تأسیس کرد. شیخ احمد در روزنامه بهار علاوه بر مطالب ارزنده ای درباره مشروطه، اشعاری نیز به لهجۀ شیرین مشهدی در موضوعات سیاسی و اجتماعی سروده و چاپ می‌کرد. که ترجیع بند زیر – راجع به حقوق زنان- از جملۀ آن‌ها است که در شماره 18 مورخ 25 شهریور 1307 روزنامه مزبور نشر یافته و ما آن را کتاب شناسنامه (زندگی و آثار شیخ احمد بهار) ، به کوشش جلیل بهار و مجید تفرشی (نشرندا، چاپ اول تابستان 1377، ص 315 به بعد) نقل می کنیم:

لطفاً برای خواندن شعر به ادامه مطلب بروید

سه شنبه ۴ مرداد ۱۳۹۰ ساعت ۸:۴۳ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

  ترانه ای در ستایش دوشنبه      

      سروده ی جیلی عبدالرحمن (شاعر سودانی) و  ترجمه ی زنده یاد استاد حسین خدیوجم

 

مقدمه :

داستان سرودن این شعر و واگویه ی آن به پارسی چنین است: در اواخر آذر ماه 1352به مناسبت هزارمین سال زادروز ابوریحان بیرونی جشنی در دوشنبه (پایتخت کنونی تاجیکستان ) برگزار می شود. از جمله دانشوران وسخنوران میهمان و مدعو  خارجی  در این بزم تاجیکی و بزرگداشت : زنده یادان: استاد حسین خدیوجم (از ایران) و گوینده ی در تبعید سودانی " جیلی عبدالرحمن"بوده اند.

در گیر و دار جشن، جیلی عبدالرحمن در ستایش شهر زیبای "دوشنبه" چکامه ای سروده و از خدیوجم می خواهد تا شعرش را به فارسی دری ترجمه کند. استاد هموطن ما که اجابت این خواسته را سپاسی برای میهمان نوازی دانشوران تاجیکستان می بیند ....

لطفاْ برای خواندن بقیه یاداشت و شعر به ادامه مطلب بروید

دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت ۶:۳۸ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

   بخوان  بخوان!

             شعری از: هوشنگ گلشیری

 قناری من

چه سال هاست

ترا که دیگر نیست

امید بال گشودن در آبی آن دور

مرا که بی قفس حتی

تمام سال از این کوچه باغ می گذرم

 قناری من

بخوان بخوان که مرا خود بهانه خواندن هاست

زلانه سازی این مرغ در گذرگه  باد

و زنده رود که جاری است تا دل مرداب...

برای خواندن شعری بعدی به ادامه مطلب بروید

جمعه ۱۲ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۷:۲۳ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

بهاریه ها 

   بخش دوازدهم    منوچهری (قسمت نخست)

آن نمی‌بینی که در باغ و چمن از خارها

در بهاران ز ابر نیسانی چه گل پیدا شود

در بخش دوازدهم بهاریه ها، شعر هایی منتخب از اَبوالنَّجم احمَدبن قوص‌بن احمد منوچهری دامغانی شاعر نامدار اوایل سده پنجم هـ. ق. (شاعر گل و بلبل و شادخواری)  تقدیم خوانندگان می شود.

این  اشعار از از چاپ اول دیوان اشعارمنوچهری دامغانی، به کوشش آقای دکتر برات زنجانی، گزینش شده که از سوی انتشارات دانشگاه تهران در بهار 1387 انتشار یافته است و منقح و پیراسته تر از نسخه های چاپ شده پیشین است  و  عدد آمده میان دو کمان در آخر هر شعر، اشاره به صفحه کتاب بالا دارد. و همچنین واژه های سخت و نامانوس هر قصیده (که با حروف پررنگتر آمده )، در پایان قصیده معنا شده است. معانی و حواشی جز آنچه منبع آن داخل پرانتز ذکر شده و یا بعد از عبارت: " به نظر ما ..." آمده، همگی به نقل از همان کتاب است.

برای خواندن بقیه یاداشت بر ادامه مطلب کلیک فرمایید   

دوشنبه ۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۹:۴ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

    بهاریه ها  -  بخش یازدهم - فخرالدین اسعد گرگانی

 زمستـــــان را بود فرجــام،  نوروز

چنان چون تیره شب را عاقبت روز (186)

در بخش یازدهم بهاریه ها، شعر هایی منتخب از مثنوی زیبا و ماندگار" ویس و رامین"  اثر طبع استاد فخرالدین اسعد گرگانی شاعر و داستان سرای سترگ و نامدار نیمه ی نخست سده پنجم هـ. ق.    تقدیم خوانندگان می شود.

بنا به نظر استاد محجوب این مثنوی بی همتا در بین سال های  432 و 446 (یعنی پنجاه سال پس از آنکه حکیم طوس، شاهنامه را به پایان برده) از متنی پهلوی توسط فخرالدین اسعد گرگانی ترجمه شده و این داستان عاشقانه پارتی به ابهام یادآور داستان تریستان و ایزوت و مارک شاه و برانژین است. ویس و رامین به لحاظ قدمت سومین مثنوی موجود و نخستین منظومه عاشقانه است که از گزند فتنه روزگار به ویژه متعصبین به دور مانده است. زبان آن متاثر از پهلوی و به همین دلیل زبانی ساده و بدون پیرایه و تکلف، طبیعی و خراسانی ناب بوده و کمتر واژه تازی در آن بکار رفته است و واژه ها به صورت نزدیک به پهلوی  در متن آمده که همین اصالت و کهنگی ، آن را واجد ارزش فراوان می نماید

سر سال و خجستــــه روز نوروز

جهان پیروز گشت از بخت پیروز (380)

این  اشعار از چاپ اول منظومه ویس و رامین، به تصحیح زنده یاد استاد دکتر محمد جعفر محجوب، گزینش شده که از سوی بنگاه نشر اندیشه (کتابخانه ابن سینا) در دی ماه سال 1337 (ژانویه 1959 م.)  انتشار یافته است  و  عدد آمده میان دو کمان در آخر هر شعر، اشاره به صفحه کتاب بالا دارد.

      برای خواندن بقیه بر ادامه مطلب  در زیر کلیک فرمایید:                                              

جمعه ۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۸ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

          بهاریه ها(بخش دهم)    عطار نیشابوری

 

آن نمی‌بینی که در باغ و چمن از خارها

در بهاران ز ابر نیسانی چه گل پیدا شود (عطار)

سال پیش وعده دادیم که : "اگر عمری باقی ماند  و بهاری دیگری برای راقم رقم خورد، تلاش خواهد کرد تا در تلاقی بهار و کار وبلاگ نویسی،  با آوردن پست های مشابه (بهاریه ها )،  این شیوه، سنت مجازی شود.

اینک در دوره دوم، بخش دهم بهاریه ها تقدیم خوانندگان می شود. در این پست شعر هایی منتخب از فریدالدّین ابوحامد محمّد عطّار نیشابوری شاعر و عارف و متفکّر بزرگ قرن ششم هجری(537 - 632 هـ.ق) که موضوع  آنها، نماد گل و بهار است (هرچند بهاریه اصطلاحی نباشد)، آورده می شود و  منابع نقل ما به ترتیب زیر است:

برای خواندن بقیه بر ادامه مطلب کلیک فرمایید

سه شنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۹ ساعت ۱:۲۲ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

داستان شب چلّه

نوشته و گزینش : محمد مهدی حسنی

هـر آنکه جانب اهــــل وفا نگه دارد / خدایش در همه حال از بلا نگه دارد (حافظ)

می خواستم در باره شب چله یادداشتی در وبلاگ بگذارم. از یک سو انطباق حال و هوای محرم، با نوشتن از شادی و شادخواری شب یلدا جور در نمی آید و از سویی پیش تر دو پست تحقیقی در زمینه ادب و فرهنگ عامه زیر را در وبلاگ گذارده ام، که به حکایت واکاوی کنترل پنل خود در وبگذر بسیار پر بیننده است.

الف- انعکاس اسطوره ی یلدا در ادب فارسی

ب- پیشینه تاریخی شب یلدا و انعکاس آن در فرهنگ عامه

برای خواندن بقیه یاداشت بر ادامه مطلب کلیک فرمایید

چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۲۶ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

محرّم به روایت ابواسحق نیشابوری(از کتاب قصص الانبیاء)

نوشته و گزینش : محمد مهدی حسنی

الف – در باره کتاب و نویسنده :

بی گمان کتاب قصص الانبیاء نوشته "ابواسحق ابراهیم بن منصور ابن خلف النیسابوری" یکی از گنجینه های ادبی و معنوی گرانقدر نثر پارسی است که در کنار " ترجمه ي تاريخ طبري" و "تفسير طبري" از شاهکارهای نثر دوره اول پارسی ( مشهور به سبک خراسانی یا مرسل) می باشد، این اثر در قرن پنجم هجری پدید آمده است. و مشتمل بر 114 داستان شیرین و گیرا از سرگذشت پیامبران و برگزیدگان است که مآخذ و مصادر بسیاری از حکایات آن قران کریم است. در این کتاب نظم تاریخی حکایت ها، تا اندازه ای رعایت شده است. زیرا کتاب از قصه ی آفرینش آسمان آغاز و با حکایت هایی از صحابه پیامبر گرامی (ص) و خلفای راشدین پایان می یابد.

از این رو قصص الانبیاء از دو جهت حائز اهمیت است. از یک سو به دلیل دارا بودن اصالت و قدمت شیوه تحریر و انشای سلیس و استوار، واجد ارزش ادبی است و از سوی دیگر داستان های شیرین و دلپذیر آن که ریشه در وحی و سلوک پاکان و برگزیدگان دارد موجب تهذیب اخلاق و باروری معنوی روان است و طبیعی است که همگان اعم از دانشمند و عامی از خواندن آن حظّ ادبی و هنری و نیز تاثیر معنوی و تربیتی برند

برای خواندن بقیه یاداشت بر ادامه مطلب کلیک فرمایید

یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۲۳ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

متون: نامه ای از قاضی میبدی

(تسکین محبان که از تکفیر فقیر ملول بودند)

نوشته و گزینش: محمدمهدی حسنی

منبع: ( برگرفته از فصلنامه وکیل مدافع - ارگان کانون وکلای دادگستری خراسان، سال یازدهم، شماره 21/ زمستان 1400- صص: 138-148)

الف - در باره نویسنده[1]:

امیرقاضی حسین بن معین الدین میبدی ادیب قاضی و حکیم ریاضیدان و متکلم صوفی سده 9 و 10 هجری است. برخی واژه قاضی را ماده تاریخ مرگ وی دانسته اند که عدد 911 می شود.

در تاریخ حبیب السیر از او با عنوان "قاضی کمال الدین امیر حسین یزدی" نام برده شده است، و شادروان دکتر محمد معین، در بخش اعلام فرهنگ خود از وی با نام "امیر حسین قاضی میر بن معین الدین میبدی نام برده که در شیراز از جلال الدین دوانی[2] و دیگر استادان زمان، علم و ادب و حکمت و تصوف آموخت، و به ویژه در هیئت و منطق و فلسفه شهرت یافت و در شعر نیز مهارتی داشت و به "منطقی" تخلص می کرد. این اشعار از اوست:

لطفاً برای خواندن بقیه مقاله به ادامه مطلب بروید

جمعه ۱۳ فروردین ۱۳۸۹ ساعت ۱:۱۸ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

بهاریه ها بخش نهم (آخر)

مولوی

از پیـــاز و گندنــــــا و کوکنــــار

سر دی پیدا کنـــد دست بهــــــــار

آن یکی سرسبز نحن المتقــــــون

وآن دگر همچون بنفشه سرنگون

یاد آوری:

در بخش نهم بهاریه ها، شعر هایی منتخب از مولانا جلال الدّین محمّد، فرزند بهاء الدّین محمّد بن حسین الخطیبی، شاعر و عارف و متفکّر بزرگ قرن هفتم هجری تقدیم خوانندگان وبلاگ می شود.

این اشعار همگی از چاپ اول کلیات دیوان شمس گزینش شده که عیناً مطابق تصحیح ده جلدی استاد بدیع الزمان فروزانفر، لیکن بدون تحشیه و شرح و توضیحات ایشان، در دو مجلّد از سوی انتشارات بهراد در سال 1378 انتشار یافته است و عدد آمده میان دو کمان در آخر هر شعر، به ترتیب اشاره به جلد و صفحه همان کتاب دارد.

لطفاً برای خواندن بقیه مطلب به ادامه مطلب بروید.

مشخصات
چه بگویم ؟     (حقوقی، ادبی و اجتماعی) این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی،  گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی"  خواهم زد. چرا و چگونه؟  می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید.
  مائیم و نوای بینوایی
بسم اله اگر حریف مایی
               
*****************
دیگر دامنه  های وبلاگ :
http://hassani.ir

* * * * * * * * * * *
«  کليه حقوق مادي و معنوي اين وبلاگ، متعلق به اینجانب محمد مهدی حسنی، وکیل بازنشسته دادگستری، به نشانی مشهد، کوهسنگی 31 ، انتهای اسلامی 2، سمت چپ، پلاک 25  تلفن :  8464850  511 98 + و  8464851 511 98 + است.
* * * * * * * * * * *
ایمیل :
hasani_law@yahoo.com
mmhassani100@gmail.com

* * * * * * * * * * *
نقل مطالب و استفاده از تصاوير و منابع این وبلاگ تنها با ذکر منبع (نام نویسنده و وبلاگ)، و دادن لینک مجاز است.  »