پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۳۷ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

  نفرین ِ شعر (نگاهی به مجموعه شعر "واژگان بازنده" تقی خاوری)

  نوشته ی مزدک پنجه ای

چهل ساله مـــــا نفرینــــــــی ِ زنـــــــدون شعـرُِم

یک جور که نیست زندونی و زندون ، تقی جان (اختلاط – ص 29)

مجموعه شعر "واژگان بازنده" عنوان نوترین خانه ی شعرهای تقی خاوری است که انتشارات عرفان آن را در سال 1389 منتشر کرده است.

تقی خاوری متولد 1317 از شاعران پیشرو و سپیدسرای خراسان به شمار می رود. او تربیت یافته ی مکتب خراسان است. مکتبی که پیش تر چهره هایی چون محمد تقی بهار، ایرج میزا، استاد محمد قهرمان و اخوان ثالث را به خود دیده است.خاوری به عنوان یک ایرانی در کشور افغانستان مخاطبان بسیار زیادی دارد. متاسفانه در ایران به دلیل توجه بیش از حد به شاعران مرکز نشین و وجود امکانات رسانه ای و توجه رسانه ها به شاعران مرکز سبب شده چهره های واقعی ادبیات و خاصه چهره هایی هم چون "تقی خاوری" که پیشینه ی ادبی پر افتخاری نیز دارند، کمتر شناخته شوند. مجموعه ی "واژگان بازنده" در واقع مجموعه ای از قالب های قصیده، مثنوی، غزل،نیمایی و سپید است.

برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۴:۳۵ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

مرا میهمان کن کریمانه امشب        

(گفت و گویی  با تقی خاوری شاعر و پژوهشگر)  

محمدمهدی حسنی

بانی گفت و گوی زیر،  روزنامه نگار ارزنده  و دوست شاعر مشترک گیلانی من و خاوری، مزدک پنجه ای است  او در اسفند ماه سال پیش، به قول خودش از شهر بارانی رشت  به من زنگ زد  و با توجه به دوری مسافت از یک سو و دوستی نزدیک  من و خاوری از سوی دیگر، پیشنهاد این مصاحبه را داد. هر چند برای نخستین بار بود که نقش خبرنگار و مصاحبه گر  را بازی می  کردم، ولی بعد از خواندن ماحصل، هر دو: هم خاوری و هم پنجه ای از کار درآمده، تعریف کردند.

قرار بود این گفت و گو در شرق و به مناسبت 72 سالگی خاوری  چاپ شود. اما از آنجا که همیشه،  خاور، مه آلوده از  تعصب و دوست سالاری و گروه بازی است. کار شد، ناشد و به قول مزدک  باعث  شرمندگی اش شد (مراد در برابر خاوری است نه این زینب زیادی).   تا اینکه دیروز زنگ زد و گفت:  گفت و گوی مزبور در رویه ی هشت روزنامه روزگار- شماره 76 (دوره جدید) – سه شنبه 27 اردیبهشت 1390 همراه با یاداشتی از مزدک به نام "نفرین ِ شعر" که نقدی بر "واژگان بازنده" آخرین دفتر شعر خاوری است، انتشار یافته است.

وقتی از دکه روزنامه فروشی روزنامه روزگار را گرفتم و ورق زدم دیدم بسیاری از چهره های آشنای شرق  و سایر روزنامه های توقیف شده  مانند ابراهیم رها و سیدعلی میرفتاح - که قلم شان را دوست دارم - آنجا گرد هم آمده و کار می کنند.  بنابراین دو مطلوب حاصل شد: هم من و پنجه ای از خجالت خاوری بیرون آمدیم و هم حقیر بریده از چند روزنامه، با "روزگار" آشنا شدم. اینکه می گویم : "بریده از چندروزنامه" برای این است که عادت خواندن لااقل یک روزنامه،  مرض مزمن پیش از سه دهه بنده است که از کیهان و اطلاعات زمان انقلاب شروع، از سلام و مبین خوانی رد،  به جامعه و توس و ... رسیده، زیر سایه مهرپرور دولت نهم و دهم،  تند تند ذائقه عوض کرده تا بالاخره به اینجا رسیدیم که فقط شرق ماند و حالا .... روزگار هم پا به عرصه روزنامه های اصلاح طلب گذارده است...  تا چه پیش آید....

به هرحال از لطف مزدک غیرمرکزنشین، که دغدغه فرهنگ این مرز و بوم  و نیز نکوداشت و تعرفه ی  بزرگانی همچون خاوری غیرمرکزنشین  را دارد سپاسگزارم. اینک خوانندگان خوب "چه بگویم" می توانند گفت و گوی ما و خاوری را در ادامه  مطلب بخوانند

دوشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۸:۳۰ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

         اهل بخیه (واکاوی یک کنایه ادبی و مثل عامیانه)

               نوشته ی محمد مهدی حسنی

لب سوال سزاوار بخیه بیشتر است

عبث به خرقه­ی خود بخیه می­زند درویش (صائب تبریزی)

گاه در محاورات روزمره می گوییم: "فلانی اهل بخیه است" یا: "ما اهل بخیه ایم". یا : " پالان دوز هم اهل بخیه است."  موضوع نوشتار حاضر واکاوی معانی حقیقی و مجازی  اِسم مرکب و ترکیب اضافی "اهل بخیه" در ادبیات رسمی و نیز ادب عامیانه "فلکلور" است. در حالی که در هردو مورد اختلاف نظر و معانی گوناگون  بسیار دیده می شود.............

برای خواندن بقیه مقاله به ادامه مطلب در زیر یروید

چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱:۳۲ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

      سه شعر تازه از تقی خاوری ( راوی )

 

کرانه رفتن

شده ست جمله ی مبهم خطوط بود و نبودم

هزار نکتــــه ز هستی ســرودم و نسرودم

چو کودکی که پــرنــده ز چنگ بــاد ربایـد

مثال جملـــه ی مبهم ربــــودم و نـربــــودم

به دود  مزرعه ی غــم به سان بال پریشان

به فکـــر دانه ی قسمت، میـان آتش و دودم

حضور وصل تو آمد چه زود رفت و گمانم

شده ست نقش سرابت خطــوط نقش وجودم

دویـــدن و نرسیــدن در این کرانـه ی رفتن

میـــان باد شده گـــم،  تمام بـــود و نبــــودم

تمام راز جهـــان شد مثــــال قصه ی راوی

ز برگ و باد زمانه، شنــــودم و نشنـــــودم

برای خواندن بقیه شعرها بر ادامه مطلب ( در پایین ) کلیک فرمایید

چهارشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۵۴ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

  گفت و گویی منتشرنشده در باره چک 

 در روزهای  پایانی سال گذشته خبرنگار یکی از خبر گزاری های داخلی،  در باره مسائل و حواشی مربوط به چک گفت و گوی زیر را با این جانب انجام داد. لیکن با گذشت پیش از پنجاه روز تاکنون خبری از انتشار مصاحبه مزبور نشده، چرا؟  دلیلش را نمی دانم، راستش نمی خواهم هم بدانم.

خدا را شکر خودمان تارنمایی داریم که این روزها عدد بازدید کنندگان  روزانه  آن به عدد 2000 می رسد،  بنابراین به کوری چشم فلک ،  مصاحبه مان را خودمان  انتشار می دهیم .  و فکر نکنم ایرادی داشته و نیازی به کسب اجازه آنان باشد. زیرا به هرحال با گذشت این مدت، عرفاً در حکم "لقطه"، "ضالّه" و یا "مجهول المالك" قرار می گیرد و اگر خدای ناکرده بعدها خبرنگار محترم متعرض موضوع شوند به تعداد سوالی که زحمت کشیده و طرح فرموده اند، در باره هر موضوعی که خواستند به همان میزان فی الفور سوال طرح کرده پس شان می دهیم تا به قول مشهدی ها مشغـُلْ ذمِّشان نشویم.

از خوانندگان گرامی به ویژه بازدید کنندگان عادی خود،  که علاقمندند به زبان ساده در باره چک، تعریف آن، پیشینه قانونگذاری نقش اقتصادی و حقوقی اش، محاسن و معایب چک در قبال سایر اسناد تجاری و نکات مهم در طرح دعاوی حقوقی و کیفری آن، فرق ضامن و ظهرنویس، شرایط چک های واجد جنبه کیفری، خصوصی یا عمومی بودن جرم پک بلامحل و تاثیر گذشت دارنده، و نیز نظر ما در باره اینکه " اصولاً چک باید جنبه کیفری داشته باشد یا خیر؟ " و .... بدانند  می خواهیم برای دیدن متن مصاحبه در زیر و بر ادامه مطلب  کلیک فرمایند

دوشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۴۸ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

 

  نمونه دادخواست ابطال دستور اجرا

                           آزموده های حقوقی(3)

یادآوری: یکی از همکاران جوان گیلانی با ارسال مکرر ایمیل درخواست نموده تا نمونه دادخواست ابطال دستور اجرا و ابطال چک موضوع اجرائيه آن که مدیر عامل شرکت چک مزبور را با یک امضا از دو امضای مجاز صادر نموده ، آورده شود. چون دادخواست موردنظر در بایگانی دفتر اینجانب موجود بود، آن عیناً و با حذف نام های واقعی تقدیم ایشان و نیز سایر خوانندگان خوب "چه بگویم" می شود:

 

کلید واژه ها: حقوق تجارت، حقوق مدنی، حقوق ثبت، درخواست ابطال دستور اجرا ، درخواست  قرار توقيف عمليات اجرائي ، ماده 19 قانون صدور چک، کشیدن چک به عنوان نمایندگی، صدور چک شرکتی به صورت ناقص الامضاء (به وسیله یك از دو نماینده  قانونی)،  وظایف مدیر عامل شرکت برای انتشار آگهی تغییرات شرکت، ، اقدامات مدیر عامل پس از عزل، مسئولیت تضامنی شرکت  با اشخاص صادرکننده چک، اثر انتشار و آگاهی تغییرات نسبت به اشخاص ثالث، عمل حقوقی (معامله)  فضولى، قواعد شرعى، رابطه مدیران و شرکت، بطلان (باطل بودن) معامله ، اهلیت خاص معامله، فاقد صفت وكالت شدن، نحوه اداره شرکت، اختیارات اعضای هیات مدیره شرکت و مدیرعامل، موضوع تعدد وکیل، آثار حقوقى عمل وکیلی که  منفرداً  عمل کرده است، تجزیه عقد، در حكم بیع فضولى، معامله شریک غیر ماذون، قانون اصلاح بعضي از مواد قانون ثبت و قانون دفاتر رسمي مصوب 27 شهريور ماه 1322

 برای دیدن نمونه دادخواست بر ادامه مطلب در زیر کلیک فرمایید:

پنجشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۵:۴۵ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

 انجمن فرخ (با نگاه به پیشینه انجمن هاي ادبي خراسان)

نوشته ی رضا افضلی 

 

اختر از چرخ به زیر آری و پاشی به ورق

گوهر از بحر برون آری و ر یزی به کنار (قائم مقام فراهانی خطاب به فاضل خان گروسی)

 این پست،  تـر نفسی ها و شکرپردازی های  رضا افضلی، شاعر گشاده زبان ،  نویسنده روشن روان و پژوهشگر پرتوان خراسانی، بازنشستة دانشکدة ادبیات دانشگاه فردوسی و عضو هیات علمی پیشین دانشگاه آزاد اسلامی است که در مهرماه 1388 به زیور طبع آراسته شده و مشتمل بر قسمت های مغزدار  از تاریخ ادبیات معاصر ( کنکاش پیشینه انجمن هاي ادبي خراسان به ویژه انجمن فرخ ) و یادکرد ادبا و  اندیشمندان مَعاشِر است. که در چند پست پی در پی، در تارنمای ایشان با نام شعرها و حرف ها  انتشار یافت  و کاری  ارزشمند و ماندگار است، در این نوشته به قول قدما، افضلی هم  دُرّ و گوهر ریخته و هم شکر و قند شکسته.  هم سوسن زبانی و هم شیرین بیانی کرده است. فضلش ازحیث  باز گفت خاطرات افاضل عزیز به خاک رفته، چاشنی دل ساخته و در عین حال دین  به  یاران زنده محفل پرداخته. می دانم بی نیاز از وعظ من، همان حظ ّجانداری که مرا به خواندن همه ی لفظ های گرانبار او تا انجام، رهسپار کرد  شما  را نیز وادار می کند.

برای خواندن نوشته ی انجمن فرخ بر ادامه مطلب کلیک فرمایید:

سه شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۴:۲۷ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

         تصویر طنز (کاریکاتور حقوقی) 31 –  فکر کرده اینجا سوئیسه!!

 

 

 جراید:  در سوئیس هر پنج دقیقه یک سرقت اتومبیل و در هر پنجاه وشش دقیقه یک  کلاهبرداری می شود

   - جناب سروان داشت یک ماشین را سرقت می کرد، فکر کرده اینجا سوئیسه!!

بنقل از مجلّه گل آقا – شماره  پانزدهم  -  سال پنجم ( 23تیر 73 )  - ص 15.                 سایت گل آقا

یکشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۸:۳۹ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

        محاکات ما و آقا رضا

    منضم به دو یاداشت از رضا مقصودی (مدیر سایت حقوقی راه مقصود) و ما

                                                           در نکوهش نفاق و نمایاندن

داستان این است:  پس از این که پست پیشین (اندر حکایت مهمانی رفتن) را منتشر نمودم از برخی دوستان درخواست کردم تا نظر خود را در باره این سبک نوشتن ادبی بیان کنند. اساتید و دوستان اهل ادب و اندیشه همچون رضا افضلی، محمد تقی ابراهیمی نیا، هاشم جواد زاده، تقی خاوری، رضا دبیری جوان و نیز دوستان حقوقی ذوجنبتین در این باره کتبی و شفاهی نظر خود را گفتند و  در مجموع تشویق کردند و دست بر سرمان کشیدند و همداستان ما شدند.  اما نامه برقی (ایمیل)  گسیل داشته آقا رضا مقصودی مدیر سایت وزین و جان دار حقوقی "راه مقصود" حال و هوای دیگری داشت و به قول خودش شقشقه ای را می مانست که بیرون پرید و ثم قرت = آنگاه فرو رفت (تعبیر از مولا علی «ع» است) .

          مزه ای در جهان نمی بینم                         دهر گویی دهان بیمار است (طالب آملی)

زیبایی و متانت متن،  صداقت در کلام و درد مشترک نهفته در  درون نامه  وادارم کرد تا فی الفور  پاسخ ایشان را بدهم. وقتی درخواست کردم تا اجازه انتشارش داده شود با بزرگواری و تواضعی درخور نبشتند: " از اینکه وجیزه ناقابل حقیر را مطالعه و قابل درج در تارنمای خود دانستید ممنونم . سخنی از سر درد بود که گاهی زخم های کهنه سرباز می کند و به مصداق « هذه شقشقة هدرت » دست به تسوید اوراق می زند. " و بنده را در جرح و تعدیل مطالب شان  آزاد گذاردند.

               لباس طریقت به تقوا بود                           نه در جبّه و دلق خضرا بود

و من ابدا به خود اجازه چنین کاری را ندادم. پس شخصاً مرده بلا و زنده بلای کل متن را که به قصد مکاتبه ی نهانی نگاشته شده و اینک به اشتراک گذارده می شود ، به جان می خرم.

به هرحال این شیوه روشنگری و نقـّادی، و ساز کردن عقل ها و نزدیک کردن دل ها مستحسن است، و ناچیزی همانند ما را همه چیز می کند چه به قول امیر خسرو دهلوی:

        حلیله گــــر به زفتی خون دل رفت                            شود خرمای تر چون با شکر خفت

و مغربی نیز نزدیک به همین مضمون گوید:

        قدر نبات یافت چوب از اثر مصاحبت                  گل چو شود قرین گل گیرد رنگ و بوی او

حال امیدوارم خوانندگان نیز از خواندن این گفت و شنفت همان حظ ما را برند. ضمن این که تعاریف ایشان از نوشته های مان را تنها لطف ایشان و شادبختی خود می دانم و اینکه وقتی بزرگان زیر پا را می نگرند آفرین گفتنشان برای تشویق طالب راه است، همین.

 برای خواندن یاداشت ایشان و پاسخ ما بر ادامه مطلب کلیک فرمایید

جمعه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱:۹ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

             اندر حکایت میهمانی رفتن

                            (هجونامه ای علیه عادات میهمانی ایرانی)

          نوشته ی محمد مهدی حسنی

 

بمانــــد هجا تــــا قیامت به جا

که شاعر چو رنجد بگوید هجا (فردوسی)

هر چند ما ایرانی ها، به میهمان نوازی مشهوریم و معتقدیم که "میهمان حبیب خداست" ، "میهمان خضاب خانه است" ، "میهمان برکت سفره است"، "میهمان دفع بلای   خانه است". همچنین متون دینی ما را به گرامی داشتن میهمان تشویق می کند چنانکه  پیامبر گرامی (ص) فرماید: "اَلضِّیف یَنْزُل بِرِزقِه و یَرْتَحِلُ بذُنُوبِ اَهْلِ البَیْت " (بحارالانوار ج 75، ص 461) یعنی: میهمان روزی خودش را می آورد. و گناهان اهل خانه را می برد. که ترجمه همین گفتار،  خود دو مثل سایر فارسی شده است.  و همچنین گستره ای از ادبیات حکمی ما در این باره است چنان که اسدی توسی می گوید:

               بُوْد نـــام نیک و سرافراشتن               زِ ناخوانده مهمان نکو داشتن

اما واقعیت این است خُلق میهمانی رفتن و میزبانی کردن ما ایرانیان نیز مانند بسیاری از عادات دیگرمان که چون آب از سرچشمه گِل است، پر ایراد و اشکال دار است در نوشته حاضر، ما با تمسک به امثال سایر و زبانزدها و فرهنگ عامه به ارزیابی و انتقاد از برخی رفتارهای مان در این باره می پردازیم:

برای خواندن بقیه یاداشت بر ادامه مطلب کلیک فرمایید

مشخصات
چه بگویم ؟     (حقوقی، ادبی و اجتماعی) این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی،  گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی"  خواهم زد. چرا و چگونه؟  می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید.
  مائیم و نوای بینوایی
بسم اله اگر حریف مایی
               
*****************
دیگر دامنه  های وبلاگ :
http://hassani.ir

* * * * * * * * * * *
«  کليه حقوق مادي و معنوي اين وبلاگ، متعلق به اینجانب محمد مهدی حسنی، وکیل بازنشسته دادگستری، به نشانی مشهد، کوهسنگی 31 ، انتهای اسلامی 2، سمت چپ، پلاک 25  تلفن :  8464850  511 98 + و  8464851 511 98 + است.
* * * * * * * * * * *
ایمیل :
hasani_law@yahoo.com
mmhassani100@gmail.com

* * * * * * * * * * *
نقل مطالب و استفاده از تصاوير و منابع این وبلاگ تنها با ذکر منبع (نام نویسنده و وبلاگ)، و دادن لینک مجاز است.  »