نفرین ِ شعر (نگاهی به مجموعه شعر "واژگان بازنده" تقی خاوری)
نوشته ی مزدک پنجه ای
یادآوری: عبارات و عددهای آمده در میان دو کمان (آخر هر شعر)، اشاره به نام شعر و رویه ی آن در دفتر "واژگان بازنده" دارد
چهل ساله مـــــا نفرینــــــــی ِ زنـــــــدون شعـرُِم
یک جور که نیست زندونی و زندون ، تقی جان (اختلاط – ص 29)
مجموعه شعر "واژگان بازنده" عنوان نوترین خانه ی شعرهای تقی خاوری است که انتشارات عرفان آن را در سال 1389 منتشر کرده است.
تقی خاوری متولد 1317 از شاعران پیشرو و سپیدسرای خراسان به شمار می رود. او تربیت یافته ی مکتب خراسان است. مکتبی که پیش تر چهره هایی چون محمد تقی بهار، ایرج میزا، استاد محمد قهرمان و اخوان ثالث را به خود دیده است.خاوری به عنوان یک ایرانی در کشور افغانستان مخاطبان بسیار زیادی دارد. متاسفانه در ایران به دلیل توجه بیش از حد به شاعران مرکز نشین و وجود امکانات رسانه ای و توجه رسانه ها به شاعران مرکز سبب شده چهره های واقعی ادبیات و خاصه چهره هایی هم چون "تقی خاوری" که پیشینه ی ادبی پر افتخاری نیز دارند، کمتر شناخته شوند. مجموعه ی "واژگان بازنده" در واقع مجموعه ای از قالب های قصیده، مثنوی، غزل،نیمایی و سپید است.
شعرهای قدمایی خاوری بیانگر قدرت و تسلط همه جانبه ی او بر شعر قدمایی است. شعر او جشنواره ای از آرایه های ادبی است که با ظرافت خاصی به منصه ی ظهور رسیده است.
آیینه ی روزگـــــــاران تصویر بسیار دیده است هر نقش مانند مرغی از پیش چشمش پریده است
تقدیر چون شعله خیز است دیگر میندیش ای دل در خطه ی آرزو هـــــــا گر پای آتش دویده است
ای کاش تاراج پاییـــــز مسحـــور باغ سحر بود کان شاخه ی نو بر فصل از بار سنگین خمیده است / ... (پای آتش- ص 25)
یا :
زمانه گر به هنــــــر همچنــــــان بها می داد کجا صدای تعهد به بند یمگان بود؟
چون او که لفظ دری را به سینه همچون دُر بداشت حرمت و آوارگیش برهان بود
نریخـــــــت دُر دری را ز آبـــــــــروی سخن که دُر پاک دری نز برای خوکان بود ... (شبستان – ص 36)
جدای از این موارد خاوری یکی از ادامه دهندگان منطقی شعر نیما نیز به شمار می آید.در شعرهای آزاد ِ او، زبان بر پاشنه ی روایت می چرخد. شعرهای این شاعر را می توان جزء شعرهای محتوامحور گروه کرد. زبان در شعر خاوری محملی برای ارایه ی محتواست. شعر او شعر ساخت مندی است که زبان و محتوا در خدمت یک دیگرند و هیچ یک از دیگری پیشی نمی گیرند.
چه می نویسی با این کلمات؟
پرسه ها در کتاب ها زده ام
و حالا کتابی می خوانم
که در آن هیچ کلمه ای نیست
جز همان چشمان گرسنه
که از عمق سال ها
به من خیره مانده است. (پنج اپیزود- ص 47)
شعرهای خاوری برآمده از دیدگاه آرمان خواهی اوست. دغدغه اش دغدغه ای جهانی است. زیست انسان ها در کنار یک دیگر بدون هیچ گونه تنشی و اصطحکاکی آرزوی او و دیرینه ی بشر است. او گفت و گو را کم هزینه ترین راه برای برقراری صلح و امنیت در جهان می داند و بر این اساس پند و اندرزهای گذشته گان را چراغ راه آیندگان می داند.
بمبی منفجر شد
و قلب های کوچک میان ابرها پرید
مافیای مقدس
لبخند زد و صلیب کشید
دلم می گریزد از خبر ها ... (گفت و گوهای دیگر - ص 43)
خاوری شاعری فرهیخته و فرهنگ مدار است. شاید فرهنگ مداری و جهان بینی خاص او در کنار دیگر وجوه مشترک دو ملل ایران و افغان از نکاتی است که سبب شده شعرهایش در ذهن برادران و خواهران افغان نفوذ کرده و ورد زبان ها باشد.
تراش خوردگی و ساخت مندی شعرهای خاوری، قدرت زبان حماسی و قدرت بیانگری او در توصیف ارزش ها از نکاتی است که در آثار شاعران هم کیش او نیز، چون فردوسی،اخوان و ... می توان سراغ گرفت.
از دستاوردهای شعری خاوری این نکته است که او به مانند سلف خود نیما در صدد ورود اسامی خاص با کارکرد زادبومی به عرصه ی شعر است. همین مسئله توانسته به عنوان شاخصه ای در شعرهای او به شما رود .
نگاهت بدون غبار
از قرن ها گذشته بود
تو خیره
و کلپاسه ای زیر پایت مرده بود
قرن ها را
چشمانت روایت کرد و رفت... (مسافران قرن ها – ص 75) کلپاسه: نوعی مارمولک کوچک در گویش مشهدی
خاوری در شعرهایش میل به توصیف دارد از این رو شاهد آن هستیم که با بهره جستن از تصاویر عینی و تلفیق آن با عناصر طبیعت در کنار دغدغه ی ابدی ازلی یعنی عشق و دیگر مظاهر شهرنشینی و نیز رجوع همیشگی به گذشته در صدد ارایه ی چهره ای از انسان است که اگر چه لباس نو به تن دارد و بافت و الیاف لباسش نسبت به گذشته تغییر کرده است اما در بن خود همان انسان خرقه پوش است که وارد دنیای ماشینی و متناقض امروز شده و از این دنیای مدرن تکه ای از گذشته ی خود را می جوید.
تو از لحظه هایم دور شدی
من در اشیاء جهان پراکنده
اشیایی که از اکناف عالم می رسیدند
با صدای بشقاب هایی
از پشت دیوار چین
نه زنگ شتر بود
نه قطار کاروان
نه کجاوه ی لیلی بود
نه انتظار مجنون در کمر کش کوه
نه عطر باغ های سمرقند
نه بوی نافه ی آهوی ختن
جام های قلم کاری و تنگ های منقوش مطلایی نبود
ترمه و ابریشم
و نغمه های نی لبک چینی نبود
قطار کامیون ها بود و بوق کشتی ها ... (بازار دنیا - ص 130)
تنوع لحن و فرم از دیگر مواردی است که خاوری در شعرهایش بسیار به آن اهمیت می دهد . شعرهای خاوری از ساختی ساده برخوردارند او جزء شاعران ساده نویس با تعریف ساده نویسی از شعر امروز نیست. در تعریف روند شعری خاوری باید عنوان کرد او شاعری است که دنیا را ساده می بینید و در صدد است هر پدیده را بر اساس زبان و لحن خاص خود در ظرفی متفاوت به تعریف بنشیند. شعر ساده ی او در واقع صرفا بیانگر حس شاعرانه – عاشقانه نیست. زبان برای او تنها وسیله ی بیان نیست در واقع تلاش او برای رسیدن به ذات شعر است.
روند شعرهای خاوری در یکی دو دهه ی اخیر نشان می دهد که او شاعری سرد و گرم کشیده است. او شعرهایش را هیچ گاه به تاثیر از جریانات شعر در دهه های اخیر خاصه دهه 70 نه سروده است علی رغم این که تاریخ پای برخی از شعرهایش به دهه ی هفتاد بر می گردد اما می بینیم که شعرهای او توانسته اند سلامت و استقلال خود را حفظ کند و اسیر جریانات و رخدادهای حاکم بر دهه ها نشود به عبارتی شعرهای خاوری دارای شاخصه و مولفه های خاص خود است و از این روست که معتقدم شعرهای او فرهنگ مدار و هویت مند هستند.
از آسیب شناسی شعرهای خاوری شاید به این نکته بتوان اشاره کرد که در شعرهای قالب آزادش نتوانسته به صورت تمام و کمال از نگاه و عناصر واژگانی شعر کلاسیک فارغ شود؛ هر چند که باید پذیرفت هر گلی برای خود بویی دارد اما به عنوان یکی از مخاطبان ِ شعرهای او معتقدم در شعر کلاسیک بسیار مقتدر تر از شعر آزاد عمل کرده است.
با تمام این تفاسیر خاوری در این سال ها از هیاهو و حاشیه دوری جسته و سعی کرده آثارش شناسنامه ی هویت مندی از خلاقیت های او و منطقه ی زادبومی اش باشد. او را باید جزء آن دسته از شاعران با حجب و حیایی دانست که علی رغم فعالیت گسترده در عرصه ی شعر و فرهنگ هیچ گاه برای مطرح شدن دریوزگی نام نکرده است. او شاعر پاکی است که با وجود آلودگی آسمان شعر هم چنان پاک زیست می کند. به نظر می رسد خاوری در این سال ها در پی تحقق جمله ی معروف نیما " آن که می دارد تیمار مرا کار من است" بوده باشد.
منبع : روزنامه روزگار- شماره 76 (دوره جدید) – سه شنبه 27 اردیبهشت 1390 – ص 8 و سنگ پشت (وبلاگ ادبی مزدک پنجه ای)