دیوار کوتاه موسیقی و سینما
(وقتی خطیب جمعه، جرم شناس می شود)
نوشه ی محمد مهدی حسنی
یــــــک شـــــب آتش در نیستانی فتاد سوخت چون اشکــی که برجانی فتاد
شعله تـــــا سرگرم کــــار خویش شد هر نی ی شمــــــــع مزار خویش شد
نی به آتش گفـت کاین آشوب چیست؟ مر ترا زین سوختن مطلوب چیست؟
گفــــت آتش بی ثمـــــر نــــــفروختم دعوی بی معنــــــــی ات را ســوختم
زانکه می گفتــــــی نیــم با صد نُمود همچنان در بند خـــــود بودی که بود
مرد را دردی اگر باشــد خوش است درد بی دردی علاجـــــش آتش است (مجذوب علیشاه)
یادآوری: این یاداشت یک روز مانده به تحویل سال نگاشته شد، چون نمی خواستم کام خوانندگان را با یاداشت جدی و انتقادی تلخ کنم، انتشار آن را به تاخیر انداختم
به گزارش ايسنا علمالهدي امام جمعه مشهد و عضو مجلس خبرگان رهبري که گاه و بیگاه گفته های وی خبرساز می شود در جلسه اي كه با حضور اعضاي شوراي هماهنگي پيشگيري از وقوع جرم در محل دفتر وی برگزار شد، اظهار داشت: "تمام جرايم مولود دو هنر موسيقي و هنر هفتم است چرا كه اكنون اين دو منشا جرم گرديدهاند."
حقیر که به سفید، سیاه دیدن برخی وقایع از دید ایشان آشنایم، البته زیاد تعجب نکردم. اما به عنوان کسی که به تبع شغل با مقوله بزه و بزه کاری سر و کار دارد و خود نیز پدر دو جوان است، در عین حال با مشکلات اجتماعی و روند ادبیات و هنر در کشور بیگانه نیست؛ چون این دیدگاه را در میان برخی دولتیان و صاحب منصبان نیز می بیند از این رو به ناچار دست به قلم شده است.
صرف نظر از اینکه دیدگاه خطیب جمعه با مواضع امام (ره) و مقام رهبری – که کرراً بیان شده - مغایرت دارد زیرا بر اساس دیدگاه شرعی آنان موسیقی مطلقا حرام نیست و آنچه ممنوع بوده، غنا است، که رابطه آن دو عموم و خصوص مطلق است و از این نظر در بحث حکم حرمت یا مباح بودن موسیقی مظروف و محتوا ملاک است و نه ظرف و اصل آن. بنابراین حمله بی محابا و مطلق خطیب جمعه به دو هنر ارجمند موسیقی و سینما ، آنهم بی آوردن هیچ تقیید و مقدمات حکمت که شبهه ی خلاف این نظر را تائید کند، جای پرسش دارد.
اقوی دلیل بر صحت مدعای نخست ما ، وجود تصویب و نیز صرف بودجه کلان برای صدا و سیما است که صرف تولید و رواج این دو هنر جرم زا؟!! می شود (هرچند که بر سیاست های فرهنگی نهاد اخیر نیز ایرادات فراوان وارد است).
بی تردید اسلام با نفس هنر، علم و تکنولوژی و پدیدههای ناشی از آن که محصول اندیشه و پیشرفت روزافزون و تکامل جوامع بشری است مخالفتی ندارد، زیرا این مقولات موجب بالا رفتن سطح دانش، اندیشه و معلومات بشری و فراهم ساختن زندگی شاد و آسوده برای انسان ها است. و اصولاً زمانی با این پدیده ها مخالف می ورزد که ابزار سوء قرار گیرد و موجب بروز معصیت، رواج فساد اخلاقی و بیرنگ شدن معنویات و دوری انسان از خالق هستی گردد و یا مضر به حقوق دیگران، و یا حاوی زبان ابتذال و اهل گناه باشد. در حالی که بی تردید خواستگاه هنر اصیل، تمایل انسان به بیان زیبایی های هستی است و نهایت این زیبایی ها و مطلق آن، معبود یکتا است.
البته من نیز با ابتذال ولو اینکه بظاهر در پوست و قالب هنر عرض اندام کند، مخالفم. اما با امام جمعه شهر خود در این باره اختلاف اصولی دارم . بیشتر به مناسبتی، به نقل خاطره ای پرداختم، که در سال 60 سرباز ارتش بودم و در سمیناری با حضور اعضای سیاسی ایدئولوژیک لشکرها در منطقه جنوب، انبازی داشتم. با توجه به اینکه قبلاً با صدور بخشنامه ای دستگاه های تلویزیون از میان سنگرهای سربازان جمع آوری شده بود. پیشنهاد شد که چون برخی موسیقی مبتذل گوش می کنند، راحت ترین راه جمع آوری رادیوها است. اینجانب همان جا گفتم که شهید مطهری در یکی از مقالات کتاب بیست یا ده گفتار خود به معضل "زنان خانه دار کوچه نشین" اشاره می کند و اینکه چگونه بایستی با این پدیده زشت - که جز اتلاف وقت و غیبت و فضولی در کار دیگران نتیجه ای در بر ندارد - مبارزه کرد. ایشان می گوید ( نقل به مضمون) که روح مانند جسم است و آن نیز همانند جسم، به غذا و خوراک احتیاج دارد و وقتی خوراک طیب و پاک گیر نیاورد سراغ خوراک نجس و مردار می رود. بنابراین در این قبیل موارد اگر اراده کنیم خوراک بد و حرام را از استفاده کننده آن بگیریم، لابد بایستی خوراک پاک و طاهر جانشین آن کنیم. پس تحکّم (نظیر امر به گوش نکردن و نشیندن )، ممانعت و برخورد های حذفی همچون فیلتر کردن تارنماها، فرستادن پارازیت بر فراز موج ها و سخت گیری هایی از این دست، تنها جوانان را به گناه کردن بیشتر مصّر و آنان وادار می شوند که پنهان کاری را پیشه خود سازند و به دنبال راه نهان تر، جا و رفیقی با حال تر؟!! باشند .
واقعیت این است که ما با همه این هجوم ها، سخت گیری ها و ممانعت ها، در دوری جوانان از گناه و مناهی، موفق نبوده ایم. ما توانسته ایم در موارد محدود، خوراک روحی حرام و مبتذل را از آنان بستانیم. ولی نتوانسته ایم با ارائه خوراک روحی سالم - علاقه آنان را با هنر و ادبیات اصیل پیوند دهیم .
توانسته ایم با سخت گیری های بدون مطالعه، کنسرت و شب نشینی های کنترل شده در پیش چشم پدرها و مادران آنان را تعطیل کنیم، ولی نتوانستیم دانلود موسیقی و عکس و داستان های سکسی خانوادگی، بلوتث ها و اس ام اس های مستهجن و ضد اخلاقی و شب نشینی های مختلط و آلوده به مسکرات و نشئه جات را از آنان بگیریم.
وقتی همین امام جمعه محترم؛ چندی قبل با حریم خواندن تمام شهر مشهد، به عنوان حریم حرم حضرت ثامن الحجج (ع) باعث می شوند تا اجازه دادن یک کنسرت موسیقی مجاز از تشنگان آن سلب شود، بطوریکه آنان برای شنیدن موسیقی مجاز بایستی لاجرم به شهرهای اطراف ( نظیر قوچان و نیشابور ) بروند. البته باید انتظار داشته باشیم که آمار کنسرت های غیر مجاز و کنترل نشده بالا رود . و همچنین ایشان در اظهارنظر جدید خود به اصل (ریشه هنر) غضب فرمایند
ما در کنترل و ممیزی کتاب ها، نوارهای موسیقی و فیلم ها، و نیز برگزاری کنسرت ها و سخنرانی ها، سخت گیری می کنیم . بر واژگان و عبارات و جملات و نواهایی دست می گذاریم و ایراد می گیریم که تنها با معیارهای شخصی و سلیقه افراد بررسی کننده، تعریف و توجیه می شود. فرزندانمان را از خواندن آثار نویسندگانی چون هدایت و چوبک و بزرگ علوی و گلشیری ها منع می کنیم و به این ترتیب وادارشان می کنیم تا اندیشه ها و فکرشان مصروف ابتذال محض نوشته ها و عکس ها و فیلم های مستهجن و مبتذل موجود در اشکم گوشی های همراه و در بطن دنیای مجازی اینترنت شود. و گرنه ....
مور هرگز بسر خوان سلیمان نرود
تا که در خانه خود برگ و نوایی دارد (پروین اعتصامی)
و اما در این که در دهه های اخیر، رشد فراگیر رسانه های جمعی ازجمله سینما، تلویزیون، ماهواره، اینترنت، سوای محاسن و مزایای فراوان آن، موجب بدآموزی ها و در فراوانی بزه موثر بوده ، حرفی نیست. اما اینکه ما منشا جرایم را علی الاطلاق دو هنر موسيقي (که رسانه محسوب نمی شود) و سینما (که رسانه است) بدانیم، نگاهی سطحی و ساده به مقوله جرم شناسی افکنده ایم. زیرا جرم شناسان منشاء و راه های پیشگیری از وقوع بزه را که بیشتر عاری از جنبه قهرآمیزی و حذفی است بر اساس سه مقوله (1 - وضع قبل از ارتكاب جرم، 2 - شخصیت مجرم، و 3 - وضع فعلی جرم ) تقسیم بندی و تعریف می کنند.
1 – اعمال پیشگیری های ابتدایی و تدابیر لازم برای از میان بردن ریشه های بی ثباتی و ناپایداری اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جرم زا مانند: تدوین قوانین کارشناسی شده و مفید پیشگیرانه در تمام زمینه ها ازجمله قوانین كيفرزدا و جرمزدا (که مبتنی بر آمارهای واقعی و روش های بهبود یافته ی حاصل از اصول جدید علمی، به ویژه برقراری تناسب میان مجازات ها با جرایم باشد)، دادن آموزش های همگانی بایسته، تقویت جایگاه نهاد های دین، خانواده، مدرسه، رسانه های فرهنگی و مطبوعات، احترام به قوانین حقوق بشر و رعایت حقوق شهروندی، برقراری عدالت اجتماعی و امنيت نسبي و رفع تبعیضات ناروای طبقاتی، کم کردن فاصله های اختلافات جنسی، قومی، نژادي و مذهبي، بی نظمی ها و فقر زدایی، ایجاد اشتغال و فرصت های شغلی، مسکن، تامین اجتماعی و بهداشت عمومی و روانی، مبارزه با گرانی، تورم، واردات بی رویه کالا و خدمات، ایجاد محیط شاد اجتماعی و گسترش تفریحات سالم از طریق فرهنگسراها، سینما، کنسرت ها در کنار مساجد و دیگر نهادهای مذهبی، توجه به ساختار شهري (موروفولوژي) برای تنظیم تراكم جمعيت، تفكيك سكنه و توزيع درست نقاط داغ جرم و بخشیدن هويت شهر و حتی کم کردن آلودگی هوا، کنترل مهاجرت از روستا به شهر و رفع مشکلات حاشیه نشینی شهرها، توجه به وضع کارکنان دولت و ریشه کردن ارتشاء ، ریشه کن کردن اعتیاد و الکلیسم، بيسوادي، ترک تحصيل و شكست تحصيلي ، فرار از منزل، و محدویت عواملی دیگری همچون طلاق، چندهمسری، پراولادی، کودک آزاری، اشتغال خردسالان و اتباع بیگانه، حلّ مشکلات ناشی از بارداري های ناخواسته و سنین پائین و نیز برخورد با جرایم تاثیرگذار و ام الفسادی مانند حمل سلاح سرد وگرم، پخش و استفاده مواد مخدر و روانگردان ها، انسداد محیط های جرم زا و آلوده به گناه و اتخاذ الگوي رفتاري مناسب پلیس و ایجاد اعتماد متقابل میان آنان و مردم و .... در دسته نخست جا دارد که بی تردید در میان آنها فقر و بیکاری، ام الخبایث و منشای همه ی کج رفتاری ها و ناهنجاری ها است
2 - اعمال پیشگیری های ثانويه و اقدامات حمایتی و نیز تأميني و تربيتي نسبت به اقشار خاص از جامعه مانند، حمایت از طبقات آسیب پذیر زنان و کودکان بی سرپرست یا بدسرپرست و خیابانی، اصلاح و تربیت افرادی که حالت خطرناک و هنجارشکن دارند و بازپروري معتادین و مداوای مجرمین روانی، و تنظیم مقررات حمایتی از آنها به ویژه در باره فرزند خواندگي (که فقد مقررات بایسته در این مقوله، شدیداً احساس می شود). از اقدامات اصولی جا گرفته در دسته دوم است.
3 - و بالاخره اعمال پيشگيري های وضعی و جلوگیری از تكرار جرم و خنثی سازی اقدامات فعلی مجرمان، از طریق مراقبت فعلی و دخالت بموقع، مداوم و مناسب دستگاه قضا و پلیس و اعمال سیاست های کیفری مناسب از جمله تعیین مجازات هاي جايگزين زندان و استفاده از آزادي مشروط، تسریع و دقت در رسیدگی ها از زمره این کارهای شایسته در دسته سوم است
بنابراین جای سوال است که با وجود بودن طیف وسیعی از عوامل جرم زا و بزهکاری که در مطالعات جرم شناختی بدان پرداخته می شود، و بخشی مهم از آن در بالا شمرده شد و هریک به تنهایی می تواند موضوع ده ها کتاب و مقاله مستقل قرار گیرد، لذا اینکه دیوار هنر در حال نزع این مملکت را کوتاه ببینیم و عوامل زیستی، محيطي و اجتماعي و شاخص های بنیادین بزه زای برشمرده ی بالا را نادید گرفته و تنها بگوییم "تمام جرايم مولود دو هنر موسيقي و هنر هفتم است چرا كه اكنون اين دو منشا جرم گرديدهاند." بی تردید دور از واقعیت و یافته های علمي و آماری جرم شناسی امروزین است.
(((((((((((((((((()))))))))))))))))))
پانوشت (درباره شاعر مثنوی آغاز سخن):
مولانا محمد جعفر قراگوزلو کبودرآهنگی همدانی معروف به مجذوبعلی شاه، عارف، صوفی، فقیه و شاعر قرن 13، فرزند صفرخان بن عبدالله بیگ از طایفهٔ قراگوزلو) یکی از طوایف) همدان بود. وی از کودکی تا سن 17 سالگی در شهرهای همدان، اصفهان، کاشان و کربلای معلّی به تحصیل مقدمات و حکمت و ریاضیات و طبیعیات و فقه و اصول آموخت و در سال 1329ھ. ق. به تبریز آمده و مورد استقبال نایب السلطنه و قایم مقام و سایر مقامات و مردم قرار گرفت و در حالیکه در سجده باری تعالی بود دار فانی را وداع کرد و در مزار سید حمزه آن شهر مدفون شد.
گویند که وی در محضر ملامحمد مهدی نراقی و میرزای قمی تلمذ کرده و فقه و اصول فرا گرفت. و از میرزای قمی اجازهٔ اجتهاد گرفت اگرچه هیچگاه به اجتهاد نپرداخت. . وی هم زمان با تحصیل فقه و اصول به مطالعهٔ آثار بزرگانی چون: ابن طاووس ، خواجه نصیر ، ابن فهد حلی ، شیخ بهائی ، ابن میثم ، میرداماد ، میرفندرسکی ، فیض کاشانی و دیگران که واجد روح عرفانی بود می پرداخت و اوقات خود را به عبادت و ریاضت می گذراند. فضلای روزگارش او را سلمان زمان می خواندند و لقب مجذوبعلی شاه را طی ارشادنامه ای به تاریخ 22 محرم الحرام 1207 از نورعلیشاه اصفهانی گرفته و ملاحسین قلی همدانی ، قطب عرفای روحانی او را بسیار می ستوده است. آثارش، سوای دیوان اشعار، عبارت است از : "اثبات النبوهٔ الخاصهٔ " به فارسی، "مرآهٔ الحق" تحقیقی در تصوف، حلول، اتحاد وتناسخ است. "مراحل الّسالکین" در علم سلوک، شرح دعاء الامیر (ع) ، "الاعتقادات"، حواشی و تعلیقات بر کتب بسیار از جمله بر "کفایة المقصود محقق سبزواری و "مدارک الاحکام" و "شرح لمعه الدمشقیه" است (به نقل از مقدمه ی دیوان مولانا محمد جعفر قراگوزلو کبودرآهنگی همدانی، تهران، انتشارات اقبال، چاپ سوم، مهرماه 1361 – که اکنون نایاب است- و نیز سایت وزین آفتاب )