گذر عمر در سه اپیزود
اپیزود اول:
پنجره ها، تا نیمه،
میان آرواره های زمین فرو رفته اند .
میوه ها - بی هیچ سایه - لگد می شود
من به دنبال سایه ام، راه می افتم .
در گوشی خموشانه ی نسترن و یاسمن سر دیوار ،
و رقصِ پیرْ طاق ها و گچ بری ها
- با پاهای خیس و ترک خورده –
قهر روشنی آب از باغچه
و غروبش در کام تشنه خاک.
و باغچه
که تابوت سلوی ها و اطلسی ها ست.
اپیزود دوم:
در دالان خاطره
کودکی ، ضَرَبَ ضَرَبا ، می خواند
و دو چوب الک و دولک
در زیر و بم خواب.
من با سایه ام یکی می شوم
با سپیدارها می آمیزم
تنه درختی
حلقه انگشتری ام را بلعیده است
تنها نگین زرد آن پیداست،
- خورشیدی کوچک که سایه ای ندارد. –
اپیزود سوم:
سایه ام از پشت با من می آید
با غی با هزار درخت بزرگ و کوچک
در پشت سر .
مؤ ذنی پیر
صدایش را به عصایش وام داده است .
کودکی در محراب مسجد ،
خواب می بیند
و جا نمازی شسته شده، در اتتظار .
من در میان باغ
آهنگ ی را تکراری می کنم .
می دانم
با همان آهنگ
پیر می شوم
و با همان می میرم .
مشهد 5/6/83