شنبه ۳ بهمن ۱۳۸۸ ساعت ۲:۲۳ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

فابل هایی با نتیجه های اخلاقی دفتر مشق

نوشته ی مارک آزوف و ولادیمر تیخوینسکی

ترجمه : منوچهر محجوبی

یاداشت نویسندگان: ما دوتا ئیم

ما دوتائیم ، هر کدام چهل سال داریم ، سنی که یک مرد سادگی کودکانه را پشت سر گذاشته ولی هنوز به دوره دوم کودکی برنگشته. زمان خوبی است برای کار.

برای تاتر نمایشنامه می نویسیم ، و برای آرکادی رایکین و خیلی از کمدین های دیگر لطیفه درست می کنیم . هر دو تایی با هم چیز می نویسیم ، و به همین جهت نوشته های مان، دو بار کوتاهتر از مال دیگران است . هر کداممان آنچه را که در نوشته دیگری نمی پسندد حذف می کند. روی همین اصل، خرده ریزه های ناچیزی برای خواننده می ماند که فابل های کوتاه است.

هیچ فابلی بدون نتیجه اخلاقی نیست، و قسمت بزرگتر هر فابلی آن است که در نتیجه اخلاقی آمده .

با توجه به اینکه این نتیجه های اخلاقی رونوشت برابر اصل است و همه کس آنها را می داند، هیچ نمی فهمیم چرا سردبیر ها چاپ شان می کنند. خودتان قضاوت کنید.

مارک آزوف - ولادیمر تیخوینسکی

یادآوری ما:

"فابل" واژه ای لاتین "Fabula" ، به معنای قصه و حکایت کوتاه منثور یا منظوم است که از زبان حیوانات نقل می شود و بیشتر سر بیان مطالبی اخلاقی دارد و با پند و اندرزی حکیمانه پایان می پذیرد. و شامل دو قسمت است: جنبه سمبولیک (نمایشی) و جنبه عبرت آموزی (نتیجه گیری اخلاقی). منشاء بیشتر فابل های اروپایی را می توان، مشرق زمین و به ویژه هندوستان دانست. در ادب فارسی نیز فابل های بسیاری داریم. کتاب ارزشمند کلیله و دمنه از بهترین فابل های موجود دنیا به شمار می آید و داستان های آن از متن اصلی یا عربی به زبانهای اروپایی راه یافته است. ظاهراً قدیمی ترین فابل های موجود، مربوط به یونانیان و متعلق به قرن های هفتم و هشتم قبل از میلاد است. که بیشتر از شخصی به نام ایزوپ یونانی نقل شده است. او مردی الکن، گوژپشت و زشت، ولی دانا و فرزانه بود (برای خواندن مطالب بیشتر در باره فابل ها به سایت وزین رشد مراجعه شود.)

و اما فابل ها:

خنده یک مطلب جدی است :

پیش پرده یک فیلم کمدی را در جنگل نشان می دادند. یکی از حیوانات زد زیر خنده. شیر با عصبانیت گفت: "مگه کوری؟ تا خنده شیرو ندیدی چه حقی داری بخندی؟" چند لحظه بعد یکی از حیوانات خنده اش گرفت. شیر سرش داد زد: مگه کری ؟ تا صدای خنده شیر بلند نشه حق نداری بخندی. بالاخره خود شیر هم خنده اش گرفت. وقتی شیر خندید، روباه زد زیر خنده . شیر گفت : تو خوب می خندی ، چون شم فکاهی داری.

نتیجه اخلاقی : کسی بهتر می خندد که دیرتر بخندد.

آگهی ختم

خرسی روی خار پشت نشست و بدنش به طرز فجیعی سوراخ شد. ولی هیچ عصبانی نشد بلکه با سرسختی تمام گفت : " چیزی که از آن مرحوم به دلم نشست، انتقادهای شدیدی بود که از پائین می کرد!"

لطفاً بگوئید قضات کی هستند؟

یک زوج حیوان اهلی (اسم ها معلوم نیست) درخواست طلاق کردند، قضات پرسیدند:

- دلیلی هم دارین؟

- ها، میونه مون بهم خورده.

- شهود قضیه کی ها هستن ؟

- شهود واسه چی؟ موضوع فقط بین خودمون مطرحه، یه قضیه خونوادگیه.

- این دلیل واسه محکمه کافی نیس.

از آن به بعد، آن حیوانات ( اسم ها معلوم نیست) فقط در حضور شهود با هم دعوا میکنند. حالا می شود اسم های شان را فاش کرد : آن حیوانات خر بودند. حالا بگوئید قضات کی هستند؟

زندگی

پروانه پس از یک روز پر پر زدن، در حالیکه می مرد، گفت: "زندگی یک تعطیل طولانی است. پروانه خوشبخت بود - روز تعطیل به دنیا آمده بود.

کی بالاتر می جهد

قورباغه ای حشرات را جمع کرد و گفت : "خب بچه ها، ببینیم کدومتون می تونین بالاتر بپرین." . آنکه از همه بلندتر پرید ملخ بود. و همان بود که قورباغه بلعیدش.

نتیجه اخلاقی : هیچ وقت بالاتر از مافوق تان نپرید.

غاز

"غاز" یک معاون داشت ، اسمش "سار" بود. غاز رفت توی فکر که چطور می تواند از دست او خلاص شود. فکر کردن سبب مرگ او شد. آخر غاز عادت به فکر کردن نداشت. این سار بود که عادت داشت برایش فکر بکند.

قانون جاده

خرگوش گرگ را به مسابقه خود دعوت کرد. طبعاً خرگوش برد. وقتی که برمی گشتند گرگ خرگوش را به گپ زدن دعوت کرد،

- تو مطمئنی که نمی تونم بخورمت؟

- ن ن ن نه، مو مو موطمئن نیستم ...

- خیلی خوب.

و گرگ خرگوش را خورد.

نتیجه اخلاقی – قبل از پیشرفت به فکر سلامتتان باشد!

ردّیـّه ای به قانون طبیعت

خرگوش ها جلسه ای تشکیل دادند که گرگ را از مقامش برکنار کنند. همین کار را هم کردند. بعد برایشان این مسئله مطرح شد که چه شغلی برای گرگ پیدا کنند. گرگ این کار را به عهده روباه گذاشت و آن آخرین جلسه ای بود که خرگوش ها تشکیل دادند.

نتیجه اخلاقی : در طبیعت هیچ چیز بدون بجا ماندن آثار آن از بین نمی رود ... به جز خرگوش.

ملاقات ها

عشق حقیقی اغلب با ملاقات های شانسی شروع می شود. روزی گوسفندی روی یک شانس محض، با یک گرگ ملاقات کرد...

نتیجه اخلاقی : از ملاقات های شانسی بپرهیزید.

ذائقه ها فرق می کند

خرگوش گفت: "زن من موجود کثیفی بود ..." گرگ اعتراض کرد: "من به این حرف معتقد نیستم، فکر می کنم زن زیبا و خوش مزه ای بود."

نتیجه اخلاقی : ذائقه ها فرق میکند.

رد نظریه داروین

مار بوآ بوزینه را بلعید.... داروین گفته است: "طبعاً بقا متعلق به موجود لایق تر است."

ضمناً، ممکن بود آن بوزینه تکامل پیدا کند و انسان شود.

((((((((((((((((((()))))))))))))))))))))))

منبع کتاب: قدر یک لبخند (طنز امروز شوروی)، ترجمه ی منوچهر محجوبی، کتاب های پرستو، چاپ اول، آبان ماه 1348، صص 27 - 31

مشخصات
چه بگویم ؟     (حقوقی، ادبی و اجتماعی) این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی،  گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی"  خواهم زد. چرا و چگونه؟  می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید.
  مائیم و نوای بینوایی
بسم اله اگر حریف مایی
               
*****************
دیگر دامنه  های وبلاگ :
http://hassani.ir

* * * * * * * * * * *
«  کليه حقوق مادي و معنوي اين وبلاگ، متعلق به اینجانب محمد مهدی حسنی، وکیل بازنشسته دادگستری، به نشانی مشهد، کوهسنگی 31 ، انتهای اسلامی 2، سمت چپ، پلاک 25  تلفن :  8464850  511 98 + و  8464851 511 98 + است.
* * * * * * * * * * *
ایمیل :
hasani_law@yahoo.com
mmhassani100@gmail.com

* * * * * * * * * * *
نقل مطالب و استفاده از تصاوير و منابع این وبلاگ تنها با ذکر منبع (نام نویسنده و وبلاگ)، و دادن لینک مجاز است.  »