تغییر به سبک اصول گرایان (در سه اپیزود)
محمد مهدی حسنی
اپیزود اوّل :
گوش شیطان کر، تا حالا بنده و خیلی های دیگر، فکر می کردیم که اگر اخبار و گزارش های صدای امریکا وبی بی سی را گوش می کنیم و می بینیم، خدای ناکرده مرتکب گناه کبیره شده و یا ضد انقلابیم ، پس این کار شنیع را باید پنهان کنیم، تازه بعدش هم، کلی عذاب وجدان داشتیم، نکند بدون داشتن هیچ انگیزه ما هم داخل در جریان کودتای خزنده نارنجی، نرم و نازک و لطیف و نمی دانم چی .... شده ایم
اما وقتی چندی قبل، رئیس کمیته زنان و وزیر خانم آینده پیشنهادی آقای کروبی در جلسه پرسش و پاسخ بی بی سی، آنهم در کنار ضد انقلاب های فراری چون سازگارا و فرخ نگهدار و خطّ فاصله مسعود بهنود دیدیم (آنهم بدون پوشش چادر معمول) با خود گفتیم، انگاری اشتباه کرده ایم، ولی زود تپق احمدی نژادی زدیم : ..... شاید شیخ سفید و مهندس سبز اصلاحات، به انحراف رفته اند، مگر نه اینکه چندی پیش کیهان نویسان، ما را ارشاد و یادآوری کردند به اینکه یک روزنامه اصلاح طلب، با یک ضد انقلاب فراری طنزنویس خبیث ( که همان ابراهیم نبوی خودمان باشد) مصاحبه کرده است و به قول شادروان ایرج میرزا باعث در بحر گناه تپیدن مردم و جهنّمیدن آنها شده است، و دور از جان آنان، طلحه الخیر بودند ولی اتوماتیک، ماسط و قاکث و نارق شده اند؟!!
ولی وقتی دیشب پس از مناظره کاندیداهای اصول گرا (احمدی نژاد و محسن رضائی) دیدم، ایرج رضائی از ستاد مرکزی مردمی کاوه (بخوانید : محسن رضائی) و آقای حسن الله ورودی نژآد (عضو ستاد مردمی حامیان احمدی نژاد) با صدای امریکا (آقای چالنگی) و میهمانان ضد انقلابشان مصاحبه تلفنی کردند، دیدیم دغدغه ما تا کنون بیخود بوده است.
اپیزود دوم :
موضوع جالب دیگر، پیشآمد این چند روزه است و آن عزم مردم به دیدن برنامه های انتخاباتی صدا و سیما ج. ا. ا. است که آن روی سکه، ندیدن تلویزیون های آن طرف آب می باشد. تا کنون خیلی ها به علّت کانالیزه و جهت دار بودن خبرهای صدا و سیما- که تنها شعور و انتخاب گردانندگان خود را به مخاطبینش تحمیل می کرد، قهر بودند، ولی چند شب است در تب و تاب انتخابات، تا پایان فیلم های تبلیغاتی و صحبت ها و مناظره ها، برابر تلویزیون وطنی نشسته و جنب نمی خورند. شاید مهمترین دلیلش این است که صدا و سیما فرصتی فراهم آورده است تا لااقل صدای متفاوت و از نوع دیگر شهروندان نیز، به گوش مردم رسد و همین که این رسانه ملی رفتار مجیزگو بودن جناح خاص ، یکسویه و کانالیزه شدن را به کناری گذارد، بسیاری از مردم تشویق می شوند که بی خیال ماهواره ها شوند.
چه خوب می شد همین شیوه صدا و سیما (هرچند خیلی ها هنوز هم در این باره حرف دارند) پس از انتخابات نیز ادامه می یافت تا مردم می توانستند در صدا و سیما نیز صدای متفاوت و مخالف را بشنوند، تا بی نیاز از داشتن آنتن ماهواره باشند. بنده نمی گویم باید انعکاس و پژواک صداها در صدا و سیما شبیه صدای امریکا و بی بی سی باشد و هر مخالف و معاند بتواند در استودیو های آن حاضر و بعضاً علیه دولت و ملت صحبت نماید، ولی آیا بزرگان و دردمندانی از جناح اصلاح طلب نظیر آقایان رفسنجانی خاتمی و کروبی و میر حسین موسوی و .... که دلشان با این نظام است، نباید امکان این را داشته باشند که در صدا و سیما حرف بزنند و آقای ضرغامی وعده سر خرمنشان ندهد؟!!
اپیزود سوم:
هرچند بنده به محسن رضائی به خاطر سابقه رزمندگی و سرداریش در جنگ و اینکه وی، وقتی احساس کرد بایستی به خاطر مصالح نظام ، نظامیگری را رها کند و کت و شلواری شود، ارادت دارم. ولی دیشب این ارادت، چند برابر شد. صداقت و نیّات خیرخواهانه و ناصحانه و همچنین تسلط وی به مباحث اقتصادی مطرح شده و شیوه برخورد و مناظره اش قابل تقدیر است. شاید اگر وی به جای میر حسین موسوی، آماج چنین حمله های ناجوانمردانه قرار می گرفت که به قول خودش به خاطر کرسی ریاست جمهوری، افتخارات دولت هشت سال دفاع مقدس او که از آن امام "ره"، مردم و رزمندگان است، زیر سوال رود، و پرونده تحصیلی و عکس پرسنلی ناموسش روی میز مناظره قرار گیرد؛ او هم به جای استفاده از واژه معمول و متعارف "دورغ" از "راست نمایی" استفاده نمی کرد. ولی با وجود همین شیوه بلیغ وضع و آوردن لفظ مترادف،که حرفش را به اصطلاح طلبان نزدیک کرد، معرکه بود. در این مناظره آقای احمدی نژآد از همان طریق معمولش و به قول میر حسین موسوی " کشیدن عکس مار" استفاده کرد، ولی الحقّ و الانصاف سردار جنگ، توانست مانند یک رزمنده وارد و سردار، از تک و پاتک های شده، به نحو مطلوب استفاده کند، کاش موسوی و کاندیدای دیگر اصلاح طلب نبودند تا به او رای می دادم .