جمعه ۲۱ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۲:۴۹ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

چند شعر نو از تقی خاوری

رویش رویا (از مجله گیله وا)

می رود

از روی اقیانوس ها آبی می شود

از روی جنگل ها سبز

از روی فانوس های دریائی روشن می گذرد

آن سوی آب ها

و حضورمرا نیز با خود می برد

در شهری شفاف

در خیابان هائی که غروب

با سمفونی های زیبا می درخشند

در جنگل هائی که بلبلان

در آواز خود دیوانه می شوند

در کافه هائی که دل گرفتگی را به آتش می کشند

رفت و حضورش را در اتاق های رویا جا نهاد

صدائی بر انگیخته زیر سقف یادها می پیچید

رویائی که می شود سبز

از میان برگ ها

از میان شبدرها می روید

می آمیزد با اقاقی ها

و پاره های ابر

هیئت اورا ترسیم می کنند

حضورش پراکنده در خیابان های شب

زیر درختانی که قطره های باران

چون دانه های الماس

از برگ هایش می چکد

صدای هم را می شنویم

در دو سرزمین

به یک هنگام ترانه می خوانیم .

*****************************

سایه باریک ( از مجموعه شکل های صدا )

همه چیز معمولی به نگاه می آید

زوج عاشقانه ی پرواز

و خوابهای بی سرو سامان

در سایه ی چنار

نان پاره ای در نگاه غریزه

و کودکان شب

بر گرد آتش زباله های زمان

اینها را تنها می بینم

با تنهایی می روم

تا دهلیزی بن بست

آنجا نه من می مانم

نه تنهایی

نه صدایی می شنوم نه چیزی می بینم

حتی آن ها را

که سنگی بر دهلیزم می گذارند

این را حالا می توانم بگویم

که آنان خسته و خاک آلود

به خانه باز می گردند

کتاب مقدس را می گشایند

با چای و قهوه و خرما

و از پس چندین هلال ماه

مثل سایه ای باریک به نظر می رسم

بعد: شاید بر گهایی از نامم سبز شود

ابر و بارانی

بر آتش کودکان شب

نان گرسنگان خیس کشد

و زوج پرواز

از بالکنی تماشا کنند

که زیر درخت چنار کسی نیست.

*****************************

زیبایی محدود (از مجموعه شکل های صدا )

بدون هیچ کلامی به برگ می نگرم

میان روز به فاصله ای در دو نقطه می چرخم

بدون آوازی هوای روز در غروب

و برگهای دود گرفته باغ نگاهست

همیشه پله های بلندی ست

که می کشد خط زردی به نقطه های نگاه

در این هوای پر از هیچ مگر که خلوت خود را

به دوره های فسیل و نقوش غارهای مصور

وسیع تر سازم

و گاه که با صدای نی از دشت های ماه می آیم

نگاه می کنم به پرده ی گل های چین دار باغ خوارزمی

به زیبایی محدود و تازه ی گلدان

که از بهار سه گل به رنگ صورتی زده است

به ساعتی دگر که می گذرم از پیاده رو

سایه ای کنارم نیست مگر سایه های تکیده

شبیه عکس های فسیل و نقوش غارعای مصور

و هیچ ثانیه ای را صدای من نمی خواند

فقط چراع چهار راه

که هر ثانیه اخطار می کند

سکوت قرمز را .

*****************************

بخش غایب ( از مجموعه شکل های صدا )

از اول نگاهم به همین جا بود

همه چیز می دیدم

جز همین جا را

آن چیزها چه بود ؟

بار و بندیل سفر را که باز می کنم

تکه سنگهایی، از کنار و گوشه ی دنیاست

نشان به هر که می دهم سکوت می کند

از که سئول کنم؟

از بخش دیگرم که در راه مانده

در همین زمهریر که استخوان ها را کبود می کند

به مضمونی تکه تکه فکر می کنم

این مضمون ها جایی با من بوده اند

اکنون بخشی از آن غایب است

مثل غیبت همان سایه ها

و من نا شناخته مانده ام هنوز

کسی از قدیم هایم سر در نمی آورد

آن روز هم که گفتی، در سایه ی انار مرا دیدی

دیگری در من حلول کرده بود

سعی می کنم دچار اختلالات زبانی نشوم

اگر این صدای روز بگذارد

از کادر شیشه

اتومبیل ها را می بینم

به رنگ استخوان فیل و یوزپلنگان

هی جمع وجور می کنم خود را

تا صدای مضمون ها را بگیرم

اما صدای خود را می شنوم

که حالتی جنون زده داشت

و نویسنده ای که با تانی

به صدایم گوش می داد

شاید روزی کتابش را بخوانم

و تصویر جنون زده ای در آن تماشا کنم

می دانم الان می نویسم

مردی با موهای خاکستری

خود را در آب نقره رها کرد

اگر بینمش خواهم گفت:

آن مرد

از این داستان کم عمق خبر داشت

می خواست رنگ نگاهش عوض شود

می نویسم

ناگهان درختانی ردیف می شوند

من به آرامشی در سایه سار فکر می کنم

انگشتانم از نوشتن زمهریر می شوند

این نوشتن هم بد نیست

تا حدودی شعله ای روشن می کند در من

اگر چیزی نشدم

دنیا را چه دیدی؟

باز هم چیزی نمی شویم

تنها چند خط به سطرهای دنیا اضافه می شود یا نمی شود

*****************************

زنگ ( از مجموعه شکل های صدا )

زنگ زدم برگها دور سرم چرخیدند

زنگ زدم قناری کنار گلدان خواند

گفتم راس ساعت باید پله ها را طی کنم

دیدم لب دیوار از پرواز سفید شد

سر کوچه برگها آفتابی شدند

در خیابان، کمرنگ شدم مثل باد، در باد.

*****************************

چکنم دیگر ( از مجموعه شکل های صدا )

ورقهایی برایت رو میکنم

خواستی پشت ورق را می خوانم

اگر هواسم را باد نبرد

و ماه مثل بادبادکی تکان نخورد

هنوز دنبال جرقه هایم

با قدمهایی کند

چه فایده

اینها را می گویم

بی آنکه ورقی تازه خوانده باشم

مشخصات
چه بگویم ؟     (حقوقی، ادبی و اجتماعی) این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی،  گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی"  خواهم زد. چرا و چگونه؟  می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید.
  مائیم و نوای بینوایی
بسم اله اگر حریف مایی
               
*****************
دیگر دامنه  های وبلاگ :
http://hassani.ir

* * * * * * * * * * *
«  کليه حقوق مادي و معنوي اين وبلاگ، متعلق به اینجانب محمد مهدی حسنی، وکیل بازنشسته دادگستری، به نشانی مشهد، کوهسنگی 31 ، انتهای اسلامی 2، سمت چپ، پلاک 25  تلفن :  8464850  511 98 + و  8464851 511 98 + است.
* * * * * * * * * * *
ایمیل :
hasani_law@yahoo.com
mmhassani100@gmail.com

* * * * * * * * * * *
نقل مطالب و استفاده از تصاوير و منابع این وبلاگ تنها با ذکر منبع (نام نویسنده و وبلاگ)، و دادن لینک مجاز است.  »