واکاوی ادبی ۵ (در باره مصرع رنگین)
تمثیل در ادب فارسی ( تکمله ای بر مقاله ی کنکاشی ادبی ۴ )
نوشته ی محمد مهدی حسنی
عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است
چون جمع شد معانی گــــوی بیان توان زد
در مقاله ( تمثیل تیغ و قلم، در ادب فارسی ) ما با بیان این مطلب که: " استفاده از تمثیل تیغ و قلم، در ادب فارسی قدمت بسیار دارد و در نظم و نثر فارسی فراوان بکار رفته است" به بررسی صور مختلف این تمثیل و مضمون سازی های مربوط به آن در ادب فارسی پرداختیم. پس از انتشار مقاله در وبلاگ، یکی از دوستان ادیب طی ایمیل ارسالی خود، چنین توصیه و سفارش فرمودند:
به جای استفاده از "تمثیل تیغ و قلم" بهتر بود می نوشتید استفاده از واژه های تیغ و قلم . .... در این مقاله تمثیل را به چه معنایی آورده اید؟ هرکدام از الفاظی که آورده اید در ادب فارسی معنا و کار برد ی خاص دارد. مثلا تشبیه، کنایه، استعاره، مجاز و... تعاریفی دارند که همیشه در تمثیل نمی گنجند برای مثال رک: واژه نامه هنر شاعری میمنت میر صادقی |
ایراد دوست ادیب خود را که تنها ذهن شان مالوف با تعاریف قدیم است، وارد نمی دانم.
هرچند برخی از متأخرین مانند ایشان، به تأسی از کتب متقدمین درعلم بیان، تمثیل را مانند استعاره، شاخه ای از تشبیه می دانند و تقسیم تشبیه به تمثیلی و غیر تمثیلی در کتب بلاغی را یادآوری می کنند (1)
چنانکه در درّه نجفی، اثر ماندگار نجفقلی میرزا (آقا سردار) می خوانیم: " تمثیل آن است که یک معنی را قصد داشته باشد به الفاظی که معنی دیگر را ادا نمایند،. بر سبیل کنایه برای اینکه سامع رغبت به آن داشته باشد" (2)
لیکن در علم بلاغت، از آنچه اشاره فرموده اند، دایره تمثیل، وسیع تر است، به ویژه در علم بلاغت امروزین، که حوزه معنایی گسترده ای را در بر می گیرد و برخی آن را معادل روایت داستانی (الیگوری Allusion، در بلاغت فرنگی) می دانند. الیگوری شامل داستان ها و روایاتی است که در خود پیامی نهفته دارد. (3)
از این دیدگاه، ما در مناظرات و داستان ها و افسانه ها، فابل ها و حتّی برخی اسناد های مجازی و حسن تعلیل ها (بیان علت ها به کمک تشبیه و ....) و تشخیص ها (کاربرد صفات و خصایص انسانی برای جماد و نبات و حیوان) به وضوح، نوعی تمثیل می بینیم که گاه در طول زمان به وسیله گویندگان فارسی تکرار شده و به تواتر رسیده است.
تمثیل ها واجد بار معنایی خاص خود هستند و دارای نوعی زبان، خمیر مایه و داستان رمزی و پوشیده بوده و از فلسفه به ادب فارسی راه یافته است. در ادبیات ما گویندگان از تمثیل برای تعلیم و بیان مقاصد فلسفی و به ویژه بیان اندیشه های پر رمز اشراقی و لطایف ژرف و مطالب عمیق عرفانی و حتی اغراض سیاسی و طنز اجتماعی سود می جویند. تمثیل های فراوان سیر العباد و حدیقه (سنایی)، مثنوی معنوی (مولانا)، منطق الطیر (عطار)، آثار سهروردی (آواز پر جبرئیل، عقل سرخ، صفیر سیمرغ و ...)، سلامان و ابسال (جامی)، و حی ابن یقظان و رساله الطیر (ابن سینا) و ... نمونه هایی از این دست است به نحوی که آنها را به شيوه ویژه گفتمان فلسفي و تمثیل غار آمده در جمهوریت افلاطون مانند می سازد
وجه اشتراک این هنر نمایی، بیان غیر مستقیم، رمزی سخن گفتن، و آوردن واسطه ها است چنانکه در هنر امروزی، کاریکاتورها و تصاویر طنز از همین هنر بهره می برند.
گاهی اوقات تمثیل ها مانند داستان های طولانی مثنوی معنوی، بلند و طویل اند و گاهی مانند تمثیل شمشیر و قلم کوتاه و مٶجزند و می توانند در بیت یا حتّی یک مصراع کوتاه جای گیرند و به صورت یک کلمه و عبارت نمود پیدا کنند
تمثیل ها در حوزه ادب غیر عرفانی و به ویژه در سبک هندی نیز جایگاهی ویژه دارد . چون اشعار سبک هندی قائم به نوعی تفکر و استدلال بوده، طبیعی است که از صنعت تمثیل و معادله سازی ها که ترکیبی روشن از خیال و استدلال و شعر و شعور است، استفاده وافر شود. کاربرد فراوان صنعت اسلوب معادله (تعبیر استاد شفیعی کدکنی) در این سبک، خود نمونه ای از اصرار بر این طرز تفکر و شیوه نگاه استدلالی است. از این رو در میان خیال های تشخیص یافته و به ویژه در شعر شاعران سبک هندی، این نوع تمثیل ها بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد (4).
به این ترتیب در نزد ما هر واژه و عبارت و مجموع واژگان که در شعرو نثر، ذهن خواننده و شنونده را متوجه یک واقعه یا داستان یا سرگذشت یا موقعیت و رابطه ای ویژه کند و نوعی ارجاع معنی در آن نهفته باشد به ویژه اینکه در طول زمان تکرار و متواتر شود، تمثیل است.
وقتی در ادبیات عرفانی ما، تمثیل شمع و پروانه معنی رمزی ویژه خود " فنا شدن" را پیدا کرده است، چرا نباید ما قایل به این باشیم که همراهی و یا تقابل شمشیر و قلم نیز در معنی وسیع تر، کاربرد مشابه تمثیلی دارد و ما در مقاله مزبور به تفصیل بدان پرداخته ایم و از جمله اشاره به وجود مناظرات زیادی میان تیغ و کلک در ادب فارسی داشته ایم که از جمله ی آن چکامه ای 39 بیتی امیر معزّی نیشابوری به مطلع زیر است:
آهن و نی چون پدید آمد ز صنع کردگار در میان کلک و تیغ افتاد جنگ و کارزار.
به هر حال اگر این دیدگاه اشتباه باشد، خوشحال می شویم با نشستن در پای درس دوستان ادیب و صاحب نظر، رای و نظر آنان را در این باره بشنویم و سایر گفته ها را نیز در همین پست انتشار دهیم.
(((((((((((((((((((()))))))))))))))))))))
پانوشت ها:
1 - ر. ش. به صور خیال در شعر فارسی – ص 77 به بعد
2- درّه نجفی، نجفقلی میرزا (آقا سردار)، با تصحیح و تعلیق و حواشی حسین آهی، انتشارات فروغی، بی تا، ص 188
3 - ر. ش به بلاغت تصویر، دکتر محمود فتوحی، انتشارات سخن، چاپ اول، 1385 - ص 248 به بعد
4 - ر.ش . به تاریخ ادبیات در ایران، دکتر ذبیح اله صفا، ج 1/5 ، انتشارات فردوسی و مجید، چاپ نهم ، 1373 ص 539