جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۴۴ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

کنکاشی ادبی 6 (در باره مصرع رنگین) بخش آخر

مصرع رنگین و ترکیبات مشابه آن در ادب فارسی

نوشته ی محمد مهدی حسنی

در خون نشسته ایـم ز رنگینــــی خیال

چون لاله، دل سیاه ز پیمانه ی خودیم (صائب)

نوشته حاضر ششمین و آخرین مبحث از سلسله مقالات کنکاش ادبی "در باره مصرع رنگین" است . در مقاله نخست از اهمیت رنگ سرخ در ادب فارسی سخن گفتیم و اینکه هرچند در فرهنگ ها و لغت نامه های عمومی و فرهنگ ها ویژه دیوان شاعران (مانند فرهنگ دیوان صائب، تالیف شادروان گلچین معانی ) نیامده است، امّا بی تردید یکی از معانی حقیقی و اصلی واژه رنگین، گلگون و سرخ رنگ است.

در دو نوشته جداگانه بعدی خود، به ترتیب: ترکیبات گوناگون "مصرع" و "رنگین" را در نثر و نظم بررسی نمودیم تا امکان مقایسه ترکیبات مختلف این دو واژه آسان شود. در پنجمین و ششمین مقاله به اثبات این مدعا پرداختیم که "شمشیر و قلم" در ادب فارسی تمثیل به معنای اعم آن است و از ابتدای سرودن شعر فارسی و نثر نویسی، به شیوه های گوناگون بلاغی و بیانی اعم از تشبیه، استعاره، ایهام، مجاز و .... کاربرد داشته و دارد.

اینک و در مقاله حاضر، می خواهیم قولی را که در نوشته نخست وعده دادیم عملی کنیم و آن اثبات وجود زیبایی و سلاست و همچنین هماهنگی دقیق میان دو عبارت و ترکیب "مصرع رنگین" و "شمشیر خون آلود" در بیت زیر از ناجی تبریزی است:

ناجی اندر دست شاعر روز میدان سخن مصرع رنگین، کم از شمشیر خون آلود نیست (1)

در ادامه نوشته، برآنیم اشعاری را که ترکیب "مصرع رنگین" در آن به کار رفته و عمدتاً از آن دو شاعر بزرگ و قدر سبک هندی بیدل و به ویژه صائب تبریزی است، بیآوریم و همچنین به مضامین نزدیک به این ترکیب، بپردازیم.

بی تردید در غالب این اشعار، "رنگین"، به معنای مصطلح امروزین، لون و رنگارنگ نیست بلکه به معنای سرخ رنگ و گلگون است بنابراین مصرع رنگین در معنی ظاهری، "مصرع سرخ رنگ و گلگون" است. این معنی به خوبی از ترکیبات و واژه هایی که در اشعار زیر، با آن به کار رفته، مشخص می شود.

و مهم تر اینکه در بیشتر آنها، رد پایی از تمثیل "شمشیر و قلم" دیده می شود. "مصرع" به اعتبار اینکه از دل بر می‌خیزد و با ناله ی برخاسته از گلو و با تراوش قلم همراه است، می تواند به جای "قلم" و "کلک" نشیند. شاهد گفتارمان ابیات زیر است که در آن مصرع رنگین برابر و در تقابل با الفاظ و عباراتی مانند: تیغ، خون، زخم، جگر گاه، بیاض گردن، خار و کشته آمده است:

کو دم تیغی که در عشرتگه انشای ناز مصرع رنگین نویسد موجه خون مرا (بیدل)

چو آن مصرع که هر حرفش کشد تا معنی رنگین به قصد خون من جوهر بود بال و پر تیغش (بیدل)

بی چشم زخم مصرع رنگین صائب است تیغ برهنه ای که از ازو آب می چکد (صائب)

در جگر گاه نواسنجان این بستان سرا تیغ ها خوابیده از هر مصرع رنگین من (صائب)

خون ما بی طالعان را نیست معراج قبول ورنه جای مصرع رنگین بیاض گردن است(صائب)

بر لوح دل چو مصرع رنگین کنند نقش زخمی که رهروان تو از خار می خورند (صائب)

زینت دهد چو مصرع رنگین کـــــــلام را چون کشته ی تو بر صف محشر کند گذار (صائب)

در نزد بیدل سخن دان و صائب بزرگ، تیغ ابروی یار موجب می شود تا به هنگام عشرت نوشتن و سرودن، قلم موجه ی خون را به تصویر آورد. کلک، نقش تیغ را بازی کرده به گونه ای که بال و پر این تیغ، مرکّب و جوهر است و مظهر آب رنگین چشم و ناله ی شعر، جگر خونین است. چنانکه صائب در جای دیگر و واعظ قزوینی در بیت زیر، در مضمونی مشابه، خواستگاه و منشاء کلام ها و معنی های رنگین خود را خون جگر می دانند:

ز رنگین کلامـــــــان شـــــــود همچو صائب به خـــــــون جگـــــر هرکــــــه غلتیـــــــده باشد

چنین دلکش از آن رو گشته معنی های رنگین که فکر واعظ از خون جگر شان غازه می سازد(2)

و طالب آملی، شعر خود را فریاد و فغانی می داند که از جگر بر می خیزد، و "ناله جگر آلوده" در اینجا، کنایه از آه و فغان پر سوز و گداز است (3) :

خون سرخ می زند به لبم چون دهان زخم از بس که نالــــــه ی جگر آلوده می کشم(4)

بنابراین اگر صائب در ابیات پیش گفته، معراج را خون فشاندن (تیغ رنگین بر بیاض گردن بودن) می داند و نقش مصرع رنگین را بر دل چونان زخمی می پندارد که رهروان از خار می خورند و گذشتن کشته معشوق در صف محشر را به زینت دادن کلام با مصرع رنگین مانند می کنند، این همه موید نظر ماست.

همچنین در بیت زیر شاید مراد صائب از "گواه داشتن مدعی" اشاره به دعوی قتل است که یک طریق اثبات آن، آوردن بینه شرعی (گواه) است و اشاره اش باز هم به تمثیل "شمشیر و قلم" است:

بس است مصرع رنگین دلیل فطرت صائب که هیچ مدعیــــــــــی این چنین گـــواه ندارد

در ابیات زیر نیز مصرع رنگین با گل و شاخ گل، آمده است و پیش تر گفتیم که در نزد گویندگان کهن ما واژه گل خود و به تنهایی همیشه گل سرخ بوده است:

چون نباشد بلبل من چــــــار موســم نغمه سنج نیست کم از شاخ گل هر مصرع رنگین مرا

زنند بر ســـــــــر هـم گـــــل ز مصرع رنگین ز فکـــــــــــــر تازه گل بوستـــــان یکدیگرند

ز چندین مصرع رنگین یکی صائب خوشم آید به هر شاخ گلی سر در نیـــــارد عندلیب مــــن

پیش تر گفتیم که رنگ غالب تصاویر بهاری در شعر گویندگان گذشته دری، سرخ است. آنان بهار را بیش از آنکه سبز ببینند قرمز دیده اند و از سویی بلبل نیز عاشق گل است و نغمه و شعر او برای گل، از جگر خونین و دل شیدای او بلند می شود. حتی در این ابیات که صحبتی از تیغ و شمشیر نیست، خار داشتن گل، خواننده و شنونده را یاد تیغ ابرو و خون ریز بودن جانان می اندازد و در تصوری دور، بازهم تمثیل شمشیر و قلم به ذهن متبادر می شود.

ما در مقاله سوم گفتیم در صور خیال شعر فارسی، مصرع از صفات و تشبیهات ابروی محبوب است، و مصرع شمشیر (تشبیه ابرو به شمشیر) ، کنایه از ابروی یار است

معنی مردن تمام از تیغ می آید برون مصرع شمشیر را خود مصرعی در کار نیست (منوچهر خان)

چون دو ابرو که نفس سوخته ربط هم اند تیغ او زخم مرا مصرع تضمین آمد(بیدل دهلوی)

بیت زیر نیز از ملامفيد بلخي است که در آن بر همان سیاق، ترکیب "مصرع رنگین" به کار رفته است و به خوبی مراد شاعر دریافتنی است :

چشم او را سرمه ناز آهوي مشکين کند ابروَش را وسمه تر مصرع رنگين کند (5)

صاحب آنندراج در ذیل عبارت: "طرف ها داشتن حرف" شعر زیر را از آقا اسماعیل کاشف صفاهانی نقل می کند:

آويخته زلف مشک بو از چپ و راست اين مصرع رنگين چه طرف ها دارد.

لیکن با توجه به آنچه در باره معنای واژه "رنگین" و کاررفت آن با "مصرع" گفتیم و اینکه تشبیه مناسب مو در زلف یار، "مصرع پیچیده" است؛ وی کاربرد عبارت "مصرع رنگين" را در این بیت نادرست دانسته و با طرح این اشکال که: "پوشیده نماند که زلف را مصرع رنگین گفتن، خالی از غرابت نیست" چنین پیشنهاد می کند: " بلی اگر مصرع ی پیچیده می بست، طرف لطف داشت" (6).

امّا در سه بیت زیر از صائب تبریزی "مصرع رنگین" به کار رفته است و به نظر می رسد که حتی در فرضی دور، خبری از تمثیل شمشیر و کلک نباشد:

کدامین شب نمی ریزد ز کلکم مصرع رنگین کدامین روز شیری زین نیستان بر نمی آید؟

مصرع رنگین به مطلع می رساند خویش را هر که کسب آدمیت کــــــــــــرد آدم می شود

چگونه مصرع رنگیـــــــن ز طبـــع سر نزند کـــه سایه بــــــر سرم افکنــد شاخسار بسنت

لیکن با توجه به ارائه مثال های متعدد دیگر از کاربرد این ترکیب در اشعار صائب و همچنین با در نظر گرفتن این که در بیت اول " در شب مصرع رنگین از کلک ریختن" می تواند استعاره از گریستن و ناله خونین باشد و اینکه معادل آن، شیر خونخوار نیستان و نه شیر قالین است و در بیت دوم لفظ: "مطلع" خود کنایه از ابرو است و استعمال جزء به جای کل است و و در بیت سوم اشاره به شاخسار بسنت شده است که به نقل از دهخدا، بسنت بهار هندوستان است که از تحویل حمل بر برج دلو شروع و برخی از مسلمانان شمال هند در آن روز جشن می گیرند، از این رو در ابیات بالا مصرع رنگین از معنای مورد نظر ما دور نیفتاده است.

به هر حال به نظر می رسد که در تمامی اشعار اشاره شده بالا، مراد از مصرع رنگین ، شعر و سخن و گفته ای است که از جگر آدمی بر می خیزد و مجازاً فغان پر سوز و گدازی است که از قلم تراوش می شود و نیز کنایه از بیان خوش و به جا و سخنان درست و صواب است.

اینجانب ترکیب "مصرع رنگین" را در اشعار شعرای قبل از قرن 10 فارسی ندیده ام و جز چند شاعر سبک هندی و متأخر، شاعران قدیمی تر از این ترکیب استفاده نکرده اند، ولی با این همه نباید این مضمون را ساخته و پرداخته شعرای سبک اصفهانی دانست زیرا اصل تصویر از شاعران قرون گذشته برگرفته اند؛ چنانکه شاید حـكيم خاقاني شرواني (متوفّي 595 ه‍. ق)، نخستین کسی باشد که سخن رنگین را البته نه به معنای مورد نظر ما به کار گرفته است:

از این رنگین سخن خاقانیا بس که با او رنگ جوئی در نگیرد (خاقانی)

و سپس امیر خسرو دهلوی(651 ـ 725) نزدیک به مضمون مورد نظر ما گفته است :

در هوای روی تو خون می چکاند از غزل خسرو رنگین سخن، گر رنگ بازی زین سخن

همچنین در دیوان جـمـال الدّيـن سلمان ساوجي (متوفّي 778 ه‍. ق)، "سخن رنگین" و "معانی رنگین" به معنی سخن نغز و آراسته چند بار به کار رفته است.

در صفات عارضت، تا نقش می بندد خیال کس سخن نازکتر و رنگین تراز سلمان نگفت

به وصف عارض گل بلبل سخن گو را معانی کلماتی است نازک و رنگین

و حافظ شیرین سخن (مـتـوفـّي 791 ه‍. ق)، ، اظهار امیدواری کرده است که بالاخره آه خون افشانش، سرگذشت و قصه او را رنگین می کند:

دانم سر آرد غصه را رنگین برآرد قصّه را این آه خون افشان که من هر صبح و شامی می زنم

و کمال خجندی (مـتـوفـّي 792 یا 808 ه‍. ق)،علاوه بر "سخن رنگین"، "گفتار رنگین" و"حکایت رنگین" را نیز آورده است.

از آن لب شنیــــدن حکایت خوش است سخن های رنگین به غایت خوش است

حدیث من رخسارش چو گل تا کرده ام دفتر ورق را سرخ رویی هاست از گفتار رنگینم

کمال از لطف آن لب گوی و رخسار که خوش باشد حکایت های رنگین

و نورالدّين عبدالرّحمن جامي‌(817 ـ 898)، در فاتحه الشباب از ترکیب "معنی های رنگین" استفاده کرده است:

مگو شرح سرشک خود مکن در هر غزلی جامی کزین خونابه دارد رنگ، معنی های رنگینم

و امیر علیشیر نوایی (مـتـوفـّي 906یا 907 ه‍. ق) سروده است:

معنی شیرین و رنگینم به ترکی بیحد است فارسی هم لعل و درهای ثمین گر بنگری

دیدیم که نزدیک به مضمون مصرع رنگین، برخی گویندگان فارسی سبک های گذشته (خراسانی و عراقی) از ترکیبات: سخن رنگین، معنی رنگین، گفتار رنگین، قصه ی رنگین، بهره برده اند. علاوه بر آن در شعر شاعران سبک هندی نیز برخی مضامین مشابه دیگر مانند: فکر رنگین، مضمون رنگین، لفظ رنگین، خیال رنگین، ناله ی رنگین، شعر رنگین، رنگین خیالی های فکر دیده می شود.

چنانکه در سه بیت زیر، صائب تبریزی از "فکر رنگین" و "سخن رنگین" و "معنی رنگین" که معادل مصرع رنگین است، بهره برده:

فکر رنگین از بهار خاطره ما لاله ای است مصرع برجسته سروی از کنار جوی ماست

زان شراری که گرفته است هنوز آتش گل هر طرف بلبل رنگین سخنی ساخته اند

سخن ز خامه ی صاحب گرفت رنگینی که روی گل بود از بلبل خوش الحان سرخ

چو شاخ گل ز شکستن چگونه در پیچم هزار معنی رنگین در آستین دارم

در بیت سوم بالا "سخن رنگین گرفتن"، کنایه از زیب و رونق گرفتن، دلنشین شدن شعر و در بیت آخرمعنی رنگین در آستین داشتن، کنایه از مضامین متنوع و زیبا در خاطر داشتن است (7)

کلیم کاشانی نیز در دو بیت زیر از ترکیب "شعر رنگین" و "سخن رنگین" استفاده کرده است.

کلیم از شعر رنگین نیست بیت ساده می گوید عروس تنگدستان بیش از این زیور نمی آرد

رنگین سخن گمان نبری خویش را کلیم کز خامه ی بریده زبان خون چکیده است

در چهار بیت زیر بیدل دهلوی عبارات " رنگین خیالی های فکر" و "ناله های رنگین" و "معنی رنگین" را بکار برده است.

بیدل از رنگین خیالی های فکرت می سزد جدول رنگ بهار اوراق دیوان ترا

هوای گلشن یاد ترا بهاری هست کزو چو شعله توان کرد ناله ها، رنگین

مباش بی خبر از مغز استخوان قلم غبار کوچه فکر است معنی رنگین

بر قمری و بلبل ز نشاطم مسرائید من بوی گلم، ناله ی رنگین فغانم

در ابیات زیر حزین لاهیجی جز آنچه آمد چند ترکیب جدید و تازه مانند نکته ی رنگین، پیمانه لفظ و معنی رنگین، ترانه ی رنگین، گهر رنگین را نیز به خدمت ذوق گرفته است که در دیوان سایر شاعران مشهور دیده نمی شود.

رنگین سخنی چون کند از خامه ی ما گل باغ از گره غنچه دهد روی نما گل

بخاطر چون خیال لعل آن رنگین عتآب آید چو مستان از دهان خامه ام بوی شرآب آید

از شرم شکر خائی من نکته ی رنگین شد مهر خموشی لب شیرین دهنان را

به شکر تیغ او غنچه کامم صد زبان دارد هزاران نکته ی رنگین به گوشی می زند خونم

از باده کهن سخن تازه خوشتر است پیمانه لفظ و معنی رنگین مدام ما

گنجی ست راز عشق که دلها خراب اوست پیمانه لفظ و معنی رنگین شراب اوست

جان تازه کند لفظ خوش و معنی رنگین حسنی که درآن غبارست به بینید

کدامین بلبل رنگین ترانه است که دستان پنج این شیرین فسانه است

خارا اساس فکرت رنگین کرشمه ام ساغر چو لاله بر سر کهسار بشکند (حزین لاهیجی)

این آن غزل نغمه سرایان عراقی ست کر کلک حزین تو رنگین گهر افتاد (حزین لاهیجی)

پیش تر شعری از واعظ قزوینی را آوردیم. اینک بیتی دیگر با مضمون آنچه گفتیم در پی می آید.

زان لعل لب سخن شده رنگین ز بس مرا در سینه چون خراش نماید نفس مرا

و شعر زیر از سیدای نسفی است:

شیشه خصم به هر جا کلام رنگینم بسان غنچه گل مهر از دهان برخاست

از شاعران متاخر، اقبال لاهوری، "مضمون رنگین" را در دو بیت زیر از مثنوی پیام شرق آورده است:

برگ گل رنگین ز مضمون من است مصرع من قطره ی خـــون من است (اقبال لاهوری)

سرخ رو عشق غیور از خون او شوخی این مصرع از مضمون او (اقبال)

از این رو بر خلاف نظر اساتید خود در انجمن ادبی اشاره شده، اینجانب اعتقاد دارد که مصرع ناجی اصفهانی " مصرع رنگین، کم از شمشیر خون آلود نیست" به جا و زیبا سروده شده است و به لحاظ صور خیال و رعایت صنایع بدیعی بلا اشکال است. و اگر ما در مقاله سیاسی منتشر شده خود " قلمزنی یا شمشیر زنی" آن را بکار برده ایم، از ضمیری آگاهانه و آشنا با دنیای شعر برخاسته و در نوشته مزبور، خوب جای خوش کرده است.الله اعلم

((((((((((((((((((((((()))))))))))))))))))))

پانوشت ها:

1 - تذکرﺓ الشعرا ی نصرآبادی، جلد اول، تصحیح محسن ناجی نصر آبادی، انتشارات اساطیر چاپ اول 1378 تهران – ص۵۱۴

2 - دیوان واعظ قزوینی، سادات ناصری، ص 170.

3 - فرهنگ اشارات ادبیات فارسی، ج 3، دکتر سیروس شمیسا، انتشارات فردوسی، چاپ اول، 1377 ،تهران -

4 - دیوان طالب آملی ص 806

5 - آنندراج (ج 2، ص 1058)

6 - همان، ج 4، ص 2828.

7 - ف. اشارات ج 2 ، ص1371 و ج3 ، ص 237۴

مشخصات
چه بگویم ؟     (حقوقی، ادبی و اجتماعی) این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی،  گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی"  خواهم زد. چرا و چگونه؟  می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید.
  مائیم و نوای بینوایی
بسم اله اگر حریف مایی
               
*****************
دیگر دامنه  های وبلاگ :
http://hassani.ir

* * * * * * * * * * *
«  کليه حقوق مادي و معنوي اين وبلاگ، متعلق به اینجانب محمد مهدی حسنی، وکیل بازنشسته دادگستری، به نشانی مشهد، کوهسنگی 31 ، انتهای اسلامی 2، سمت چپ، پلاک 25  تلفن :  8464850  511 98 + و  8464851 511 98 + است.
* * * * * * * * * * *
ایمیل :
hasani_law@yahoo.com
mmhassani100@gmail.com

* * * * * * * * * * *
نقل مطالب و استفاده از تصاوير و منابع این وبلاگ تنها با ذکر منبع (نام نویسنده و وبلاگ)، و دادن لینک مجاز است.  »