روزه در آئینه مثل فارسی
نوشته و انتخاب : محمد مهدی حسنی
مقدمه :
مرحوم دکتر احمد بهمنیار مثل را جمله یا عباراتی می داند مختصر و مشتمل بر تشبیه یا مضمونی حکیمانه که به سبب روانی لفظ و روشنی معنی و لطف ترکیب، شهرت عام یافته است. و همگان آن را بدون تغییر و یا با اندک تغییر در محاوره به کار می برند( مجله یغما، سال 2 شماره 2 و 3 صفحه 52 ) . فخر رازی می گوید: مقصود از ضرب در ضرب المثل آنست که مثل در دل اثر می کند که توصیف خود شیئی را، آن تاثیر نیست. و این بدان سبب است که هدف از مثل : تشبیه خفی است به جلی و غایب است به شاهد. در نتیجه آگاهی از چیستی شئی تاکید می یابد، و احساس با عقل مطابق می شود و آن در نهایت روشنگری است ( تفسیر کبیر جلد 2 صفحه 72 ) . و از نظام نقل کرده اند که در مثل چهار صفت است که در هیچ نوع دیگری از سخن جمع نمی گردد، ایجاز لفظ ، اجابت معنی ، حسن تشبیه و حسن کنایه؛ و این منتهای بلاغت است ( مجمع الامثال جلد اول صفحه 6 ) .
بر مبنای آنچه قدما در وصف ضرب المثل، و سرّ تاثیر گذاری اش بیان داشته اند، می توان گفت که : یکی از عناصر مهم مثل، رمز آمیزی و تداعی میان وقایع همانند است و این ویژگی بیشتر در مثل هایی بچشم می خورد که یا ریشه در حکایات کهن فرهنگ عامه دارد و در آن جانوران و گاه جمادات، نقش هایی انسانی ایفاء می کنند و حامل پند و پیام اند. و یا بر پایه حکایاتی از زندگی طبیعی و ممکن انسانی شکل گرفته و گاه سر چشمه آنها رفتار یا واقعه ای به یاد ماندنی بوده است.
نوعی دیگر از مثال نیز در قالب کلمات قصار حکیمانه است که اغلب از زبان افرادی خاص بیان، وبه جا مانده است، هرچند موارد پیش گفته در مورد منابع ادب تازی بیان شده، لیکن بی تردید، قابل تعمیم بزبان مادری ما نیز هست .
در تحقیق حاضر، ما اهتمام داشته ایم ضرب المثل هایی که، واژه اصلی و کلیدی، و یا موضوع آن، " روزه " است را از کتب و جاهای مختلف گرد آوریم. درهر مورد، منابع بلافاصله و در میان دو کمان بصورت رمز دوحرفی، قید شده است. و در پایان، با ذکر رمزهای موصوف، و تطبیقشان با کتاب موردنظر، تمام این منابع بگونه کامل تعرفه شده است. همچنین مثلها، بترتیب حروف الفبایی چیدمان گردیده است. لیکن لزوم آوردن مثلهای مشابه و هم معنی در کنار یکدیگر، ما را کمی از این منظور دور کرده است. انشااله مورداستفاده قرار گیرد . *
تصویر : مسجد روستاي تاريخي ميمند ( روستايی صخره اي در ۳۶ كيلومتري شهر بابك استان كرمان )
********************************************
آدم نباید روزه شک دار بگیرد. (سخ - ص 14)
آدم چرا روزه شک دار بگیرد. ( سخ - ص 12و اح - ص 23)
چرا روزه شک دار بگیرم . (فا- ص 574 )
روزه شک دار گرفتن ( فب – ص433 و عو- ص315 و اح - ص 878
روزه شک دار نباید گرفت (سخ - ص 580) کار مشکوک کردن (فب – ص433) ، هنگامی که در انجام دادن کاری احتمال زیان و خسان باشد (سخ - ص 12 ) . کاریرا که احتمال زیان و خسران در آن است نباید مرتکب شد (اح - ص 23) . چرا در شک و تردید باشم و از مثل های فارسی رایج در کرمان است (فا- ص 574).
آید روزی نیایید روزه ( فج - ص 567)
بر سفره حسرت برد روزه دار ( فج - ص 567)
بر سفره حسرت خورد روزه دار ( فج - ص 567)
بر سر سفره حسرت خورد روزه دار ( زمن پرس فرموده روزگار / که بر سفره حسرت خورد روزه دار – بوستان= سعدی – (سخ – ص166)
جوانمرد که بخورد و بدهد، به از عابد که روزه دارد . یعنی سخاوت و بخشندگی، اجرش از عبادت بیشتر است . (فا- ص574)
چون گوش روزه دار بر الله اکبر است ( ده – ص283 و فا- ص576 و سخ- ص330)
مثل گوش روزه دار به الله و اکبر( فا- ص576)
گش روزه دار د اذیه (ام - ص ۴۵۴ ) مراد در انتظار اذان افطارست. انتظاری درنهایت بی تابی و بی قراری( فا- ص576) . مصرع دوم بیتی از سعدی است : بازآ که در فراق تو چشم امیدوار / چون گوش روزه دار به الله و اکبر است ( فا- ص576 و ده – ص283) . گوش آدم روزه دار به اذان است. آدم منتظر تمام فکر و توجهش پیش کسی یا خبری است که انتظارش را می کشد (ام - ص 454)
(حالا) یک ماه رمضان داریم ( مانده ) تا فردا ( شب / صبح / فردا شب / فردا صبح ) ( فج - ص 555)
روزه بی نماز، عروس بی جهاز، قورمه بی پیاز ( فب - ص 433 و عو– ص315 و اح- ص412 و
عروس بی جهاز، روزه بی نماز، دعای بی نیاز، قورمه بی پیاز ( اح- ص513 و سخ – ص769 ) این مثل کنایه به چیزی ناقص و کاری ناتمام است. روزه که از عبادتهای واجب مسلمانان است، بی نماز- که نیایش اصلی و هر روزه است - عبادتی نارسا و ناقص است؛ همچنین عروس در رسم قدیم مردم ایران بی داشتن جهاز مطلوب نبوده است، و قرمه هم غذایی است که بی پیاز مزه ندارد . ( بخ - ص152) . نظم : چه سودی دهد روزه بی نماز / چه مزه دهد قرمه بی پیاز – سعدی – ( فا- ص 575)
رفتیم روزه را از سر وا کنیم، نماز هم به گردنمان افتد ( فج - ص 567)
رمضان را مرضان خواند حکیمی دانا . (اح- ص 872 )
روزه بیمه خداست . ( فج - ص 567)
روزه بیمه یکساله است . ( فج - ص 567)
روزه بیمه یکساله خداست ( فج - ص 567)
روزه خود را با گه سگ افطار کردن ( اح- ص 87 )
با گه سگ افطار میکند . روزه می گیرد ( فج - ص 568)
افطار نکرد، وقتی که کرد با گه سگ کرد ( فج - ص 568 )
یک سال روزه بگیر، آخرش ( هم ) با گه سگ افطار کن . ( فج - ص 568)
یکسال روزه بگیر آخرش با فضله سگ افطار کن (اح- ص 2045)
روزه گرفت و با گه افطار کرد (سخ- ص 580 ) هنگامی گفته میشود که شخص با بی تدبیری تمام زحمات خود را به باد میدهد (سخ- ص 580 ). بعد از سالها که در تجرد زندگی کرد همسر زشت و بد اخلاق انتخاب کرد. در نظایر آن نیز گفته میشود . (فا- ص574 ) نیت یا کار نیکی را بصورت بد عمل کردن(اح- ص 87 ) اشاره : بیت از بوطاهر خاتونی : زهجر روزه همی داشتیم و دشوار است / بگوه کردن افطار روزه داران را ( اح–879 ) نظیر : صام حولا ثم شرب بولا (اح- ص 2045)
روزه خوردنش را دیده ایم، نماز خواندنش(کردنش) را ندیده ایم. ( اح – ص878 و فب – ص433 و فا – ص575 و عو – ص315 و ده – ص 412 وفج – ص567 ) به شوخی به مناسبت تردید در عبادت کسی گویند (اح - ص878 ). بمزاح بکسی که در انجام عبادتش کوتاهی می کند گویند (فا – ص575).
روزه خور... ده، ده روز دیگه مونده( فج - ص 567)
روزه خور ... ده ، ده ( یا .... - هر چند روز از ماه رمضان که مانده و بخواهند طعنه بزنند- ) روز دیگه مونده ( قن - ص400 )
روزه دار و به دیگران بخوران / نه بخورروز و شب، شکم بدران – اوحدی- ( فب – ص433 و اح - ص 878 )
روزه داری صرفه نان است. بعض از فرایض دینی با حکمتی که دارند، فواید مادی نیز با خود همراه دارند(سخ - ص580 ).
روز کوتاه از برای روزه داران بهتر است. ( گر- ص 615 ) و ( سخ- ص579) بیت : از جهان بی بهره را نبود شمار عمرخضر / روز کوتاه از برای روزه داران بهتر است - کلیم کاشانی . (گر- ص 615 )
روزه گنجشکی گرفتن ( فب – ص433 و فا- 575 و اح – ص 879 ). تا نیمه روز گرفتن، مانند کودکان فقط تا موقع ناهار روزه بودن( فب – ص433)
روزه مریم گرفتن . در اصطلاح شعرای قدیم به معنی خاموشی گزیدن است. ولی امروزه مصطلح نیست. روزه مریم : به معنی خاموشی و مرگ (عو- ص316 ) . سوره مریم 19 آیه 27 : فقولی انی نذرت للرحمن صوما فکن اکلم الیوم انسیا – فلن الحکم الیوم . چون روزی چند برآمد، جبرئیل مریم را گفت : این کودک را بر گیر و با اهل بیت خویش بر، اگر کسی بینی از مردمان گومن پیمان کرده ام خدای را روزه سخن. در شریعت ایشان روا بودی روزه از سخن که سخن نگفته ی مگر آن مقدار که گفتی من روزه دارم تا او را معذور داشتندی ( بر گرفته از تفسیر سوره آبادی، قصص قرآن مجید ، بتصحیح دکتر یحیی مهدوی، دانشگاه تهران، 1347 )
دگر گوید شیرین کی رسم باز بگو با روزه مریم همی ساز
چو مریم روزه مریم نگه داشت دهان دربست از آن شکرکه شه داشت
معنی از دعوی گفتار قلم را لب بست عیسی این مهر خموشی به لب مریم زد
روزه نمازش را درست نمی کرده است . ( فج - ص 567 و اح- ص 879 و سخ - ص580 ). البته در این مدت طویل رنج بردن، چیزی آموخته است یا عملی را بپایان برده است ( اح- ص 879 ) صلاح کلی از شخص دور شده است(سخ - ص580 ).
روزه هستی یا کوزه .
روزه رفته پس کوزه رفته. یعنی روزه داری یا نه ؟ در مورد تردید به روزه دار بودن کسی گویند (ضف - ص ).
روزه هم دارم، خادم مسجد هم هستم : ( دب - ص 301 و فج - ص567 و ده – ص412 و فا – ص575 و فب – ص433) . وقتی از کسی تعریف کنند و او خود طوری بر آن بیفزاید که رسوا شود ( فب – ص433 ). گویند ابلهی در مسجدی، با نهایت خضوع و خشوع نماز میگذارد. چند نفر بر او گذشته یکی از آنها برفیقش گفت: این مرد خدا را ببین، با چه توجه و تضرعی نماز می خواند. آن ابله این سخن را شنید. فوراً نماز خود را شکسته به آنها گفت: " روزه هم دارم، خادم مسجد هم هستم " این جمله در موقعی بطور تمثیل گفته می شود که از شخص تعریفی کنند و آن خود نیز چیزی برآن مزید کند، اما بطوریکه خود را رسوا و مفتضح ساخته، تعریف دیگرنرا نیز لغو و باطل سازد ( دب - ص 301 )
شاه، توت خورد؛ روزه قاضی بجا ماند. (ضف - ص 126 ).
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت / صد حیف که این آمد و صد حیف که آن رفت ( فج - ص 555)
ماه رمضان بیایید، زولبیای سیری بخوریم ( فج - ص 555)
مسلم کسی را سزد( بود) روزه داشت / که درمانده ای را دهد نان و چاشت - بوستان - ( فج - ص 568 و پن - ج. دوم ص 136
ملحد گرسنه و خانه ی خالی زطعام / عقل باور نکند کز رمضان اندیشد . این ییت با مطلع : تشنه سوخته، بر چشمه حیوان چو رسید / تو مپندار که از پیل دهان اندیشید. از آن سعدی است ( پن - ج. دوم ص312 )
نه نماز می خواند، نه روزه می گیرد و نه برای سیدا الشهداء گریه میکند ( فج - ص 567 و (ده - ص412 ) هست صیاد ارکند دانه نثار / نه ز رحم و جود، بل بهر شکار
هست گربه روزه دار اندر صیام / خفته کرده خویش بهر صید خام - مولوی – (سخ- ص1198)
همیشه شعبان یک بار هم رمضان( فب – ص 797 و اح- ص 2007 و ده - ص746 )بعنوان تعرض بکسی گفته میشود که بار زحمت کار بر دوش رفیق خود می افکند و خویشتن زیر بار زحمت نمی رود (عو-665 ) . وقتی کارهای دشوار همیشه به یک شخص رجوع شود گویند( فب – ص797) . نظیرمثل: "همیشه ما میدیدیم یکبار هم تو ببین"( اح- ص 2007 و ده - ص 746)
همه سال را روزه ام ( روزه اند ) با ماه رمضان . ( فج - ص 555)
سی روز بود روزه به هر سال ( فج - ص 555)
در این سال، روز و شب ها جمله، چو روز رمضان است ( فج - ص 555)
همین دو سه روزه، تا عید ماه روزه ( فب – ص 797 )
همین یکی دو روزه تا وقت ماه روزه( فب – ص 797
همین دو روزه تا عید روزه (عو- ص665 ) بمناسبت وعده دور و دراز می گویند. مانند "وعده سر خرمن" ( فب – ص 797) . وعده دور و دراز و بدون اصل و پایه، مانند : "حواله سر خرمن" (عو- ص665 )
یک رمضان طول می کشد ( فج - ص 555)
یگ روز روزی یگ روز روزه یک روز روزی ، یک روز روزه – زندگی همیشه یکسان نیست، بعضی اوقات رزق و روزی بسر انسان فرو می بارد. و بعضی اوقات تنگدستی و فلاکت باعث رنج و محنت انسان میشود . (ام - ص 517)
یک سال مردمی ( مرحمت ) کن و یک روز روزه گیر. ( فج - ص 567)
خوش آنکه نکرده در همه عمر جز در رمضان شترسواری (سلیم) شتر سواری کنایه از روزه خوردن است (فم - ص 213)
(((((((((00000000000)))))))))))
پانوشت ها:
1 - دب - داستان نامه بهمنیاری، تالیف مرحوم استاد احمد بهمنیار، انتشارات دانشگاه تهران ، چاپ اول ، مهرماه 1361 ، تهران.
2 - فج - فرهنگ جامع ضرب المثل های فارسی ، تالیف بهمن دهگان ، فرهنگستان زبان و ادب فارسی ، 1382 ، تهران.
3 - ده - ده هزار مثل فارسی ، دکتر ابراهیم شکور زاده ، موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول ، 1372 ، مشهد .
4 – فب - فرهنگ بیست هزار مثل و حکمت و اصطلاح ، دکتر مهندس صادق عظیمی ، موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران و دانشگاه مک گیل ، چاپ اول ، 1382، تهران .
5 - اح - امثال و حکم ، 4جلد ، علی اکبر دهخدا ، موسسه انتشارات امیر کبیر ، چاپ چهارم ، 1357 ، تهران
6 – عو - فرهنگ عوام یا تفسیر امثال و اصطلاحات زبان پارسی ، امیر قلی امینی ( مدیر روزنامه اصفهان ) ، موسسه مطبوعاتی علی اکبر علمی ، چاپ ؟ ، سال ؟ ، تهران
7 – فا - فرهنگنامه امثال و حکم ایرانی ، امین خضرائی ( واله ) ، انتشارات نوید شیراز ، 1382 ، چاپ اول ، شیراز .
8 – پن - پند و دستان یاب ، دکتر جامی شکیبی گیلانی و دکتر علی محمد حقشناس لاری و دکتر پدارم معزی قاجار ، نشویل ، 1366 ، تهران ، چاپ اول
9 – سخ - فرهنگ امثال سخن ، 2جلد ، دکتر حسن انوری ، انتشارات سخن ، چاپ اول ، 1384 ، تهران .
10 – بخ - برخی از مثل ها و تعبیرات فارسی ( ادبی و عامیانه ) ، دکتر هاشم رجب زاده ، موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی ، چاپ دوم ، 1376، مشهد .
11 – گر - گنج بی رنج ( ارمغان اویسی ) ، مولف فضل ا... اویسی ، ناشر ؟ ، چاپ اول ، دیماه 1363 ؟
12 - ام - امثال و حکم مردم هزاره ، محمد جواد خاوری ، نشر عرفان ، 1379، مشهد.
13 - قن - قند و نمک - ضرب المثل های تهرانی ، جعفری شهری ( شهری باف ) ، انتشارات اسماعیلیان ، چاپ اول ، 1370 ، تهران.
۱۴ - ضف - ضرب المثل های فارسی در افغانستان، گرد آوری دکتر محمد تقی مقتدری، فرهنگ ایران زمین، جلد هفتم، 1338
۱۵ - فم - فرهنگ مترادفات و اصطلاحات، تالیف محمد پادشاه متخلص به "شاد" صاحب آنندراج، زیر نظر بیژن ترقی، کتابفروشی خیام، چاپ دوم، 1346 ، تهران ( چاپ اول کتاب در سنه 1291 ه . ق . در کلکته انجام شده است. )
* همگی بنقل از مقدمه فاضلانه سرکار خانم حبیبه دانش آموز بر کتاب لطایف الامثال و طرایق الاقوال رشید الدین وطواط ، نشر میراث مکتوب ، چاپ اول ، 1376 تهران ص 20 و21 است