جایگزینهای نوین حبس در لایحه جدید قانون مجازات اسلامی
محسن نورپور - دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی دانشگاه فردوسی مشهد و کارآموز وکالت (نویسنده مسؤول مقاله)
مسعود احمدی (دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی دانشگاه فردوسی مشهد)
چکیده
پس از ظهور زندان در اوایل قرن نوزدهم میلادی، روشنفکران و متخصصان عدالت کیفری به این مجازات نوپا بسیار خوشبین بودند، زیرا در تقابل با مجازاتهای قبل از آن بسیار انسانی جلوه مینمود، اما دیری نپایید که انتقادها نسبت به آن آغاز شد. زندانها از همان بدو تأسیس با مشکلات فراوانی روبه رو بودند و در ادامه وضعیت آنها وخیمتر شد. برای برون رفت از این معضل و دوری از آثار روانی و مادی مخرب زندان، جایگزینهای حبس در سیاست جنایی کشورهای مختلف نمود پیدا کرده است که لایحه جدید مجازات اسلامی ایران نیز از این امر تأثیر پذیرفته است. هدف نوشتار حاضر بررسی جنبههای نظری و عملی جایگزینهای حبس از نگاه حقوقی در لایحه مجازات اسلامی میباشد که بعد از ذکر مقدمه به ترتیب ویژگیها، شرایط، محدوده و انواع جایگزینهای حبس مورد بحث قرار میگیرد.
واژگان کلیدی
جایگزینهای نوین حبس، لایحه مجازات اسلامی، جامعوی بودن، خدمات عامالمنفعه.
مقدمه
در گذشتههای بسیار دور، ضمانت اجراهای کیفری در قالب مجازاتهای شدید بدنی و ترذیلی اعمال میشد. در این دوره، مجازاتها بر پایه انتقام و سرکوبی بزهکار استوار بود و به شکل مجازاتهای بدنی قهرآمیز، به ویژه اعدام و سایر مجازاتهای غیرانسانی اعمال میگردید. هرچند مجازات حبس از عهد کهن وجود داشته است، ولی به دلیل استفاده محدود و جزئی در ردیف مجازاتهای شایع آن اعصار به حساب نمیآمد، با این وجود با گذشت زمان به تدریج به عنوان مجازات، وارد زرادخانههای کیفری شد. در ابتدا، جایگزین کیفر حبس به جای مجازاتهای بدنی شدید، علیرغم وضعیت نامناسب و رقت بار زندانها به لحاظ تعدیل شکل مجازات، بسیار امیدوار کننده بود؛ ولی به مرورزمان به دلیل عدم توجه به وضعیت زندانها، بالا رفتن آمار زندانیان و پدیده حرفهای شدن محکومین به حبس، این امیدواری به یأس مبدل شده است (نجفی ابرندآبادی؛ حبیبزاده و خالقی؛1380، 142).
تراکم کار دادگاهها، تورم جمعیت کیفری و تضعیف شدید کارکرد بالینی زندانها، استفاده از زندان و نظریه برچسبزنی (جرم شناسی واکنش اجتماعی) زمینهساز تکرار جرم از طریق فرهنگپذیری از محیط زندان تلقی میشود. رفتار پلیس و قضات، نسبت به مظنونان و متهمان موجب تعامل «برچسبزننده» و «انگزننده» میشود و برخوردهای سلیقهای پلیسی - قضایی بزهکاران بیسابقه را به دنیای بزهکاری و کسب «هویت» مجرم سوق میدهد (نجفی ابرندآبادی؛ 1382، 16؛ ویلیام فرانک و دیگران؛ 1381، 160). زندان نهتنها موجب اصلاح مجرمان نمیشود، بلکه باعث جری شدن آنان میشود و آثار سوء زندان بیشتر از آثار مثبت آن میباشد، از اینرو حقوقدانان، خواستار کاهش مجازات زندان و یا جایگزین نمودن مجازاتهای دیگری هستند (رستگارینیا؛ 1385، 21). انتقادهای وارد شده بر زندان و عدم کارایی آن باعث مطرح شدن جایگزینهای آن شده است تا بهتر بتواند اهداف مجازات را برآورده سازد و از جمله موجبات اصلاح و بازپروری مجرم را فراهم آورد. موضوع جایگزینهای حبس برای نخستینبار در کنگره پیشگیری از وقوع جرم در لندن (1876) مطرح شد، ولی پیگیری تحقق برنامههای اجرایی آن عمدتاً به سالهای پس از جنگ دوم جهانی و تأسیس سازمان ملل متحد باز میگردد (نجفیابرندآبادی؛ 79-1378، 539).
بدیلهای حبس شامل اقداماتی میشوند که قاضی در زمان صدور حکم، حق انتخاب بین اعزام محکوم به زندان و یا محکومیت غیر سالب آزادی را دارد. در رویکرد اعمال جایگزینهای حبس، قاضی ملزم نیست طبق دستورات از پیش تعیین شده و یکسویه قانون، هر پروندهای که به وی ارجاع میشود را حکم به حبس بدهد، بلکه میتواند با توجه به اوضاع و احوال پرونده از جمله خصوصیات مرتکب جرم، سوابق زندگی وی، شرایط بزهدیده و غیره، یکی از جایگزینهای حبس را اعمال نماید (1).
میتوان جایگزینهای حبس را از یک نگاه به سنتی و نوین تقسیمبندی نمود. از موارد جایگزینهای سنتی میتوان مواردی از جمله جزای نقدی، تعلیق اجرای مجازات، آزادی مشروط و از جایگزینهای نوین نیز میتوان حبس خانگی، خدمات عامالمنفعه و غیره را نام برد (آشوری؛ 1382، 111 تا 450). هدف در این نوشتار بررسی جایگزینهای نوین حبس با توجه به لایحه مجازات اسلامی مورد تأیید شورای نگهبان مورخه 28/10/1390 است که در تاریخ 21/1/1391 برای ابلاغ به ریاست محترم جمهوری داده شده است ولی بعد از گذشت چند ماه هنوز ابلاغ نشده است؛ دلیل آن نیز تغییرات ظاهراً نگارشی! است که در برخی مواد قانونی (172، 198 و 285) بعد از تایید شورای نگهبان، در مجلس شورای اسلامی داده شده است. در پی اعتراض شورای نگهبان به این لایحه بعد از تغییر آن در مجلس، شورای نگهبان دوباره به آن ایراد وارد نموده است و کمیسیون قضایی و حقوقی این ایرادات را در تاریخ 30/8/1391 برطرف نموده است و در آینده نهچندان دور باید شاهد تصویب این لایحه باشیم (2) و حداقل در مورد جایگزینهای حبس که در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفته است، مقررات لایحه از ثبات نسبی برخوردار است و ایرادی به آن گرفته نشده است.
درخصوص روند تصویب مجازاتهای جایگزین حبس باید گفت فصل نهم قانون مجازات اسلامی جدید با عنوان «مجازاتهای جایگزین حبس» در واقع مقررات «لایحه مجازاتهای اجتماعی» است که به پیشنهاد قوه قضائیه در تاریخ 8/4/1384 به تصویب هیأت وزیران رسید و در تاریخ 27/4/1384 تقدیم مجلس شورای اسلامی برای بررسی و تصویب داده شد. در مجلس شورای اسلامی عنوان این لایحه به «مجازاتهای اجتماعی جایگزین زندان» تغییر داده شد و در نهایت چون حقوقدانان به این عنوان ایراد گرفتند (نجفی ابرندآبادی؛ 1386، 115) در قانون مجازات اسلامی به «مجازاتهای جایگزین حبس»، تغییر داده شد که به همین عنوان نیز ایراداتی وارد است؛ چون طبق مواد این فصل سیاست جنایی «شلاقزدایی» نیز علاوه بر حبسزدایی در پیش گرفته شده است و ثانیاً «اجتماعی بودن» را از عنوان آن حذف نمودهاند. این لایحه برای مدت سه سال در مجلس شورای اسلامی مسکوت مانده بود، تا اینکه در تاریخ 1/4/1387 در اوایل کار مجلس هشتم، هیأت وزیران، از معاونت حقوقی و امور مجلس ریاست جمهوری تقاضای پیگیری آن را نمود و چون همزمان لایحه مجازات اسلامی نیز در مجلس در حال بررسی بود، لایحه مجازاتهای اجتماعی جایگزین زندان را در این لایحه ادغام نمودند و بررسی و تصویب آن به صورت همزمان صورت گرفت و در قانون مجازات اسلامی با عنوان «مجازاتهای جایگزین حبس» (عنوان فصل نهم) گنجانده شده است.
شاید یکی از دلایل اینکه مجازاتهای اجتماعی را از عنوان برداشتهاند و فقط واژه «مجازات» را بهکار بردهاند، این امر باشد که برخی از مصادیق جایگزینهای حبس مثل جزای نقدی، صبغه جامعوی و اجتماعی ندارند و فقط جنبه اقتصادی و مالی دارند. تغییر مثبتی که در عنوان لایحه داده شده است، این است که واژه «حبس» را به جای «زندان» به کار بردهاند که تغییری بسیار بهجا بوده است، چون زندان فقط یک مکان است، در حالیکه حبس، حکم است و بدیلهای حبس، جایگزین حکم میشوند نه مکان (ملکوتی؛ 1389، 63).
گفتار نخست: ویژگیهای جایگزین حبس
1- جامعوی و مشارکتی بودن
«مجازاتهای اجتماعی کیفرهایی هستند که محدودکننده حقوق و آزادیهای فردی بوده و دارای خصایص اصلاحی هستند که در درون اجتماع برای گروهی از مجرمین با نظارت و مراقبت اجتماع و نهادهای مدنی اعمال و اجرا میگردند» (همان، 35). در مفهوم موسع سیاست جنایی، تنها دولت به معنی نهادهای رسمی مختلف همانند دادگستری، وزارتخانهها و... عهدهدار پاسخ به پدیده مجرمانه نیستند، بلکه پاسخهای ارائه شده از سوی جامعه مدنی و نهادهای مختلف مردمی نیز به پاسخهای دولتی افزوده میشوند. به دیگر سخن دولت و جامعه مدنی در قالب هیأت اجتماع عهدهدار پاسخ به پدیده مجرمانه میشوند (جمشیدی؛ 1390،25-24) زیرا مشارکت عامه مردم در سیاست جنایی به کارایی آن میافزاید. شرکت دادن عموم مردم در سیاست جنایی، افزون بر رفع دلنگرانی مشروع در جهت بالا بردن کارایی آن، به معنای این است که امروزه پیشگیری و سرکوبی بزهکاری از جمله اموری هستند که به همه افراد مربوط میشوند (لازرژ؛ 1375، 124).
بنابراین امروزه به نقش مردم در فرایند عدالت کیفری بیش از پیش توجه میشود و در کنار سازمانها و نهادهای رسمی، مردم نیز در تأمین منافع جامعه نقش به سزایی دارند. یکی از خصوصیات مجازاتهای جایگزین حبس جامعوی بودن آن است و محکوم مجازاتش را در اجتماع تحمل میکند. در لایحه مجازاتهای اجتماعی جایگزین زندان در ماده یک به صراحت به مشارکت مردم و نهادهای مدنی در اجرای مجازاتهای اجتماعی اشاره شده بود، ولی در قانون مجازات اسلامی جدید این عبارت حذف شده است. اما با توجه به ذاتی بودن مشارکت مردم در این نوع مجازاتها این حذف، تأثیری در کاهش نقش مردم در اجرای این مجازاتها نمیتواند داشته باشد.
2- دو سویه و توافقی بودن
از مهمترین خصیصههای مجازاتهای جایگزین حبس، دوسویه و توافقی بودن آن است؛ یعنی علاوه بر اراده مقام قضائی، اراده بزهکار نیز لازم است تا این جایگزینها قابلیت اعمال داشته باشند. این رویکرد، اراده بزهکار را در عرض اراده مقام قضائی قرار میدهد و آن را از حالت عمودی و یکسویه خارج میکند و برای بزهکار در فرایند دادرسی نقشی فعال قائل میشود (نیازپور؛ 1390، «ب»، 61). بر این اساس بزهکاران یکی از طرفین توافق کیفری به شمار میروند و این حق را دارند که به بررسی ابعاد پیشنهاد مقامهای قضایی مبادرت ورزند. چندان که میتوانند پس از ارزیابی این پیشنهاد نسبت به قبول یا رد آن اظهار نظر کنند. به این ترتیب، بزهکاران بهعنوان قبولکننده پیشنهاد مقام قضایی مثل دادستان میتوانند در بستر توافقیشدن مداخله کنند (نیازپور؛ 1390، «الف»، 108). از آنجا که حکم به جایگزینهای حبس محدودیتهای جسمانی و روانی برای شخص محکوم دارد، مجرم باید نسبت به اجرای آن راضی باشد؛ یعنی، مجرمان حق دارند از کاری که از آنان خواسته میشود، بهطور دقیق آگاه شوند (آشوری؛ 1382، 327).
توافقی و رضایی بودن جایگزینهای حبس به صراحت در قانون مجازات اسلامی جدید پذیرفته شده است، ازجمله در ماده 83 آمده است: «خدمات عمومی رایگان، خدماتی است که با رضایت محکوم... مورد حکم واقع میشود». همچنین در مورد نظارت الکترونیکی نیز در ماده 61، رضایت محکوم، شرط اعمال این مجازات دانسته شده است. در مورد سایر جایگزینها (دوره مراقبت، جزای نقدی روزانه، جزای نقدی) هرچند به صراحت در قانون نیامده است، ولی تا موقعی که بزهکار ارادهای بر انجام آن نداشته باشد، مسلماً اجرای آن ممکن نیست و همان حبس اجرا میشود. مطابق تبصره 3 ماده 83 « در صورت عدم رضایت محکوم به انجام خدمات عمومی، مجازات اصلی مورد حکم واقع میشود».
3- قابل بازگشت بودن
یکی دیگر از ویژگیهای جایگزینهای حبس این است که قابل برگشت میباشد و آن نیز در صورتی است که محکوم به تعهدات مقرر عمل ننماید که در این صورت، همان مجازات اولیه که حبس میباشد، دوباره به اجرا در میآید. در واقع ضمانت اجرای عدم اجرای صحیح جایگزینهای حبس، اعمال همان حبس مقرر در حکم میباشد. طبق ماده 69 ق. م. ا. ج.: «دادگاه ضمن تعیین مجازات جایگزین، مدت مجازات حبس را نیز تعیین میکند تا درصورت تعذر اجرای مجازات جایگزین، تخلف از دستورات یا عجز از پرداخت جزای نقدی، مجازات حبس اجرا شود». همچنین مطابق ماده 80: «چنانچه محکوم از اجرای مفاد حکم یا دستورات دادگاه تخلف نماید، به پیشنهاد قاضی اجرای احکام و رأی دادگاه برای بار نخست یکچهارم تا یکدوم به مجازات مورد حکم افزوده میشود و در صورت تکرار، مجازات حبس اجرا میشود».
4- قابل تعلیق، تبدیل، تخفیف
از دیگر خصیصههای جایگزینها این است که چنانچه بهواسطه مانع خارجی خارج از اراده محکوم یا به واسطه معذوریتی مربوط به محکوم، امکان اجرای آن موقتاً ممکن نباشد، قابل تعلیق است. مطابق ماده 81 ق. م. ا. ج.: «چنانچه اجرای تمام یا بخشی از مجازاتهای جایگزین حبس با مانعی مواجه گردد، مجازات مورد حکم یا بخش اجرا نشده آن، بعد از رفع مانع اجرا میگردد. چنانچه مانع مذکور به واسطه رفتار عمدی محکوم و برای متوقف کردن مجازات ایجاد گردد، مجازت اصلی اجرا میشود».
همچنین طبق تبصره 4 ماده 83 این قانون: «قاضی اجرای احکام میتواند بنا به وضع جسمانی و نیاز به خدمات پزشکی یا معذوریتهای خانوادگی و مانند آنها، انجام خدمات عمومی را بهطور موقت و حداکثر تا سه ماه در طول دوره، تعلیق نماید یا تبدیل آن را به مجازات جایگزین دیگر به دادگاه صادر کننده حکم، پیشنهاد کند». همانطور که معلوم است، این ماده فقط در مورد یکی از جایگزینهای حبس، یعنی انجام خدمات عمومی موارد تعلیق و تبدیل آن را بیان نموده است و معلوم نیست آیا سایر جایگزینهای حبس نیز قابل تبدیل یا تعلیق میباشند یا خیر؟
ماده 79 ق. م. ا. ج. تخفیف مجازات بعد از اجراییشدن حکم را بیان نموده است. مطابق این ماده: «چنانچه رعایت مفاد حکم دادگاه از سوی محکوم حاکی از اصلاح رفتار وی باشد، دادگاه میتواند به پیشنهاد قاضی اجرای احکام، برای یکبار بقیه مدت مجازات را تا نصف تقلیل دهد».
5- عدم طرد مجرم از اجتماع
مجازاتهای جایگزین حبس طوری اعمال میشوند که مانع زندگی عادی محکوم نشوند و فرد ضمن اینکه در اجتماع مثل بقیه مردم زندگی میکند، مجازات خود را نیز تحمل میکند. محکوم احساس نمیکند از جامعه طرد شده است و خود را قربانی آن نمیداند، بلکه هنوز احساس مسؤولیت نسبت به همنوعانش در وی خاموش نشده و با گذشت مدت زمانی به اجتماع برمیگردد. مطابق ماده 83 ق. م. ا. ج.: «ساعات ارائه خدمات عمومی برای افراد شاغل از چهار ساعت و برای افراد غیر شاغل بیش از هشت ساعت در روز نیست. در هر حال ساعات ارائه خدمت در روز نباید مانع امرار معاش متعارف محکوم گردد». همانطور که این ماده صراحت دارد، مجازاتهای جایگزین حبس نباید طوری اعمال شوند که مانع زندگی عادی محکوم شود و وی را به سختی اندازد و باعث فشار روانی یا اقتصادی بر وی و خانواده و اطرافیانش شود.
گفتار دوم: شرایط اعمال مجازاتهای جایگزین حبس
مطابق ماده 63 ق.م.ا.ج.: «مجازاتهای جایگزین حبس عبارت از دوره مراقبت، خدمات عمومی رایگان، جزای نقدی، جزای نقدی روزانه و محرومیت از حقوق اجتماعی است که در صورت گذشت شاکی و وجود جهات تخفیف با ملاحظه نوع جرم و کیفیت ارتکاب آن، آثار ناشی از جرم، سن، مهارت، وضعیت، شخصیت و سابقه مجرم، وضعیت بزهدیده و سایر اوضاع و احوال تعیین و اجرا میشود». شرایط مندرج در این ماده برای صدور حکم به مجازاتهای جایگزین حبس را میتوان به شرایط مربوط به «بزه»، شرایط مربوط به «بزهکار»، شرایط مربوط به «بزهدیده» و وجود جهات تخفیف مجازات در پرونده، تقسیم نمود که در زیر هرکدام به طور جداگانه بررسی میشوند:
1- شرایط مربوط به بزه
مطابق ماده مذکور: «مجازاتهای جایگزین حبس... با ملاحظه نوع جرم و کیفیت ارتکاب آن، آثار ناشی از جرم... تعیین و اجرا میشود».
نوع جرم یعنی بسته به اینکه مورد از جرایم عمدی یا غیر عمدی باشد، اعمال جایگزینهای حبس نیز بههمان نسبت متفاوت است. مثلاً در جرایم عمدی با مجازات حبس بیش از یک سال، اعمال جایگزینها امکانپذیر نیست، ولی در جرایم غیر عمدی، در کلیه موارد اعمال جایگزینها اجباری است، مگر اینکه مجازات قانونی بیش از دو سال حبس باشد، که در این صورت نیز استفاده از جایگزینهای حبس، اختیاری است (مواد 66 و 67 قانون مجازات اسلامی جدید).
کیفیت ارتکاب جرم را میتوان به چگونگی و نحوه ارتکاب جرم و همچنین اوضاع و احوال وقوع جرم، تفسیر نمود. معیارهای تأثیرگذار بر کیفیت ارتکاب جرم میتواند مختلف باشد از جمله : تعداد مرتکبین، اتفاقی بودن ارتکاب جرم یا با قصد قبلی بودن آن، زمان و مکان ارتکاب جرم، ساده یا پیچیده بودن جرم. با ارتکاب جرم آثار مادی یا روحی و روانی متعددی بر بزهدیده یا بستگان وی و همچنین بر جامعه وارد میشود که هرچه این آثار بیشتر باشد، امید استفاده از جایگزینهای حبس کاهش مییابد.
2- شرایط مربوط به بزهکار
مطابق ماده 63 فوقالذکر: «مجازاتهای جایگزین حبس ... با ملاحظه سن، مهارت، وضعیت، شخصیت و سابقه مجرم... تعیین و اجرا میشود». این نوع شیوه تعیین مجازات، همان است که در حقوق جزا به آن «اصل فردی کردن مجازات» یا «اصل تناسب مجازات با مجرم» گفته میشود (یزدیان جعفری؛ 1385، 41) که در سیاست جنایی تقنینی ایران تا به حال مورد غفلت واقع شده است و به جز در موارد استثنایی مثل ماده 222 ق. آ. د. ک. مورد قبول واقع نشده است که آن نیز جنبه اختیاری دارد (ابراهیمی؛ 1389، 109). اصل فردیکردن مجازات که ناشی از تکامل حقوق کیفری است، بیانگر این است که مجازات بایستی با توجه به فاعل عمل مجرمانه و شخصیت او تعیین شود، نه اینکه صرفاً بر اساس تناسب مجازات با جرم باشد که دارای رویکرد جرم محور است. فردیسازی مجازات، تصحیح مجازات مبتنی بر نیازهای مجرم بهعنوان یک فرد است (یزدیان جعفری؛ 1385، 42). در شخصیکردن مجازات (فردی کردن مجازات)، قاضی بهسان یک پزشک، برای تعیین مجازات باید به شخصیت متهم، اوضاع و احوال وی، سوابق وی و علل سوق وی به بزهکاری، توجه نماید. در این دیدگاه مجرم، بیمار اجتماعی است که کیفر بهعنوان درمان بایستی متناسب با درجه خطرناکی وی باشد تا او را اصلاح کرده و برای بازگشت به جامعه آماده کند (فرج اللهی؛ 1389، 12).
3- شرایط مربوط به بزهدیده
مطابق ماده 63 لایحه مذکور: «مجازاتهای جایگزین حبس در صورت گذشت شاکی و وجود جهات تخفیف... وضعیت بزهدیده... تعیین و اجرا میگردد». یکی از شرایط اساسی اعمال مجازاتهای جایگزین حبس طبق این ماده و مواد بعدی، گذشت شاکی و جبران خسارت وی است. این رویکرد قانونگذار، نشان از ترمیمی شدن عدالت کیفری است که در آن به بزهدیده نقش کنشگری فعال در فرایند دادرسی داده میشود. عدالت ترمیمی، خسارت و درد و رنجهای روحی و جسمانی بزهدیدگان و وابستگان نزدیک آنان در پاسخها و اقدامهای ترمیمی که ممکن است گوناگون باشند را محور کار خود قرار میدهد (سماواتی پیروز؛ 1385، 48).
حمایت از بزهدیدگان یا همان بزهدیدهشناسی حمایتی رهیافتی نو در قلمرو علوم جنایی است که با تزریق آن به کالبد سیاست جنایی میتوان الگویی از یک نظام عدالت جنایی ترسیم کرد که افزون بر مدار بزهکار، بر مدار بزهدیده نیز بچرخد. اگر دستگاه عدالت در رفتار با بزهدیدگان بلغزد، یک بزهدیدگی دومین در کمین بزه دیدگان خواهد بود که پیامدهای زیانبار آن کمتر از بزهدیدگی نخستین -یعنی جرمی که تجربه کردهاند- نیست (رایجیان اصلی؛ 1384، 4-143).
4- وجود جهات تخفیف مجازات
شرط چهارم برای اعمال مجازاتهای جایگزین حبس، وجود جهات تخفیف است. این جهات در ماده 37 این لایحه بیان شده که عبارت است از : گذشت شاکی یا مدعی خصوصی - همکاری مؤثر متهم در شناسایی شرکا یا معاونان جرم، تحصیل ادله یا کشف اموال و اشیاء حاصل از جرم یا بکار رفته برای ارتکاب آن - اوضاع و احوال خاص مؤثر در ارتکاب جرم، از قبیل رفتار یا گفتار تحریکآمیز بزهدیده یا وجود انگیزه شرافتمندانه در ارتکاب جرم - اعلام متهم قبل از تعقیب یا اقرار مؤثر وی در حین تحقیق و رسیدگی - ندامت، حسن سابقه یا وضع خاص متهم از قبیل کهولت یا بیماری - کوشش متهم به منظور تخفیف آثار جرم یا اقدام وی برای جبران زیان ناشی از آن - خفیف بودن زیان وارده به بزه دیده یا نتایج زیان بار جرم - مداخله ضعیف شریک یا معاون در وقوع جرم.
گفتار سوم: محدوده اعمال جایگزینهای حبس
الف) موارد اجباری اعمال جایگزینهای حبس
1- جرایم عمدی تا مجازات سه ماه حبس
طبق ماده 64 ق. م. ا. ج: «مرتکبین جرایم عمدی که حداکثر مجازات قانونی آن سه ماه حبس است، بهجای حبس، به مجازاتهای جایگزین حبس محکوم میگردند».
2- جرایم عمدی از نود و یک روز تا شش ماه حبس
ماده 65 ق. م. ا. ج.: «مرتکب جرایم عمدی که حداکثر مجازات قانونی آنها نود و یک روز تا شش ماه حبس است بهجای حبس به مجازاتهای جایگزین حبس محکوم میگردند، مگر اینکه به دلیل ارتکاب جرم عمدی دارای سابقه محکومیت کیفری به شرح زیر باشند و از اجرای آن پنج سال نگذشته باشد: 1 - بیش از یک فقره سابقه محکومیت قطعی به حبس تا شش ماه یا جزای نقدی بیش از ده میلیون ریال یا شلاق تعزیری؛ 2- یک فقره سابقه محکومیت قطعی به حبس بیش از شش ماه یا حد یا قصاص یا پرداخت بیش از یک پنجم دیه».
3- جرایم غیر عمدی
مطابق ماده 67 ل. م. ا.: «مرتکبین جرایم غیرعمدی به مجازاتهای جایگزین حبس محکوم میگردند، مگر اینکه مجازات قانونی جرم ارتکابی بیش از دو سال حبس باشد که در اینصورت، حکم به مجازات جایگزین حبس اختیاری است». مطابق این ماده در کلیه جرایم غیرعمدی با هر نوع و میزان مجازات، اعمال جایگزینهای حبس اجباری است، هرچند مجازات آن شلاق یا جزای نقدی باشد، مگر اینکه مجازات آن از دو سال حبس بیشتر باشد که در اینصورت، اعمال جایگزینهای حبس از جنبه تقنینی و اجباری خارج شده و جنبه قضایی و اختیاری به خود میگیرد. در این ماده «سیاست جنایی تقنینی شلاق زدایی» نیز در پیش گرفته شده است. یکی از ایرادهایی که به فصل نهم قانون جدید وارد میباشد، این است که عنوان فصل، «مجازاتهای جایگزین حبس» است ولی طبق ماده مذکور «جایگزینهای شلاق و جزای نقدی» نیز بیان شده است و عنوان فصل با مفاد آن همخوانی ندارد. لازم به ذکر است که طبق انتهای ماده هشت لایحه مجازاتهای اجتماعی جایگزین زندان در مواردی که مجازات قانونی جرمی تنها شلاق تعزیری میبود، اعمال جایگزینهای حبس اختیاری دانسته شده بود که در قانون جدید این قسمت حذف شده است.
4- جرایمی که نوع یا میزان آن در قوانین موضوعه مشخص نشده است
مطابق ماده 68 ل. م. ا. ج.: «مرتکبین جرایمی که نوع و یا میزان تعزیر آنها در قوانین موضوعه تعیین نشده است به جای حبس به مجازات جایگزین حبس محکوم میگردند».
اگر خواسته باشیم مصادیق این ماده را در ق. م. ا. 1370 جستجو کنیم میشود چند مادهای پیدا نمود. ازجمله مواد 68، تبصره م 149، صدر ماده 43 و م 220. طبق ماده 68: «هرگاه مرد یا زنی کمتر از چهار بار نزد قاضی اقرار نماید تعزیر میشود». در قانون مجازات اسلامی جدید مقنن از کلیگویی پرهیز نموده است و چون مجازاتها درجهبندی شده است، در هر مورد، مجازات را بیان نموده است. به نظر میرسد در لایحه مجازات نمیتوان مصداقی برای این ماده پیدا نمود و خود قانونگذار نیز به این واقف بوده است و واژه «قوانین موضوعه» را بهکار برده است تا در کلیه قوانین متفرقهای که بتوان مصداقی از این ماده را پیدا نمود، بتوان مفاد آن را اجرا نمود.
ب) موارد اختیاری اعمال جایگزین حبس
1- جرایم عمدی دارای مجازات از شش ماه تا یک سال حبس
طبق ماده 66 ق. م. ا. ج.: «دادگاه میتواند مرتکبین جرایم عمدی را که حداکثر مجازات قانونی آنها بیش از شش ماه تا یک سال حبس است به مجازات جایگزین حبس محکوم کند، در صورت وجود شرایط ماه 65 اعمال مجازاتهای جایگزین حبس ممنوع است».
2- جرایم غیر عمدی بیش از دو سال حبس
طبق انتهای ماده 67 ق. م. ا. ج. اگر مجازات جرایم غیر عمدی از دو سال حبس بیشتر باشد، اعمال مجازاتهای جایگزین حبس اختیاری میشود.
ج) موارد غیر قابل اعمال جایگزینهای حبس
1- جرایم عمدی دارای حبس بیش از یک سال
مطابق ماده 72 ق. م. ا. ج.: «در جرایم عمدی که مجازات قانونی آنها بیش از یک سال حبس است در صورت تخفیف مجازات به کمتر از یک سال، دادگاه نمیتواند به مجازات جایگزین حبس حکم نماید». قانونگذار در این مورد بر اساس جرم ارتکابی و مجازات آن مجرم را دارای حالت خطرناک میداند و آزادی وی را مخل نظم و امنیت عمومی. همچنین اگر مجرم در چنین مواردی با عنوان جایگزینهای زندان در جامعه رها شود، اثر بازدارندگی مجازاتها از بین میرود و باعث تجری و تشویق دیگران به ارتکاب جرم میشود و مجرمان بالقوه این احساس را پیدا میکنند که دستگاه قضایی با آنها کنار میآید، به همین جهت به سمت ارتکاب جرم سوق داده میشوند.
2- جرایم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور
مطابق ماده 70 ق. م. ا. ج.: «اعمال مجازاتهای جایگزین حبس در مورد جرایم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور ممنوع است». تنها جرمی که مقنن آن را بر اساس «ماهیت و موضوع» از شمول مجازاتهای جایگزین حبس استثنا نموده است، جرایم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور است و این به خاطر اهمیت امنیت داخلی و خارجی کشور است و همیشه اولویت حکومت، حفظ نظم داخلی و خارجی کشور است. به همین خاطر در مورد این جرایم رویکرد سزادهی و گذشتهگرایی در اولویت قرار دارد تا اصلاح پذیری و آینده نگری. به نظر میرسد منظور از جرایم علیه امنیت، همان جرایم مندرج در کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی است.
3- مجرمین سابقهدار
مطابق ماده 65 ق. م. ا. ج.: « ... مرتکبینی که به دلیل ارتکاب جرم عمدی دارای سابقه کیفری به شرح زیر باشند و از اجرای آن پنج سال نگذشته باشد، در مورد آنها نمیتوان مجازاتهای جایگزین حبس را اعمال نمود: 1- بیش از یک فقره سابقه محکومیت قطعی به حبس تا شش ماه یا جزای نقدی بیش از ده میلیون ریال یا شلاق تعزیری؛ 2 - یک فقره سابقه محکومیت قطعی به حبس بیش از شش ماه یا حد یا قصاص یا پرداخت بیش از یک پنجم دیه».
4- تعدد جرایم عمدی
مطابق ماده 71 ق. م. ا. ج.: «تعدد جرایم عمدی که مجازات قانونی حداقل یکی از آنها بیش از شش ماه حبس باشد، مانع از صدور حکم به مجازات جایگزین حبس است.» همانطور که قابل ملاحظه است، مطابق این ماده اولاً: تعدد جرایم غیرعمدی مانع اعمال جایگزینهای حبس نیست، هر چند مجازات آنها بیش از شش ماه حبس باشد. ثانیاً، تعدد جرایم عمدی بهطور مطلق مانع استفاده از مجازاتهای جایگزین نیست، بلکه بایستی حداقل مجازات یکی از آنها بیشتر از شش ماه حبس باشد.
5- احکام قطعی صادره پیش از لازمالاجرا شدن این قانون
مطابق ماده 73 ق. م. ا. ج.: «مقررات این فصل در مورد احکام قطعی که پیش از لازمالاجرا شدن این قانون صادر شده است اجرا نمیگردد». ماده 78 این قانون نیز مقرر میدارد: «تعیین انواع خدمات عمومی و دستگاهها و مؤسسات دولتی و عمومی پذیرنده محکومان و نحوه همکاری آنان با قاضی اجرای احکام و محکوم، بهموجب آییننامهای است که ظرف سه ماه از تاریخ لازمالاجرا شدن این قانون بهوسیله وزارتخانههای کشور و دادگستری، تهیه میشود و با تأیید رئیس قوهقضائیه به تصویب هیأت وزیران میرسد، مقررات این فصل پس از تصویب آییننامه موضوع این ماده لازم الاجرا میگردد».
گفتار چهارم: انواع مجازاتهای جایگزین حبس
1- حبس خانگی
حبس در خانه، اصطلاحی است که به محدودیت در رفت و آمد و خروج از منزل اشاره دارد. در اجرای این مجازات، آزادی ورود و خروج محکوم علیه از منزل محدود میشود و او ملزم میگردد در منزل خود باقی بماند یا وی فقط در ایام معینی که از قبل به او اعلام گردیده، حق خروج از منزل را داراست. در این مجازات، خانه محکوم علیه به منزله زندان بوده و در حکم سلول است (نجفی ابرندآبادی؛ 1380، 148). مراقبت یا نظارت الکترونیکی برای نخستینبار مورد توجه روانشناس آمریکایی -شویتس گیبل- در سال 1960 قرار گرفت (نجفی ابرندآبادی؛ 1378، 545). مطابق ماده 61 ق. م. ا. ج.: «در جرایم تعزیری از درجه پنج تا درجه هشت، دادگاه میتواند در صورت وجود شرایط مقرر در تعویق مراقبتی، محکوم به حبس را با رضایت وی، در محدوده مکانی مشخص تحت نظارت سامانه (سیستم) های الکترونیکی قرار دهد.»
تبصره- «دادگاه در صورت لزوم میتواند محکوم را تابع تدابیر نظارتی یا دستورهای ذکر شده در تعویق مراقبتی قرار دهد».
یکی از ایراداتی که میتوان به قانونگذار وارد دانست، این است که با وجود اینکه حبس خانگی با نظـارت الکترونیکـی در صـدر مجـازاتهای جایگـزین حبس قرار دارنـد، آن را در فصل مربـوط بـه جایگزینهای حبس نیاورده است و در فصل قبل از آن یعنی «نظام آزادی مشروط» قرار داده است.
2- خدمات عامالمنفعه
کار عامالمنفعه امروزه نهادی است که به موجب آن، دادگاه به مجرم پیشنهاد میکند تا با انجام کاری به نفع جامعه، به جای رفتن به زندان درصدد جبران خطای مرتکب شده برآید. بهعبارت دیگر، خدمات عمومی یا کار عامالمنفعه یکی از گزینههای محکومیت است که با لحاظ میزان خطرناکی مجرم و با هدف جبران خسارت از بزهدیده و ترمیم نظم مختل شده جامعه به وسیله او از رهگذر انجام یک کار رایگان برای جامعه، مورد حکم قرار میگیرد (آشوری؛ 1382، 326).
مطابق ماده 83 ق. م. ا. ج.: «خدمات عمومی رایگان، خدماتی است که با رضایت محکوم برای مدت معین به شرح ذیل مورد حکم واقع میشود و تحت نظارت قاضی اجرای احکام اجرا میگردد:
1- جرایم موضوع بند 1 ماده 82 تا دویست و هفتاد ساعت؛
2- جرایم موضوع بند 2 ماده 82 دویست و هفتاد تا پانصد و چهل ساعت؛
3- جرایم موضوع بند 3 ماده 82 پانصد و چهل تا هزار و هشتاد ساعت؛
4- جرایم موضوع بند 4 ماده 82 هزار و هشتاد تا دو هزار و صد و شصت ساعت».
در مورد خدمات عامالمنفعه ذکر این نکته ضروری است که صدور آن منحصر به مرحله دادرسی نیست و در مراحل پیشدادرسی و همچنین اجرای احکام نیز قابل صدور است. در دادسرا که دادستان مأمور تعقیب متهمین است، میتواند با قراردادی که با متهم میبندد، وی را به انجام خدمات عام المنفعه الزام نماید و در ازای آن از تعقیب وی صرفنظر نماید (بند ج ماده 81 لایحه آ. د. ک. که میانجیگری کیفری را پیشبینی نموده است). همچنین مطابق ماده 529 این لایحه، زمانی که فرد با صدور حکم قطعی به جزای نقدی محکوم شود ولی آن را نپردازد در مرحله اول طبق قانون اجرای احکام نسبت به وصول آن اقدام میشود و در مرحله دوم اگر محکوم علیه تقاضای اقساط نماید، در صورت احراز شرایط تقسیط نسبت به آن اقدام میشود. هرگاه اجرای حکم از این طرق ممکن نباشد با رعایت مقررات مربوط به مجازاتهای جایگزین حبس، به ترتیب زیر عمل میشود: الف- در جزای نقدی تا پانزده میلیون ریال، هر سی هزار ریال به یک ساعت انجام خدمات عمومی رایگان تبدیل میشود؛ ب- در جزای نقدی بالاتر از پانزده میلیون ریال، هر سی هزار ریال به یک روز حبس تبدیل میشود.
3- دوره مراقبت
مطابق ماده 82 ق. م. ا. ج.: «دوره مراقبت دورهای است که طی آن محکوم، به حکم دادگاه و تحت نظارت قاضی اجرای احکام به انجام یک یا چند مورد از دستورات مندرج در تعویق مراقبتی به شرح ذیل محکوم میگردد:
1- در جرایمی که مجازات قانونی آنها حداکثر سه ماه حبس است، تا شش ماه؛
2- در جرایمی که مجازات قانونی آنها نود و یک روز تا شش ماه حبس است و جرایمی که نوع و میزان تعزیر آنها در قوانین موضوعه تعیین نشده است، شش ماه تا یک سال؛
3- در جرایمی که مجازات قانونی آنها بیش از شش ماه تا یک سال حبس است، یک تا دو سال؛
4- در جرایم غیرعمدی که مجازات قانونی آنها بیش از یک سال است، دو تا چهار سال.
مطابق ماده 42 ق. م. ا. ج. تعویق مراقبتی یکی از اشکال تعویق صدور حکم است که مطابق آن دادگاه میتواند علیرغم مهیا بودن پرونده برای رسیدگی، صدور حکم را به مدت شش ماه تا دو سال به تعویق اندازد و در این مدت متهم را به انجام یک سری دستوراتی محکوم نماید.
4- جزای نقدی روزانه
این نوع جریمهها به این دلیل «جریمه روزانه» نامیده میشوند که میزان آنها با درآمد روزانه مجرم ارتباط مستقیم دارد (آشوری؛ 1382، 383). میزان جریمههای روزانه در دو مرحله مشخص میشود در مرحله اول قاضی بر حسب نوع و اهمیت جرم، تعداد روزهای پرداخت جریمه را در یک محدود قانونی (حداقل و حداکثر قانونی) معین میکند. برای نمونه اگر قانونگذار در مورد تخلفات رانندگی از یک تا سی روز جریمه تعیین کرده باشد، قاضی میتواند برای فردی که در حال مستی رانندگی کرده است، 18 روز جریمه در نظر بگیرد. در مرحله دوم قاضی به تناسب درآمد مجرم، مبلغ جریمه روزانه را تعیین میکند. یعنی از مجموع درآمد روزانه او مقداری را برای فراهم کردن مخارج مجرم و عائلهاش در نظر میگیرد. سپس مقدار بدست آمده را در شمار روزهایی که از پیش در نظر گرفته شده است، ضرب میکند. برای مثال اگر درآمد روزانه رانندهای که در حال مستی رانندگی کرده است را 000/30 ریال فرض کنیم، از این مبلغ 000/20 ریال را برای فراهم کردن مخارج مجرم و عائلهاش کنار بگذاریم، باقی مانده یعنی 000/10 ریال در روز را برای چنین جرمی که 18 روز جریمه در نظر گرفته شده ضرب کنیم محکوم باید 000/180 ریال جریمه بپردازد (آشوری؛ 1382، 385-384).
مطابق ماده 84 ق. م. ا. ج.: «جزای نقدی روزانه عبارت است از یک هشتم تا یک چهارم درآمد روزانه محکوم، به شرح زیر مورد حکم واقع میشود و با نظارت قاضی اجرای احکام وصول میگردد:
1- جرایم موضوع بند 1 ماده 82 تا یکصد و هشتاد روز؛
2- جرایم موضوع بند 2 ماده 82 یکصد و هشتاد تا سیصد و شصت روز؛
3- جرایم موضوع بند 3 ماده 82 سیصد و شصت تا هفتصد و بیست روز؛
4- جرایم موضوع بند 4 ماده 82 هفتصد و بیست تا هزار و چهارصد و چهل روز؛
تبصره- محکوم موظف است در پایان هر ماه ظرف ده روز مجموع جزای نقدی روزانه آن ماه را پرداخت نماید».
5- محرومیت از حقوق اجتماعی
محرومیت از حقوق اجتماعی در قانون مجازات اسلامی 1370 (م 62 مکرر) بهعنوان یک مجازات تبعی بیان شده است. در قانون جدید نیز مطابق ماده 25 به عنوان یک مجازات تبعی مطرح شده است. مطابق ماده 63 قانون جدید محرومیت از حقوق اجتماعی بهعنوان یکی از جایگزینهای حبس معرفی شده است ولی در مواد بعد از آن هیچ نامی از آن برده نشده است. شاید بتوان گفت دلیل نیاوردن محرومیت از حقوق اجتماعی در این فصل این است که آن را در فصل دوم این قانون تحت عنوان «مجازاتهای تکمیلی و تبعی» آورده است و نیازی به تکرار در این فصل نبوده است. به این استدلال چند ایراد اساسی وارد است. اولین ایراد از نظر شکلی است که چرا باید مقنن مجازاتهای جایگزین حبس را در چند فصل بیان نماید، در حالیکه یک فصل جداگانه به آن اختصاص داده است. ایرادات ماهوی این است که اولاً: جایگزینهای حبس مجازاتهایی اصلی هستند، هر چند جانشین حبس میشوند، در حالیکه محرومیت اجتماعی مندرج در ماده 25 جنبه تبعی دارد؛ ثانیاً: اعمال مجازاتهای جایگزین حبس در جرایم دارای حبس درجه شش، هفت و هشت (در حبس خانگی درجه پنج نیز تا هشت) امکانپذیر است، در حالیکه طبق تبصره 1 ماده 25 در حبسهای درجه شش، هفت و هشت محکومیت در پیشینه کیفری درج میشود ولی در گواهیهای صادره درج نمیشود. بهطور کلی منظور این است که در درجههای شش، هفت و هشت محرومیت از حقوق اجتماعی نداریم. این دو با هم قابل جمع نیست؛ از یک طرف مجازاتهای جایگزین حبس فقط در درجات شش، هفت و هشت اعمال شدنی است و از طرف دیگر در این درجات اصلاً محرومیت از حقوق اجتماعی نداریم؛ ثالثاً: بالفرض که محرومیت از حقوق اجتماعی را جایگزین حبس بدانیم، چگونه قابل اعمال است در جاییکه حبسها درجهبندی شده است و در برابر آن جایگزینها نیز به همان نسبت کاهش یا افزایش مییابد؛ یعنی بین حبس سه ماه و یک سال فرق میباشد کما اینکه در سایر جایگزینها نیز چنین است؛ رابعاً: محرومیت از حقوق اجتماعی فقط در مورد جرایم عمدی است، در حالیکه جایگزینهای حبس در مورد جرایم غیرعمدی نیز قابل اعمال است.
شاید راه حل قضیه این باشد که آوردن «محرومیت از حقوق اجتماعی» در ماده 63 به عنوان یکی از مجازاتهای جایگزین حبس را ناشی از اشتباه نگارشی بدانیم وگرنه بایستی تکلیف آن توسط قانونگذار مثل سایر جایگزینها مشخص میشد.
6- جزای نقدی
مطابق ماده 85 ق. م. ا. ج.: «میزان جزای نقدی جایگزینهای حبس به شرح زیر است:
1- جرایم موضوع بند 1 ماده 82 تا نه میلیون ریال؛
2- جرایم موضوع بند 2 ماده 82 از نه میلیون ریال تا هیجده میلیون ریال؛
3- جرایم موضوع بند 3 ماده 82 از هیجده میلیون ریال تا سی و شش میلیون ریال؛
4- جرایم موضوع بند 4 ماده 82 از سی و شش میلیون ریال تا هفتاد و دو میلیون ریال».
تفاوتی که در جزای نقدی جایگزین حبسی که در این لایحه پیشبینی شده است با جزای نقدی که در قانون مجازات اسلامی 1370 (م 22) پیشبینی شده است، این است که در لایحه دیگر قاضی دارای اختیار مطلق نمیباشد، بلکه در یک چارچوب خاصی میتواند جزای نقدی جایگزین زندان را تعیین نماید و از اختیارات قاضی در این زمینه کاسته شده است.
نتیجه
پذیرش مجازاتهای جایگزین حبس در سیاست جنایی تقنینی از یک طرف ناشی از شکست یا حداقل ناموفق بودن برنامههای اصلاحی - درمانی زندان و از طرف دیگر برگرفته از یافتههای جدید علوم جنایی در این زمینه است.
در قانون مجازات اسلامی جدید، علاوه بر اینکه وضعیت جایگزینهای سنتی از جمله تعلیق اجرای مجازات و آزادی مشروط بهبود یافته است، جایگزینهای نوین (حبس خانگی، خدمات عام المنفعه، دوره مراقبت، جزای نقدی روزانه، جزای نقدی، محرومیت از حقوق اجتماعی) نیز پذیرفته شده است.
با اجراییشدن قانون مجازات اسلامی جدید و اعمال مجازاتهای جایگزین حبس توسط محاکم و پیشبینی سازوکارهای لازم در این زمینه از جمله فرهنگ قضایی، نیروی انسانی آموزش دیده و هماهنگیبین دستگاه قضایی و سازمانهای غیر دولتی و مردم نهاد، گامی بزرگ در حوزه قضایی کشور برداشته میشود و بایستی شاهد کاهش تراکم پروندهها در دادسراها و دادگاهها و کاهش جمعیت کیفری زندانها باشیم.
محدوده اعمال جایگزین های نوین حبس درلایحه جدید مجازات اسلامی
برخی مصادیق قانونی در لایحه مجازات اسلامی جدید | سایر جایگزینهای حبس (دوره مراقبت، خدمات عمومی رایگان، جزای نقدی، جزای نقدی روزانه. مواد 63 تا 83 ق. م. ا. ج) | قابلیت جایگزینی مجازت حبس با نظارت الکترونیکی (حبس خانگی ماده 61 ق. م. ا. ج) | میزان مجازاتها در لایحه مجازات اسلامی جدید | درجهبندی حبسهای تعزیری (ماده 19 ل. م. ا. ج.) |
آدم ربایی- کلاهبرداری-سرقتهای تعزیری مشدد | امکان پذیر نیست | امکان پذیر نیست | حبس از پنج سال تا سی سال | درجه یک تا چهار |
اهانت به مقدسات مذهبی- تدلیس در معاملات دولتی- قتل در جرایم رانندگی | در جرایم عمدی امکان پذیر نیست و در جرایم غیر عمدی «اختیاری» است | امکان پذیر است | حبس بیش از دو تا پنج سال | درجه پنج |
توهین- نزاع دسته جمعی منتهی به ضرب و جرح- افشاء اسرار توسط اشخاص محرم اسرار- تهدید و اکراه دیگری | در جرایم عمدی که مجازات قانونی آنها شش ماه تا یک سال حبس میباشد «اختیاری مشروط» است و در جرایم غیر عمدی «اجباری» است. | امکان پذیر است | حبس بیش از شش ماه تا دو سال | درجه شش |
نپرداختن نفقه افراد واجب النفقه | در جرایم عمدی «اجباری مشروط» است ولی در جرایم غیر عمدی اجباری است | امکان پذیر است | حبس از نود و یک روز تا شش ماه | درجه هفت |
تظاهر به عمل حرام در اماکن عمومی- حمل و خریداری آلات قمار | در کلیه جرایم عمدی و غیر عمدی «اجباری» است | امکان پذیر است | حبس تا سه ماه | درجه هشت |
پینوشتها
1- برای اطلاع از تفاوت جایگزین های حبس با موارد مشابه از جمله جایگزین های بازداشت موقت و جایگزین های تعقیب رجوع شود به: میری، سید رضا؛ آیین دادرسی کیفری تعقیب کیفری، بررسی تطبیقی در نظام عدالت کیفری ایران و انگلستان، انتشارات مجد، چاپ اول 1390 و همچنین کوشکی، غلامحسن؛ «جایگزینهای تعقیب دعوای عمومی در نظام دادرسی کیفری ایران و فرانسه»، فصلنامه پژوهش حقوق، سال دوازدهم، شماره 29، تابستان 1389
2- http://www.yjc.ir/fa/news/4165933/yj.
منابع
1-آشوری، محمد؛ آیین دادرسی کیفری، جلد یک، تهران، انتشارات سمت، 1380.
2-آشوری، محمد؛ جایگزینهای زندان یا مجازاتهای بینابین، تهران، نشر گرایش، چاپ اول، 1382
3-ابراهیمی، ابراهیم؛ پرونده شخصیت در فرایند کیفری ایران (مطالعه کاربردی)، انتشارات فکرسازان، چاپ اول، 1389.
4-جمشیدی، علیرضا؛ سیاست جنایی مشارکتی، نشر میزان، چاپ اول، بهار 1390.
5-رایجیان اصلی، مهرداد؛ بزهدیده شناسی حمایتی، نشر دادگستر، چاپ اول، 1384.
6-رستگاری نیا، ژیلا؛ «راهکارهای کاهش جمعیت کیفری»، سال پنجم، شماره 57 و 58، آذر و دی ماه 1385.
7-سماواتی پیروز، امیر؛ عدالت ترمیمی، تعدیل تدریجی عدالت کیفری یا تغییر آن، انتشارات نگاه بینه، چاپ اول، 1385.
8- ضرغامی، فرید؛ «کارکرد دادسرا در مرحله تحقیقات مقدماتی در کاهش جمعیت کیفری زندان»، مجله حقوقی دادگستری، شماره 60، زمستان 86.
9- فرج اللهی، رضا؛ «شخصی کردن قضایی مجازات»، ماهنامه دادرسی، شماره 80، خرداد و تیر 89.
10- لازرژ، کریستین؛ درآمدی بر سیاست جنایی، ترجمه دکتر علی حسین نجفی ابرندآبادی، نشر میزان، چاپ دوم، تابستان 1390.
11- ملکوتی، نصیر؛ «مجازاتهای اجتماعی در حقوق کیفری ایران و انگلستان»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی، سال تحصیلی 89-1388.
12- میرشمس شهشهانی، مائده؛ مجموعه مقالات راهکارهای کاهش جمعیت زندان، انتشارات میزان، چاپ اول 1386.
13- نجفی ابرندآبادی، علی حسین؛ «از عدالت کیفری کلاسیک تا عدالت ترمیمی»، آموزههای فقهی (الهیات و حقوق)، شماره 9 و 10، پاییز و زمستان 82.
14- نجفی ابرندآبادی، علی حسین؛ «مجازاتهای جامعهمدار در لایحه قانون مجازاتهای اجتماعی»، مجموعه مقالات همایش راهکارهای کاهش جمعیت کیفری زندان، نشر میزان، چاپ اول 1386.
15- نجفی ابرندآبادی، علی حسین؛ تقریرات درس حقوق کیفری عمومی 2 (اقدامات و کیفرهای جایگزین زندان)، دوره کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی، سال تحصیلی 79-1378.
16- نجفی ابرندآبادی، علی حسین و حبیب زاده، محمد جعفر و خالقی، ابوالفتح؛ «حبس خانگی»، فصلنامه مدرس، دوره 5، شماره 4، زمستان 1380.
17- نیازپور، امیر حسن؛ (الف)، توافقی شدن آیین دادرسی کیفری، انتشارات میزان، چاپ اول، 1390.
18- نیازپور، امیر حسن؛ (ب) «از حقوق کیفری تا حقوق کیفری قراردادی شده»، آموزههای حقوق کیفری، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، شماره 1، بهار و تابستان 1390.
19- ویلیام، فرانک و دیگران؛ «پذیرش فرهنگ زندان»، ترجمه حسین غلامی، مجله پژوهش حقوق و سیاست، شماره 7، پاییز و زمستان 1381.
20- یزدیان جعفری، جعفر؛ «اصل فردی کردن مجازاتها؛ تبعیضی فاحش یا عدالتی عادلانهتر»، مجله فقه و حقوق، سال سوم، شماره 11، زمستان 85.
(برگرفته از فصلنامه وکیل مدافع - ارگان داخلی کانون وکلای دادگستری خراسان، شماره ششم و هفتم - سال دوم/ پاییز و زمستان 1391)