پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۷ ساعت ۹:۳۶ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

بر عکس نهند نام زنگی کافور

نوشته : محمد مهدی حسنی

در جمعی کوچک صحبت از شعر و پیوند آن با موسیقی بود. بنده نیز در حدّ و قواره خود اظهاراتی بیان کردم. در پایان مجلس، یکی از حاضرین، پس از اینکه شغل مرا دانست، گفت : فلانی تو با این روحیه لطیف که اهل شعر وشور و نوایی، چگونه با عالم وکالت کنار می آیی؟ شاید در آنجا بدو پاسخی بسنده دادم. لیکن چند روز بعد، که کتاب نفیس و گرانقدر "مونس الاحرار" را تورق میکردم، شعری از قاضی عمر، که زبانحال بود، دیدم. با خود گفتم : کاش پیش تر این شعر را میخواندم و همان را به جای پاسخ خود، به پرسنده می گفتم. شعر این است :

مرا زمانه نهاده بعکس، قاضی نام

چو زنگی کی نهد خواجه، نام او کافور

سجل نویسم و باشد دوات من ساغر

نکاح بندم و باشد وکیل من طنبور

بگاه خیزم تا بشکنم خمار شراب

کی زشت باشد در صفه، قاضی مخمور

خوش آن زمان کی زمی باشدم سبلیک تر

چه طنزها کی زنم بر سبیلک فغفور

جهان اگر همه آب سیه گرفت چه باک

چو قانعم بدوتا نان و آبک انگور *۱

* * *

در باره شعر بالا، بیان مطالب زیر خالی از لطف نیست:

1 – "قاضی عمر" شاعر شعر کیست؟

بنده برای اینکه بدانم شاعر شعر که بوده و آثار دیگرش چیست؟ تذکره ها و تاریخ های ادبیات موجود در کتابخانه شخصی ام از جمله: مجمع الفصحا، ریحانه الادب، تذکره ریاض العارفین، تذکره روز روشن ، لباب الالباب ، تذکره الشعرا، مجالس النفائس ، تحفه سامی، آتشکده آذر، تذکره نصرابادی، تذکره دلگشا، حدیقه الشعرا و تاریخ ادبی ایران بروان، تاریخ ادبیات استاد جلال همائی، ذبیح اله صفا و .... را بررسی کردم و سوای استاد سعید نفیسی، که بی هیچ توضیحی، "قاضی عمر" نامی را در زمره شعرای قرن هشتم نام برده است. *2 چیزی نیافتم. با توجه به تحقیق شده، چند قاضی عمر داریم . *3

الف – عمر بن محمود بلخی معروف به حمیدی که از فضلاء و ادباء عصر ملکشاه سلجوقی و معاصر انوری ابیوردی و مسند نشین قضاوت بوده است. در میان آثار وی "مقامات حمیدی" ، - که از نفایس ادب فارسی است - بیشتر بچشم می آید. و وی شعر را نیز نیکو می سرائید .

ب – عمربن فخرالدین محمد ، مکنی به ابوالقاسم و مشهور به قاضی بیضاوی، که متوفی به سال 672 ﻫ. ق. است. و در فارس، قضاوت داشته است. او غیر از قاضی بیضاوی مشهور، صاحب "انوارالتنزیل و اسرارالتاویل" است .

ج – عمربن سهلان ساوجی " ساوی" مشهور به قاضی ساوجی . وی نیز از دانشمندان عهد سلطان سنجر است و کتاب "بصائر نصیری" وی، در حکمت و منطق مشهور است.

به هر صورت بنظر میرسد با توجه به اظهارنظر پیش گفته از استاد سعید نفیسی و همچنین توصیف شاعر از خود، بایستی "قاضی عمر" شاعر شعر فوق، جز اشخاص سه گانه بالا باشد .

د - بر اساس اعلام سایت رسمی تخصصی میراث فرهنگی و گردشگری << iranchto.ir >> در روستاي کججان (کرجان) واقع در 15 کيلومتري جنوب شرقي تبريز گورستانی تاريخي و کهن ( امامزاده خواجه سيد محمد کججاني) وجود دارد که قدمت آن به قرن 6 و 7 ﻫ . ق . مي رسد. ازجمله مقابر اين گورستان یکی، گور " قاضي عمر خراساني " است. از وی بیش از این اطلاعی کسب نکردم. شاید باتوجه به شیوه ادبی شعر ( کاربرد واژه اندر و...) ، قاضی عمر مورد کنکاش ما همین فرد باشد. از وی در تذکره های در دسترس مطلبی ندیدم

* * *

2 – مصرع دوم از بیت اول، مثل سائره شده است

← " برعکس نهند نام زنگی کافور"

الف - سابقاً اکثر غلامان سیاه را نام کافور میدادند در صورتیکه کافور سپید رنگ است. این مثل در مورد اشیاء یا اشخاص گفته می شود که بر خلاف آنچه هستند شهرت یافته اند.*4 به دیگر سخن وقتی کسی صفتش مخالف اسمش باشد این مثل آورند مانند کوری که نامش روشنعلی و کچلی که زلف علی و امثال آن باشد*5 مرحوم استاد احمد بهمنیار این مثل را کنایه از خوب شمردن اشخاص بد می داند ، و نیز کنایه از القاب بزرگ و اسامی خوبی است که به اشخاص فرومایه و شریر میدهند و مینهند.*6 و مرحوم مهدی پرتوی آملی تمثل به این مثل را زمانی می داند، که تعریف و تشبیه در غیر ماوضع له بکار رود .*7 * * *

ب - نظیرضرب المثل مذکور، موارد ذیل است :

از کچلی پرسیدند اسمت چیست ؟ گفت زلفعلی خان

اسم ترسو را گذاشته اند " هیبت اله "

به گمراه گفتند : اسمت چیست ؟ گفت رهبر

به کچله می گویند زلفعلی و به کور می گویند چراغعلی*8 * * *

ج - می گویند افضل الشعرا محمد افضل متخلص به "سرخوش" از شعرا و بدیهه سرایان قرن دوازدهم هجری روزی مثنوی مدیحه ای در مدح همت خان حاکم وقت سرود. که این بیت مبالغه آمیز از آن مثنوی است :

سر انگشتش زجود یک اشارت / دهد سرمایه ای دریا به غارت

"همت خان" را از آن مدیحه ظاهراً خوش آمد و گفت : " یک دست لباس فاخر و یک راس اسب راهوار در نظر گرفته شد، که چون متاع قلیل است شرم دارم که فی المجلس اهداء کنم و البته فردا به خانه ات خواهم فرستاد". سرخوش بیچاره با شوق و نشاط به خانه بازگشت، و به امید آن صله چند روز از منزل خارج نشد و چشم به در خانه دوخته بود که چه وقت اسب و خلعت می رسد. سرانجام معلوم شد که همت خان را نیز همتی نیست و وعده به غلط داده است. شاعر آن چنان ناراحت شد، که رباعی زیر را در هجو او سرود :

ای پنجه تو زدامن دولت دور بر دولت بی فیض دماغت مغرور

بی همتی و نام تو همت خان است بر عکس نهند نام زنگی کافور*9

* * *

د – مثل فوق در نظم و نثر ها ی ذیل خوب جا افتاده است :

لاف مردی زند حسود و لیک نام زنگی بسی بود کافور (انوری)

بیهوده کنند نام کاکا الماس برعکس نهند نام زنگی کافور (بهار)

نیست اینها بر خدا اسم علم که سیه کافور دارد نام هم (مولوی)

مر اسیران را لقب کردند شاه عکس، چون کافور نام آن سیاه (مولوی)

کی سیاهی شود از زنگی دور گرچه خوانند بنامش کافور ( جامی )

خادمانند نامشان کافور لیک رخشان ، سیه تر از عنبر ( سنائی )

بر آن کافی نباشد اعتمادی بسی باشد سیه را نام کافور ( ابوالفرج رونی )

آباده خرابه ایست زابادی دور برعکس نهند نام زنگی کافور ( ؟ ) *10

عدلیه بود به اسم ظلمیه به رسم برعکس نهند نام زنگی کافور ( فرخی یزدی ) *11

ترک ماهروی را بسی زنگی خوانند و سیاه را بسی کافور ( لغت نامه دهخدا بنقل از النقض ص 444 )

در این اثنا خادمی از نزد جاریه متوکل که او را به واسطه کمال حسن و جمال که داشت قبیحه می گفتند چنانچه - برعکس نهند نام زنگی کافور - آمد، جامه به تکلف و چادر شبی زیبا آورده متوکل جامه را پوشیده .... ( روضه الصفا ) *12

در کتاب "مثل ها و حکمت ها در آثار شاعران قرن سوم تا یازدهم هجری" تالیف : دکتر رحیم عفیفی ازانتشارات سروش و نیز در کتاب "متل ها، کنایه ها و اصطلاحات و شاعران" تالیف آقای حسین خدیش (ارج) از انتشارات نوید شیراز، شعری در باره این مثل رایج نیامده است

((((((((((((((((((((((()))))))))))))))))))))))

1 - مونس الاحرار فی دقایق الاشعار جلد دوم تالیف بدر الجاجرمی ( سنه 741 ﻫ. ق. ) به اهتمام میر صالح طبیبی ، سلسله انتشارات آنجمن آثار ملی - 83 ، چاپ اول شهریور ماه 1350 ، ص 892

2- تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری، ج1 ، استاد سعید نفیسی ، کتابفروش فروغی ، مهرماه 1344، ص 255

3 - رجوع شود به : ریحانه الادب تالیف محمد علی مدرسی تبریزی انتشارات خیام، چاپ چهارم، 1374 تهران ( ج 2 ص 80 و ج 4 ص 406 ) و آثار عجم ص 238 و تاریخ ادبیات در ایران ج 2 دکتر ذبیح اله صفا انتشارات فردوس چاپ سیزدهم 1372 تهران ص496 و لغت نامه دهخدا ( ذیل قاضی عمر)

4 - فرهنگ عوام یا تفسیر امثال و اصطلاحات زبان پارسی ، امیر قلی امینی ( مدیر روزنامه اصفهان ) ، موسسه مطبوعاتی علی اکبر علمی ، چاپ ؟ ، سال ؟ ، تهران - ص 100

5 - فرهنگنامه امثال و حکم ایرانی ، امین خضرائی ( واله ) ، انتشارات نوید شیراز ، 1382 ، چاپ اول ، شیراز - ص 608 .

6- داستان نامه بهمنیاری، تالیف مرحوم استاد احمد بهمنیار، انتشارات دانشگاه تهران ، چاپ اول ، مهرماه 1361 ، تهران - ص 90

7 - ریشه های تاریخی امثال و حکم ، ج 1 ، تالیف مرحوم مهدی پرتوی آملی ، کتابخانه سنایی ، چاپ اول ، تابستان 1365 - ص 206

8 - ده هزار مثل فارسی ، دکتر ابراهیم شکور زاده ، موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول ، 1372 ، مشهد ص 168.

9- دو منبع قبلی ( همان صفحات ) .

10 - در کتاب فرهنگ بیست هزار مثل و حکمت و اصطلاح ، تالیف : دکتر مهندس صادق عظیمی ، موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران و دانشگاه مک گیل ، چاپ اول ، 1382، تهران ص 138 بیت مذکور به این ترتیب نیز ضبط شده است :

آباده خرابه ایست نامش معمور برعکس نهند نام زنگی کافور

و نام شاعر، ابوعلی سینا گفته شده است؟!! که بنظر خطا می رسد. و آقای امین خضرائی در کتاب فرهنگنامه امثال و حکم ایرانی ص 608 نام شاعر را شیخ الرئیس دانسته است. و میگوید احتمالاً ابوالحسن میرزا قاجار متخلص به حیرت باشد . و البته شاهزاده محمد هاشم میرزای افسر که از شعرای بنام قاجار و دوره بازگشت می باشد نیز شیخ الرئیس سوم و دیگریست . لیکن اینجانب در دیوان هیچ کدام - که هر دو بنظر کامل نیست - بیت مذکور را ندیدم.

11- این رباعی راجع به وصف عدلیه و معاون وقت وزارت دادگستری سروده شده است. و مطلع آن، این است

این خانه ویرانه که تا نفخه صور چون جغد کند در آن نشیمن منصور

.....................

رجوع شود به دیوان فرخی یزدی ، به تصحیح حسین مکی ، امیر کبیر ، 1357 ، تهران - ص 241

12 - تاریخ روضه الصّفا فی سیره الانبیا و الملوک والخلفا، جلد 5 ، تالیف محمد بن خاوند شاه بن محمود ، مشهور به "خواند میر" ، به تصحیح جمشید کیانی فر ، انتشارات اساطیر چاپ اول 1380 ، تهران ، ص 2658 و 2659

مشخصات
چه بگویم ؟     (حقوقی، ادبی و اجتماعی) این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی،  گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی"  خواهم زد. چرا و چگونه؟  می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید.
  مائیم و نوای بینوایی
بسم اله اگر حریف مایی
               
*****************
دیگر دامنه  های وبلاگ :
http://hassani.ir

* * * * * * * * * * *
«  کليه حقوق مادي و معنوي اين وبلاگ، متعلق به اینجانب محمد مهدی حسنی، وکیل بازنشسته دادگستری، به نشانی مشهد، کوهسنگی 31 ، انتهای اسلامی 2، سمت چپ، پلاک 25  تلفن :  8464850  511 98 + و  8464851 511 98 + است.
* * * * * * * * * * *
ایمیل :
hasani_law@yahoo.com
mmhassani100@gmail.com

* * * * * * * * * * *
نقل مطالب و استفاده از تصاوير و منابع این وبلاگ تنها با ذکر منبع (نام نویسنده و وبلاگ)، و دادن لینک مجاز است.  »