چهارشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۶:۶ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

 

  بیماری های روانی و ازدواج   
            (به بهانه انتشار داستان نغمه های فراموش شده)

 

نوشته: دکتر ابراهیم علیزاده موسوی (دکترای تخصصی روان شناسی و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قوچان)

 

یادآوری:

 در شماره پیشین فصلنامۀ وکیل مدافع، داستان‌واره‌ای با نام «نغمه‌های فراموش شده» بر پایۀ یک پرونده واقعی به چاپ رسید که در آن به بیماری روانی اسکیزوفرنی پرداخته شد. آقای دکتر علیزاده، روانشناس و استاد دانشگاه، پس از چاپ آن ماجرا، نوشته زیر را ارسال نموده‌اند؛ آمار شگفت انگیز ابتلا به بیماری های روانی و اثر ویرانگر آن بر خانواده ها و در پی آن افزایش چشمگیر پرونده های طلاق و بزهکاری، شاغلین حرفۀ وکالت و قضاوت را نیازمند فهم این پدیدۀ اجتماعی می کند. گفتار کوتاهی که در زیر می‌آید دریچه ای است  برای برخورد روشن با این بیماران و پرونده های قضایی ذیربط، و بی تردید همه وکلا و قضات در عرصه کار خویش به این دانستنی ها نیازمندند.

 بیماری های روانی و ازدواج

متاسفانه در جوامع کنونی، از یک طرف شناخت وآگاهی مردم از مسائل روان شناختی و روانپزشکی و نهایتا بیماری روانی اندک است، از طرف دیگر امکانات و شرایط محیطی جهت پیشگیری وافی وکافی نیست. از این رو افراد معمولاٌ بدون در نظر گرفتن جنبه های تخصصی و صرفاً با اتکا به گفته ها و شنیده های اطرافیان گاهی وارد ورطه هولناک زندگی با افرادی با بیماریهای روانی شدید می شوند و چنین ازدواج هایی غالباً‌ به اختلافات خانوادگی و درخواست طلاق نیز منجر می شود.

متاسفانه این طرز فکر اشتباه در بین بعضی خانواده ها وجود دارد که اگر بینند کسی دارای مشکلات روحی روانی است، تصور می کنند با ازدواج مشکلات بیمار کمترشده و لذا او را وادار به ازدواج می کنند. در صورتیکه مشکلات روحی و روانی گاهی با گذشت زمان بدتر می شوند. قاعدتاً يك فرد در همسر آينده خود نه تنها در جستجوي ويژگيهاي جسمي معين است، بلكه در طلب كسي است كه دچار نقص و بيماري های جسمی هم نباشد. نقص و بيماري های جسمي به اين دليل كه معمولاً ظاهري آشكار دارند از چشمها پنهان نمي مانند. اما آنچه در اين ميان اهميت بيشتري دارد توجه به عدم «اختلالات رواني» در ميان متقاضيان ازدواج است که متأسفانه از اين امر اكثراً غفلت مي كنند. گاهي نيز به اين گمان كه اگر هم مشكلات رفتاري وجود دارد پس از ازدواج رفع مي شود و يا مي توان آن را تغيير داد از آن مي گذرند كه اين نیز كاری خطرناك است.

گاهي اوقات آنچه به عنوان جسارت و ماجراجويي در يك جوان تلقي مي شود ممكن است نمودي از اختلال شخصيت ضد اجتماعي باشد. آنچه به عنوان سادگي و خجالت در يك دختر جوان به نظر مي رسد امكان دارد تظاهري از هوش مرزي يا اختلال شخصيت اسكيزوئيد باشد. توجه زياد به ظاهر و تمايل به جلب توجه ممكن است جنبه اي از «اختلال شخصيت» هيستر يونيك در يك دختر يا پسر جوان باشد. دلباختگي شديد و عشق با نخستين نگاه مي تواند بخشي از اختلال شخصيت مرزي را تشكيل دهد. توجه اغراق آميز به جزئيات و صرفه جويي غير عادي شايد از نشانه هاي شخصيت وسواسي- اجباري، باشد. در اهمیت این گفته این بس که اعتياد، خشونت و پرخاشگري، بزهكاري، بي توجهي به مسؤوليتهاي زناشويي، ولخرجيهاي فراتر از درآمد، بي توجهي به واقعيات و غرق بودن در رؤياها، پرداخت صرف به ظاهر و اهميت ندادن به عمق باطن مسايل، بد بيني به همسر، خود شيفتگي، گوشه گيري، وابستگي شديد به والدين كه عمده شكايات زوجها را تشكيل مي دهد، همه مي تواند ناشي از نوعی اختلال روانی و شخصيتی در شريك زندگي باشد.

ازدواج بیماران اسکیزوفرن:

از جمله بیماری های مهمی که در فرایند ازدواج بدان دقت کافی باید داشت بیماری شیزوفرنی است. اسکیزوفرنی یا اسکیزوفرنیا شایع‌ترین نوع روان‌پریشی است که در صورت کم‌توجهی می‌تواند، تبدیل به یک بیماری ناتوان‌کننده صعب‌العلاج با عوارض ناخوشایند و خطرناک شود و در صورت توجه شایسته، تبدیل به یک بیماری قابل کنترل گردد که فرد مبتلا می‌تواند به زندگی عادی و رضایت‌بخش پیشین بازگردد.

بیمار اسکیزوفرنیک در آن واحد در دو جهان زندگی می‌کند: یکی جهان تخیلی و تصوری خویش که بر مبنای توهم‌ها و هذیان‌ها و نیازهای روان‌شناختی او شکل گرفته است و دیگری جهان راستین بیرونی است که برای رفع نیازهای فیزیولوژیک خویش به آن احتیاج دارد و ارتباط بین این دو جهان به وسیله سازوکارهای دفاعی روانی انکار، واکنش‌سازی و فرافکنی برقرار می‌شود.

هذیان، توهم، اختلال جریان فکر، رفتارهای نابه‌هنجار و حالات بدنی عجیب و گاهی نشانه‌های منفی از جمله فقدان احساس لذت، فقدان اراده، سکوت و گوشه‌گیری علایم این بیماری را تشکیل می‌دهد. گاهی بیمار خود را مورد تعقیب و آزار افراد می‌پندارد (هذیان‌گزند) و یا ممکن است خود را یک فرد بسیار مهم مخترع و هنرمند بپندارد (هذیان بزرگ‌منشی). گاهی صداهای توهمی به او دستورهایی می‌دهند (که خیلی اوقات مجبور است اطاعت کند و در نتیجه مرتکب جرم شده و با دستگاه قضایی کیفری درگیر می‌شود) و گاهی صداهای چند نفر را می‌شنود که در مورد او حرف می‌زنند. گفتار بیمار خیلی اوقات نامفهوم می‌شود.

یکی از سؤالات مطرح برای خانواده هایی که دارای بیماران شیزوفرن هستند این است که آیا این قبیل افراد توانایی ازدواج را دارند یا خیر؟ البته از منظر برخی کارشناسان این سؤالی نیست که بتوان به راحتی به آن پاسخ داد، از یک طرف فرد اسکیزوفرن هم مانند سایر انسانها حق تشکیل خانواده دارد و از طرف دیگر وضعیت بیماری و شرایط فرد به نحوی است که ازدواج نه برای خودش و نه برای همسرش و نه برای نسل بعدش تجربه خوشایندی نخواهد بود. در این زمینه توجه به چند نکته ضروری است :

1- فرد اسکیزوفرن باید از استرس به دور باشد و ازدواج، خود باعث ایجاد مسؤولیت و بالتبع ایجاد استرس می شود که می تواند عود بیماری و وارد کردن صدمه به بیمار و همسرش را به همراه داشته باشد.

2- لازمه ازدواجِ سالم، داشتنِ ارتباط است ولی افراد اسکیزوفرن از این بابت دچار مشکل هستند و به راحتی توانایی برقراری ارتباط را ندارند و این امر خود باعث کدورت و ایجاد ناراحتی در زندگی می شود.

3- در ازدواج انتظار می رود مرد عهده دار مسؤولیت باشد ولی از افراد اسکیزوفرن چنین انتظاری (حتی در جزئیاتی مانند خرید، نظافت و غیره) نمی توان داشت.

4- افرادی که با بیمار اسکیزوفرن زندگی می کنند از دو جهت باید همواره مراقب باشند؛ اول احتمال آسیب رسانی به اطرافیان به ویژه هنگام عود بیماری، دوم احتمال آسیب به خود و حتی خود کشی.

5- یکی از عوامل اصلی و مهم ایجاد کننده این بیماری، مسأله وراثت است. این بیماری چند ژنی است و هرچند نمی توان در زمان بارداری احتمال انتقال به نسل بعد را با قطعیت مشخص کرد، ولی می توان گفت احتمال انتقال این بیماری از بیماران اسکیزوفرن به نسل بعد حداقل 16-20 برابر افراد سالم می باشد. پس این بیماران نباید برای تکثیر نسل خود اصراری داشته باشند و بهتر است ترجیحاً کسی برای همسری آنان انتخاب شود که قابلیت فرزنددار شدن  را نداشته باشد.

در نهایت:

با توجه به لزوم فراهم کردن محیط آرام و  بدور از استرس برای این بیماران، لزوم صبر و شکیبایی اطرافیان و خستگی ناپذیری آنان، هزینه گزاف درمان این بیماران و...، پیشنهاد می شود: شخصی که قصد ازدواج با بیمار اسکیزوفرن را دارد، قبل از ازدواج، حتماً و حتماً از شرایط بیمار و این بیماری آگاهی پیدا کرده باشد. این مسأله به صلاح بیمار و همسر اوست. زیرا کسانی که با این موضوع درگیر نبوده اند شاید نتوانند به راحتی شرایط وحشتناک زندگی با فرد اسکیزوفرن را در درک و تصور کنند. اینکه فرد نداند همسرش اسکیزوفرن است و با او ازدواج کند و بعداً علائم بیماری را ببیند، قطعاً با فرضی که از ابتدا مطلع بوده و آگاهانه وارد زندگی شده، خیلی متفاوت است. زیرا کسی که با او غیر انسانی رفتار شده و تمام حقوق و آروزهایش پایمال شده، وقتی عدم همکاری و صداقت همسر بیمارش و خانواده او را ببیند ترجیح می دهد حتی با وجود وابستگی و علاقه به همسرش، آن زندگی (که مبنایش دروغ و پنهان کردن چنین بیماری صعب العلاجی بوده است) را، ترک کند و واضح است که این شرایط برای فرد اسکیزوفرن نیز سخت و آسیب زننده خواهد بود
( برگرفته از فصلنامه وکیل مدافع - ارگان داخلی کانون وکلای دادگستری خراسان، سال دوم، شماره پنجم/  تابستان 1391)

 

مشخصات
چه بگویم ؟     (حقوقی، ادبی و اجتماعی) این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی،  گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی"  خواهم زد. چرا و چگونه؟  می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید.
  مائیم و نوای بینوایی
بسم اله اگر حریف مایی
               
*****************
دیگر دامنه  های وبلاگ :
http://hassani.ir

* * * * * * * * * * *
«  کليه حقوق مادي و معنوي اين وبلاگ، متعلق به اینجانب محمد مهدی حسنی، وکیل بازنشسته دادگستری، به نشانی مشهد، کوهسنگی 31 ، انتهای اسلامی 2، سمت چپ، پلاک 25  تلفن :  8464850  511 98 + و  8464851 511 98 + است.
* * * * * * * * * * *
ایمیل :
hasani_law@yahoo.com
mmhassani100@gmail.com

* * * * * * * * * * *
نقل مطالب و استفاده از تصاوير و منابع این وبلاگ تنها با ذکر منبع (نام نویسنده و وبلاگ)، و دادن لینک مجاز است.  »