استفتاء و جواب (شعر طنز)
امامی هروی متوفی 686ﻫ. ق . قاضی کرمان و خود شاعر بود و رتبه ملک الشعرائی داشت . شاعری بنام فخر الملک با قطعه شعری استفتائی میکند و او جواب می دهد. اینک این استفتاء و جواب برای تنزه خاطر خوانندگان از لطائف الطوایف نقل می شود (۱) :
روزی فخرالملک که از اکابر افاضل زمان بود، قطعه ایی گفت و به دست قاصدی به طریق استفتاء نزد امامی فرستاد، و قاصد را وصیّت کرد که از پای ننشینی تا جواب نگیری، و آن قطعه این است
قطعه :
سر افاضل دوران امام ملّت و دین پناه اهل شریعت در این چه فرماید
که گربه ای سر ده قمری و کبوتر را به شب ز تن به تعدّی و ظلم برباید
خدایگان کبوتر ز روی شرع و قصاص به خون گربه اگر تیغ برکشد، شاید؟
قطعه :
ایا لطیف سوالی که در مشام خرد ز بوی نکهت خلقت نسیم جان آید
به گربه نیست قصاصی که صاحب ملّت چنین قصاص به شرع مبین نفرمایند
نه کم ز گربه بید(۲) است گربه صیاد که مرغ بیند برشاخ و پنجه نگشاید
اگر به ساعد و بازوی خود سری دارد به خون گربه همان به که دست نیالاید
بقای قمری و عمر کبوتر ار خواهد قرار گاه قفس را بلند فرماید *۲
**********************
۱ - به نقل از لطائف الطوائف، تالیف : مولانا فخرالدین علی صفی، تصحیح روانشاد استاد احمد گلچین معانی، تهران، انتشارات اقبال، چاپ هشتم، 1378 - ص ۲۶۹ و ۲۷۰
۲ - گربه بید، نوعی از بیدمشک را گویند که برگ آن به پنجه گربه شبیه است.
۳ - همانگونه که استاد گلچین معانی در پاورقی لطائف الطوائف تذکر داده است در این دو قطعه تحریفاتی راه یافته است. از این رو ما آن دو را به نقل از تذکره الشعرا دولتشاه ص ۱۶۹ نقل می نمایم :
استفتاء :
محیط نقطه ملت مدار مرکز دین خدایگان شریعت در این چه فرماید
که گربه ای سر ده قمری و کبوتر را به قرب هفته ای از تن بقهر برباید
زروی شرع بحکم قصاص حاکم شرع دو دست گربه گر از تن جدا کنند شاید
جواب :
زهی لطیف سوالی که طوطی قلمت بگاه نظم بدایع شکر همی خواید
ندانمت که که ای لیک اینقدر دانم که از ضمیر تو آب حیات میزاید
نه کم ز گربه بید* است گربه صیاد که مرغ ببیند و در شاخ پنجه بگشاید
خدایگان هنر را اگر در این فتوا بخون گربه ز من رخصتی همی باید
چو گربه هیچ غرامت ندارد آن بهتر که دست خویش بخونی چنین نیالاید
بقای قمری و عمر کبوتر ار خواهد قرار گاه قفس را بلند فرماید