شکستن کاسه مجنون
نوشته ی محمد مهدی حسنی
چندی پیش، دوستی قاضی، با یکی از همکاران بنده، در باره ی رأیی که به تازگی دادرس علیه وی صادر کرده بود، بحث و اختلاف داشتند. با آمدن بنده به دادگاه، دادرس با این داعیه که رفتار گذشته اش با حقیر، صغری یا کبری استدلالش قرار گیرد، خطاب به وکیل دیگر گفت: " شما توجه کنید، آقای حسنی تاکنون دو پرونده با من داشته اند و در هردوی آنها علیه ایشان، و له طرفشان رأی داده ام. ولی نه به من مراجعه و نه اعتراضی کرده اند. "
هرچند در جدال لفظی میان وکیل و دادرس، حق با قاضی بود. زیرا چنین اعتراضی، نه تنها بی فایده و بی ثمرست، بلکه دور از اخلاق حرفه ای وکالت هم هست. لیکن در موضوعی که بنده مورد خطاب قرار گرفتم، بی اختیار، یاد داستانی از مثنوی " لیلی و مجنون" نورالدین عبدالرحمن جامی، عارف و شاعر، و نویسنده بزرگ قرن نه کشورمان افتادم. که ظاهراً بایستی همین داستان، منشاء مثل سائره زیر باشد :
اگر با دیگرانش بود میلی
چرا ظرف مرا بشکست لیلی
داستان این است که مجنون به طفیلی و در لباس و صفّ گدایان، کاسه به دست، به دم خیمه لیلی می رود .... (ادامه داستان به زبان جامی) :
لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید
این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی، گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی" خواهم زد. چرا و چگونه؟ می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید.