پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۴:۷ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

شب یلدا (پیشینه تاریخی و انعکاس آن در فرهنگ عامه)

نوشته ی محمد مهدی حسنی

یادآوری الحاقی : برای خواندن مقاله مرتبط با بحث ما در این وبلاگ، اینجا و بر عنوان: "انعکاس یلدا در ادب فارسی" کلیک فرمایید

پرستش به مستی است درکیش مهر

برونـــند زین جرگـــــــــه هشیــــارهـــا (علامه طباطبایی - رح)

نوشته حاضر شامل دو بخش است. ابتدا نگاهی به معنای لغوی و پیشینه تاریخی این جشن دیگان باستانی خواهیم داشت. و سپس، مراسم و آئین سنتی یلدا را در فرهنگ عامیانه امروز (فکلور) و باورهای مردم عزیزمان کنکاش می کنیم.

شاید این سخن و جستجو، تلاشی هرجند کوچک، برای یادآوری و پاسداشت یکی از سنت های زیبای فرهنگی و تاریخی کشورمان باشد، آئینی که در وانفسای هجوم فرهنگ های بیگانه به کشورمان چند هزار سال همواره ماندگار بوده است و توگویی اینک در برابر فرهنگ و تکنولوژی وارداتی امروز، روز بروز حالی زارتر و فراموش تر پیدا می کند.

لطفاً برای خواندن بقیه مقاله به ادامه مطلب بروید

دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۶:۱۰ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

به نقل از مجلّه گل آقا – شماره 34 - سال پنجم ( 3 آذر 73 ) - ص 6 سایت

یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۷:۵۱ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

شاخه اصلي : آئین دادرسی مدنی

شاخه فرعي : تجدید نظرخواهی

موضوع : حکم شرعی تجدید نظرخواهی

پرسش :

آیا به لحاظ شرعی حکم دادگاه قابل تجدیدنظرست یاخیر؟ اگر پاسخ مثبت است چرا مدتی این حکم اجرا نمی شد

پاسخ آقای محمد حسین مرادی :

اینجانب نمی داند که چرا چنین سوالی به جایپرسش از فقها و مراجع مربوط از بنده شده است؟!! ولی بهر حال در این باره آيت ا... محمد محمدي گيلاني ، در کتاب ارزشمند خود : " قضا و قضاوت در اسلام " ( ص 85 به بعد )، و به نقل اقوال از مرحوم محقق و صاحب جواهر و نيز شرايع گوید که بنابر اصل، پي جويي در حکم قاضي، بر عهده ديگر قاضيان نيست. و حکم هر قاضي واجد الشرايط، به صحت و درستي حمل مي شود. ليکن جائز است، که حاکم ديگر مستندات و مدارک حکم حاکم قبلي را پي جوئي نمايد . و در صورتي که محکوم عليه مدعي شود، که حاکم اولي بروي، به جور حکم داده است و نیز در موارد اعتراض مديون محبوس به حکم حاکم اولي، و رضايت محکوم له به تجديد رسيدگي، تجديد مرافعه، مورد وجوب است، و مصداق رّد حکم نبوده، تا حرام باشد . بنابراین نقض حکم حاکم اول، هرگاه مخالف دليل قطعي، و يا بر مبناي اجتهاد فاسد و يا ناشي از تراضي متخامصين بتجديد مرافعه ( نظر صاحب جواهر ) باشد. جايز است.

نوشته : محمد مهدی حسنی

یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۷:۴۹ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

شاخه اصلي : آئین دادرسی مدنی

شاخه فرعي : دادخواست

موضوع : درخواست اعسار از پرداخت هزینه تجدید نظرخواهی از سوی شرکتهای تجاری

پرسش :

من علیه شرکت با مسئولیت محدود .... دادخواست مطالبه وجه داده ام. پس از کلی پیگیری و آوردن شاهد رای به نفع من صادر شده است حال مدیر شرکت تجدید نظرخواهی داده و حتی برای پول هزینه دادخواست اعسار داده است. آیا این قانونی است ؟

پاسخ آقا یا خانم زمانی:

حسب ماده 94 قانون تجارت، شرکت با مسئولیت محدود، از زمره اشخاص حقوقی محسوب، که صرفاً برای امور تجارتی شرکت تشکیل می شود و با توجه به مواد 1 و 3 قانون مذکور، حتی معاملات چنین شرکتهایی به اعتبار تاجر بودن آنان، تجارتی محسوب می شود . و از سوی دیگر مطابق نص ماده 512 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی، از تاجر دادخواست اعسار پذیرفته نمی شود؛ و تاجری که مدعی اعسار نسبت به هزینه دادرسی باشد، باید برابر مقررات قانون تجارت دادخواست ورشکستگی دهد . با این اوصاف پذیرش دادخواست مذکور از ناحیه مدیر دفتر محترم دادگاه و به جریان انداختن آن خلاف نصوص پیش گفته و همچنین مواد 339 به بعد همان قانون است که بر اساس آن به جریان انداختن دادخواست تکمیل نشده ( فاقد تمبر هزینه دادرسی قانونی ) مجوزی ندارد .

نوشته : محمد مهدی حسنی

پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۲:۱۷ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

تمدید مجدد اجرای آزمایشی قانون مجازات اسلامی - بازگشت به عقب یا فرار به جلو

نوشته : محمد مهدی حسنی

در هر مملکتی که حق رای مردم و اصول دموکراتیک محترم است، قانونگذاری از وظایف ذاتی مجالس قانونگذاری است، جنانکه حتی کشورهایی که نظام حکومتی آن دیکتاتوری و پادشاهی است باز هم مجالس قانونگذاری فرمایشی دیده میشود و همان دیکتاتور یا سلطان را درامر قانونگذاری یاری می کند.

در این یاداشت اگرچه روی سخن جانب لزوم وجود مجالس قانونگذاری نیست، ولی باید راجع به وظیفه ای که بر طبق مبحث اول از فصل ششم (اصول شصت و دوم به بعد) قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران بر عهده این قوه گذاشته شده، نگاه دیگر کنیم .

کافی است چشمی به صحنه جامعه و به روابط پیچیده آن اعم از عرصه های خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی و غیره بیاندازیم . واقعیت این است که زیاده خواهی و افزون طلبی و نفع جویی عده ای، باعث می شود آنان علی رغم وجود باید و نبایدهای شرعی، اخلاقی و عرفی و قانونی، آگاهانه به هنجار شکنی و بی قانونی دست یازند که بی هیچ گمان، مقابله با ایشان در کنار تدابیری همچون فرهنگ سازی و تمسک به یافته های تربیتی و روانشناسی جز از طریق ساز و کارهای پلیسی، قضائی و اجتماعی بر نمی آید و عکس العمل اجتماع یا سیستم قضائی (آنچه را بر ایشان باید رود) را موجودی بنام "قانون مجازات" تعریف و تنظیم می کند.

قانون مجازات در میان قوانین امروزی دارای پیشینه بیشتر و طریق پر فراز و نشیب تری است، جرم و به تبع آن اعمال مجازت با اولین آفریده از جنس بشر یدید آمده است، آدم (ع) به جرم تخطی از فرمان کردگار، اولین مجرم و مقصر شناخته شده، مجازات گناه خویش را متحمل شد و عجبا که اولین جنایت قتل نفس نیز بوسیله نسل بعد او رخ می دهد و قاتل و مقتول دو فرزند انسان اولی هستند. به این ترتیب مجارات ها تا به امروز تحت تاثیر تعلیمات اجتماعی، مذهبی و فرهنگی، و بر اساس دیدگاه های مختلف و به اشکال گوناگون ایجاد، جاری و منسوخ شده است و جای خود را به قوانین نوتر و موثر تر داده است. در کشور ما مجازات ها از عهد باستان (هخامنشیان و ماقبل ایشان) تا به امروز، در ایران کهن وجود داشته و اجرا می شده و میگردد. و پذیرش داوطلبانه دین مبین اسلام از سوی نیکانمان چهره آن را دگرگونه تر نمود. بررسی این نوسانات از بحث ما خارج است. آنچه ما بدان تاکید داریم لزوم وجودی قوانین جزایی، ثبوت و ضمانت های اجرایی مناسب با آن است، یعنی حصول ایجاد نظم در صحنه روابط اجتماعی و ایجاد رعب و هراس در دل قانون شکنان، که سکینه نظم و آرامش را برای همگان به ارمغان دارد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی کمسیون قضائی مجلس شورای ملی وقت، قانون جزای عمومی سابق مصوب 1304 با اصلاحات و الحاقات بعدی را به دلیل خلاف شرع و رعایت اصولی همچون "تعزیر علی ما یراه" و "تعزیر ما دون حد" و " توجه به هدف اصلاح و تادیب و تنبیه" و "اختیار حاکم برای عفو و بخشودگی مجرم " و " خصوصی بودن دعوی قتل " از میان برده و قانون حدود و قصاص و تعزیرات را شهریور ماه 1361 جایگزین آن کرد. پس از آن مجلس شورای اسلامی با تصویب قانون راجع به مجازات اسلامی در مهر ماه 61 اقدام به تجمیع قوانین چند پاره مجازات نمود و نهایتاً در سال 70 کمسیون حقوق و قضائی مجلس شورای اسلامی با اجازه حاصله از اصل 85 قانون اساسی ج.ا. ا. اجرای آزمایشی قانون مجازات اسلامی را با احیای بسیاری از همان مقرات منسوخه قبل از انقلاب و تغییر آن، درصحن مجلس مطرح و با قیام و قعود نمایندگان اجرای آزمایشی ۱۰ساله آن را اجازه داد. از آن زمان تا کنون 15 سال می گذرد. سال 86 مجلس شورای اسلامی پس از اتمام مهلت اجرای آزمایشی، قوه قضائیه را ملزم به ارائه پیش نویس قانون مجازات نمود و از تمدید اجرای آن خودداری کرد، عملی که پیش تر از آن، از وکلای ملت انتظار می رفت. لیکن این مقاومت زمان زیادی دوام نیاورد. اینبار فقط یکسال اجرای آن بدرخواست قوه قضائیه تمدید تا در این یکسال قوه قضائیه نسبت به تهیه لایحه قانون جدید اقدام کند، یا حداقل تصویب همان قانون قبلی را بخواهد تا بلاخره کشور از آزمایشی بودن قانون جزا رهایی دهد. اما متاسفانه پس از گذشت یکسال از مدت اعطاء شده به قوه قضائیه، کاری نهایی شده تحویل درخور و تصویب نگردیده است و اخیراً مجلس شورای اسلامی بار دیگر اجرای قانون را برای یکسال دیگر تمدید کرد؟ !

مگر نه اینکه کمسیون حقوقی و قضائی مجلس، تاکنون توانسته اجرای مهم ترین قانون کشور را بیش از یک و نیم دهه بنحو آزمایشی مدیریت کند؟ پس چرا در این مدت از دست رفته، نتوانسته از تنظیم یک قانون جامع و مانع، و خالی از اشکالات عرفی، اسلامی و موازین بین المللی سر بلند بیرون آید ؟

اگر چه در این سالها، ایران دستخوش تحولات سیاسی، اجتماعی ، فرهنگی، بسیار بوده است اما در سالهای پس از جنگ که بقول زعمای قوم دوره آرامش و سازندگی آغاز شده است، وجود چنین قانونی که بتواند عرصه را بر افراد گریزان از قانون تنگ کند خالی است. واقعیت این است که ظرف کوچک قانون جزای امروز ما پاسخگوی مسائل نو و تازه ایی چون پاسداری از مالکیتهای فکری و معنوی، جرایم اینترنتی و .... نیست و خود بستری آماده برای گریز پایان قانونی است.

نگاه توام با تسامح به قانون مجازات، اعمال تخفیفات نابجای موجود در قوانین، تفسیر پذیری بسیاری از احکام قانونی موجود، و منطبق نبودن جرایم و مجازاتها با نیازهای روز، انباشت و افزایش استثناها ی بر اصل، وجود فضای باز قوانین در تغییر شکل جرایم، اختلاط عناصر (تعریف) و علل مشدده در بعضی از جرم ها، وجود قوانین متعدد و متناقض در باره یک موضوع، خلط مقرارت شکلی و ماهوی با یکدیگر، متناسب نبودن بسیاری از مجازات ها با جرم، و ...... همگی ناشی از بازگشت رو به عقب قوه مقننه و قضائیه است. در حالیکه بر خلاف ایستایی 1۵ ساله دو قوه مملکتی، مجرمان و متخلفان، در سایه سوه استفاده از تکنولوژی و پیشرفت جامعه انسانی، روش های خود را دائماً تغییر داده و رو به جلو حرکت می کنند. و متولیان امر نتوانسته یا نخواسته اند جامعه را نسبت به گزندهای آنان مصون نمایند، و گلایه های بسیاری که از سوی مدیرا ن صحنه انتظامی کشور همواره به گوش میرسد ناشی از همین تساهل و تسامح در برخورد با مجرمان است که باعث تجری و گستاخی بیشتر اینان، و مشکلات آنان (ناظمان اجتماعی مزبور ) شده است.

استمهال جدید قوه قضائیه که نمونه بارز امروز و فردا کردنهاست در جایی میتواند خود را موجه نشان دهد که دو نهاد موصوف با رفتن سریع و متین به جلو، قانونی را بتصویب رسانند که تمامی معایب پیشگفته و آنچه را که از دید صاحب نظران و دلسوزان ناصواب بنظر می رسد، به یکباره رفع کند و با اجرای صلابت خود، محیط امن و سالمی را برای فعالان اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی فراهم آورد، چرا که باید قبول کنیم وجود یک قانون با ثبات بد و اجرای آن، بهتر از بی قانونیست

انتظار می رود مجلس و قوه قضائیه بتوانند همچنانکه با تصویب قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب 82 و آئین دادرسی های مربوط، زنجیره رسیدگی شکلی به دعاوی و شکایات مردم را آغاز، تکمیل و تا حدودی انتظارات را برآورد کرده اند. سرگذشت غم انگیز قوانین ماهوی را نیز به پایان رسانند . امری که دادگاهها را در برخی مواقع با اختلال و کندی مواجه و سبب سرگردانی مالباختگان و تظلم خواهان و شادی خاطیان را فراهم کرده است.

همچنین با توجه به اینکه ظاهراً لايحه قانون مجازات اسلامي نيز در سال 86 به مجلس شوراي اسلامي تحويل شده است و اکنون شور دوم آن در كميسيون قضايي و حقوقي مجلس مطرح است، پس بر وکلای ملت و متولیان امور در قوه قضائیه است که هر چه سریعتر با جلب نظر متخصصان حقوق و علوم اجتماعی ، اقتصادی، فقهی ، پزشکی ، ورزشی و فرهنگی بدور از هرگونه تعصبات و تعلقات نسبت به تصویب و اجرایی نمودن قانونی در خور ایران باستان مسلم اقدام نمایند.

به امید آنروز.

***********************

یادآوری : اندیشه و بدنه اصلی مقاله از آن جناب آقای علیر ضا قربانی کارآموز محترم وکالت دادگستری است.

چهارشنبه ۲۰ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۵:۳۵ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

حکایت طنز از مقامات حمیدی

نوشته و انتخاب : محمد مهدی حسنی

الف – دیباچه :

قاضی حمیدالدین ابوبکر محمد بن عمر بن علی بلخی(قاضی القضاه حمیدالدین ابوبکر محمودی)، از مشاهیر زمان خود و ادبای معروف و قاضی شهر بلخ و مرد متنفذّی بود ( تاریخ نظم و نثر فارسی، جلد اول، مرحوم سعید نفیسی، ص 18 ) . وی در سلخ جمادی الاولی سال 547 به فرمان سلطان سنجر به جای پدر، قاضی القضاه بلخ شده و به تحقیق شغل قضای بلخ بعنوان حق موروثی از پدران و اسلاف به وی رسیده است. مرحوم عباس اقبال آشتیانی گوید : " در جزء مجموعه منشات لنین گراد…. فرمانی است در تفویض شغل قضای بلخ از طرف سلطان سنجر درحق شخصی، به تاریخ جمادی الاولی از سال 547 … قاضی القضاه امام اجل افضل حمید ظهیر الدین بهاء الاسلام عماد الائمه فخر الامه ذوالفضایل ابوبکر محمد بن علی المحمودی…." و هم او صاحب کتاب بسیار مشهور "مقامات حمیدی" است .

"مقامه" در تازی و دری اصطلاحی برای نوعی خاص از نثر نویسی است ؛ بدین ترتیب که خطیب یا دبیر، روایات و داستانهایی را در عبارات مسجّع و مقفّی و آهنگ دار برای جمعی فرو خواند یا بنویسد. آهنگین بودن کلمات و خوشی عبارات و ترادفات لغات و آمیختگی نظم با نثر از ویژگیهای مقامه نویسی است و این نشان می دهد که در مقامه نویسی آگاهی از اسالیب سخن و ترادف کلمات مایه براعت بوده است .

ما می دانیم که شاخص عمده نثر سلجوقیان و خوارزمشاهیان، موازنه، سجع، تکلّف و صنایع لفظی است. نثر مسج، در این برهه از تاریخ ادبی ایران پا به پای سخن منظوم ترقّی می کند، اما غالباً هرجا به صنایع لفظی بخصوص سجع و موازنه عنایت می شود، تاثیر پذیری از نثر عربی که برای صنایع لفظی استعداد وسیع دارد مشهود است. مقامات حمیدی، یکی از نمونه های تقلید از نثر عربی است که از جهت شیوه نگارش و پرداخت کتاب و هم از لحاظ تقلید محتوا و مضامین از مقامه نویسی عربی و مقامات بدیع الزمان و حریری می توان بر آن تقلید مضاعف نام گذاشت .

بنابراین ناچار شدیم که ضمن آوردن توضیحات و تعلیقات آقای دکتر انزابی نژاد، در پاورقی، معانی واژهای مشکل را بلافاصله بس از آن و در میان دو کمان و بصورت (= ....) کم رنگ تر بیاوریم. از این نظر از ادیبان و دانایان پوزش می طلبد

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

سه شنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۷:۳۸ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

شاخه اصلي : حقوق مدنی

شاخه فرعي : عقد اجاره محل کسب

موضوع : تغيير شغل

پرسش :

در سند اجاره و سرقفلي مغازه اینجانب مورد اجاره، ( يک عدد دکان واقع در خیابان... ) معرفی شده است و برغم تصريح ساير شروط لازم و متعارف، از قبيل سلب حق انتقال مورد اجاره بدون اذن موجر، و غيره؛ درمورد ايجار دکان براي شغلي خاص و معين، و همچنين منع تغيير " نحوه استفاده " يا " تغيير شغل " از ناحيه مستاجر، سکوت اختيار شده است. سه ماه پس از تنظیم سند اجاره بمنظور صدور جواز کسب خرازی و بنا به درخواست شهرداري ( روال جاري آنزمان ) به مالک مراجعه و ایشان نامه ای عنوان شهرداری تنظیم که باز کردن خرازی در مورد اجاره بلا اشکال است. اینک ورثه مالک به استناد نامه مذکور و نیز عبارات : (بابت يک دربند مغازه خرازی) مذکوره در چند قبض رسيد اجاره بها، ادعا کرده اند که این دکان برای شغل خرازی بوده و من تغییر شعل (خوار و بار فروشی ) داده ام. لطفاً دقیقاً نحوه دفاع و حقوق مرا اعلام کنید. ( از خواننده محترم از اینکه میل ایشان را کوتاه و خلاصه کرده ام پوزش می خواهم )

پاسخ آقای محمود سرکاشی :

1 - شق 7 از ماده 14 قانون موجر و مستاجر مصوب 56 گوید: " ... هرگاه مورد اجاره براي شغل معيني اجاره داده شده و مستاجر بدون رضاي موجر شغل خود را تغيير دهد ... موجر مي تواند حسب مورد صدور حکم فسخ يا تخليه را از دادگاه درخواست کند ... " و بند ثانياً ماده 490 قانون مدني، مستاجر را مکلف نموده است : عين مستاجره را براي همان مصرفي که در اجاره مقرر شده و در صورت عدم تعيين، در منافع مقصوده که از اوضاع و احوال استنباط مي شود، استعمال نمايد ... و مادتين 491 و 492 قانون مدني نيز احکام مشابه در اين مورد مقرر داشته است. از مجموع مقررات مذکور، و نيز دکترين ( نظر علمای حقوق)، و همچنين رويه قضايي، چنين بدست مي آيد که :

یکم – مستاجر و صاحب سرقفلي محل، بعنوان َمالک منافع، حق هرگونه استفاده متعارف از مورد اجاره را داراست مگر اينکه در سند اجاره شرط خلاف آن شده باشد .

دوم – در صورت تصريح به منع در قرارداد، تصرفات مستاجر زماني حق فسخ يا اقدام قضائي ديگر به موجر ميدهد، که منفعت اشاره شده در نظر طرفين واجد خصوصيتي باشد، که با تغيير آن، بتوان گفت مورد اجاره بر خلاف منظور طرفين مورد استفاده واقع شده است . و بعبارت دیگر مستاجر مرتکب تعدي يا تفريطي شده باشد، وگرنه بتصريح قسمت اخير شق 7 از ماده 14 قانون موجر و مستاجر مصوب 56 ،حتي اگر تغيير نوع کار مستاجر به شغل جديد عرفاً مشابه گذشته بوده، بنحويکه باعث ضرر موجر نشود، آن بلااشکال است .

2 – چون در سند اجاره و سرقفلي اوليه ملک، درمورد ايجار دکان براي شغلي خاص و معين، و همچنين منع تغيير " نحوه استفاده " يا " تغيير شغل " از ناحيه مستاجر، سکوت شده است. لذا بنابراصل چون با وقوع عقد اجاره و انتقال سرقفلي، منافع مورد اجاره به شما انتقال يافته است، حق داشته و دارید که بنابر علقه و خواست خود، هرگونه استفاده متعارف از محل بعمل آورید. و اعلام اراده متعاملين در هنگام وقوع عقد و شرط ضمن عقد اجاره، معتبر است . در حاليکه بنا به شرحی که داده اید ، دکان براي شغلي خاص و معين، اجاره داده نشده است و اعلاميات مرحوم به شهرداري ، اظهارات موجر تلقی می شود و نميتواند عليه شما که دخالتي در تنظيم سند ابرازی نداشته ، سنديت داشته باشد . مضاف بر اينکه اسقاط حق ( تغيير شغل ) نياز به تصريح دارد و چنین سندی بدلالت متن و انگیزه انشا نمی تواند مفاداً دلالتي بر ادعای ورثه باشد . زیرا با توجه به عادي بودن سند اجاره و سرقفلي، چنين اعلامي به شهرداري، ظاهراً بروال جاري آنزمان بمنظور صدور جواز کسب شما براي شغل خرازی است و اين به خودي خود، ارتباطي به شرط ضمن عقد ندارد . به همان قياس ذکر عبارات آمده در قبض های رسيد اجاره بها، بمنظور توصيف دين (مربوط به مغازه خاص) است و لذا هيچيک از دو سند اشاره شده شما دلالت بر مدعاي ورثه موجر ندارد

نوشته : محمد مهدی حسنی

یکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۱۰:۰ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

هزل و طنز در شعر انوری ابیوردی

نوشته و گزینش: محمد مهدی حسنی

هر بلایی کز آسمان آید

گرچه بر دیگری قضا باشد

به زمین نارسیده می پرسد

خانه انوری کجا باشد

اوحدالدین علی بن محمد انوری (متوفی 585 ھ. ق.) شاعر و استاد چکامه سرای قرن ششم هجری اهل ابیورد از مضافات خاوران طوس است. و گویا تخلّص انوری را بزرگان روزگار باو داده اند. زکریای قزوینی در آثار البلاد گوید"... شعر انوری در غایت زیبایی است و از آب روان تر ، و شعر او در زبان پارسی ، مانند شعر ابوالعتاهیه در زبان تازی است. " و جامی (درگذشته 898 ھ. ق.) او را پیامبر فارسی در چکامه سرایی شمرده است. و در بهارستان می خوانیم : " یکی از شعرا گفته است والحق گوهر انصاف سفته :

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

یکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۵:۱۴ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

شاخه اصلي : جزای عمومی

شاخه فرعي : مجازات و استرداد مال

موضوع : تعميم قاعده تساوي مجازات به مسئوليت مدني شرکاي جرم

پرسش :

در جریان فروش ملکی، موکل واسطه معامله بوده. و جز مبلغی ناچیز از شاکی (یکصد هزارتومان) ریالی نگرفته است و طريق اخذ پول گرفته شده از شاکي و نيز، تقسيم و توزيع آن ميان ساير متهمين، معلوم و معين و مورد اذعان و اقرار شاکی و سایر متهمين دیگر) است، دادگاه بدوی علاوه بر محکومیت موکل به مجازات قانونی، وی و سایرین را متساویاً به پرداخت و استرداد پول گرفته شده( یکصد و بیست میلیلون تومان، محکوم کرده است.

پاسخ یکی از همکاران :

توجهاً به تعريف " استرداد " در فقه و حقوق ما، که ريشه در احکام قرآني : "نهي از غصب" و "اکل مال مردم به باطل" ، و نيز لزوم رّد ثروت هاي نامشروع و حاصل از جرم، از ناحيه مجرم به صاحب مال ( اصل چهل و نهم قانون اساسي ج . ا . ا . و مادتين 9 و 10 قانون مجازات اسلامي ) دارد. درست است که مجازات شرکاء جرم، وفق ماده 42 قانون مجازات اسلامي، به ميزان مجازات فاعل مستقل است. ليکن تعميم قاعده "تساوي مجازات و مسئوليت کيفري" به "مسئوليت مدني و ضمان حقوقي" شرکاي جرم ، خلاف منطق حقوقي و انس ذهني است. زيرا مطابق قاعده، هريک از شرکاء جرم فقط نسبت به مالي که در اختيار او قرار گرفته، ضامن مي باشد. و لذا محکوميت تساوی آنان، به ردّ مال، که خلاف قاعده، و محتاج به نص صريح است؛ فاقد وجاهت قانوني است .

نوشته : محمد مهدی حسنی

یکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۵:۱۱ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

شاخه اصلي : حقو ق جزا و کار

شاخه فرعي : بزه ماده 95 قانون کار

موضوع : مسئولیت کیفری رئیس هیات مدیره شرکت

پرسش :

بر اثر حادثه ناشی از کار و پس از وصول اخطارعنوان شرکت متبوع، بنده بعنوان رئیس هیات مدیره به دادسرا رفتم قاضی دادسرا بلافاصله به بنده تفهیم اتهام کرد و وثیقه گرفت.
در حالیکه شرکت مدیر عامل دارد و مهمتر اینکه کارگاه محل وقوع حادثه دارای سرپرست و معاون سرپرست است و واقعه ارتباطی به بنده ندارد. ومضاف بر اینکه کارگران بیمه اند و بیمه تمام خسارت را می دهد. بنده نزدیک بود در آخر وقت بازداشت شوم . آیا این رفتار قانونی است .

پاسخ مهندس سعید :

اینکه شما بعنوان رئیس هیات مدیره شرکت و به نمایندگی از شخص حقوقی در دادسرا حاضر شده اید و بعنوان متهم تحقیق، و تفهیم اتهام گردیده اید با اصل شخصی بودن جرم و مجازات (اصل 37 قانون اساسی ج . ا . ا . و ماده 5 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری ) مغایر ست. زیرا بر فرض وقوع بزه ، مطابق ماده 95 قانون کار ، مسئولیت اجرای مقررات و ضوابط فنی و بهداشت کار بر عهده " کارفرما " یا " مسئول واحد مربوطه " است و مطابق نصّ موصوف ، اگر بر اثر عدم رعایت این مقررات از سوی کارفرما یا مسئولین واحد، حادثه ای رخ دهد شخص کارفرما یا مسئول مذکور از نظر کیفری پاسخگو است . در فرض سوال، کارفرما، شخص حقوقی( شرکت )، و مسئول پروژه ( سرپرست کارگاه محل وقوع حادثه ) غیر بوده است و شما مسئولیت یا مدخلیتی، در موضوع نداشته اید. زیرا رئیس هیات مدیره شرکت، از زمره مقامات تصمیم گیری (تشریفاتی)، و نه اجرایی است. و همچنین بر فرض احراز تقصیر کارفرما یا نماینده وی ، از نظر حیثیت خصوصی، شخص حقوقی، بایستی بعنوان کارفرما، پاسخگو باشد. که به نوبه خود، اداره بیمه ( ثالث متعهد ) جبران خسارت خواهد کرد . و از جنبه حیثیت عمومی، نیز سرپرست کارگاه، و در ردّه بعدی مدیر عامل شرکت پاسخگوست. بنابراین یه نظر بنده کارفرما خواندن و مسئول شناختن شما از سوی دادسرا سنخیتی با مقررات قانونی ندارد .

نوشته: محمد مهدی حسنی

مشخصات
چه بگویم ؟     (حقوقی، ادبی و اجتماعی) این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی،  گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی"  خواهم زد. چرا و چگونه؟  می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید.
  مائیم و نوای بینوایی
بسم اله اگر حریف مایی
               
*****************
دیگر دامنه  های وبلاگ :
http://hassani.ir

* * * * * * * * * * *
«  کليه حقوق مادي و معنوي اين وبلاگ، متعلق به اینجانب محمد مهدی حسنی، وکیل بازنشسته دادگستری، به نشانی مشهد، کوهسنگی 31 ، انتهای اسلامی 2، سمت چپ، پلاک 25  تلفن :  8464850  511 98 + و  8464851 511 98 + است.
* * * * * * * * * * *
ایمیل :
hasani_law@yahoo.com
mmhassani100@gmail.com

* * * * * * * * * * *
نقل مطالب و استفاده از تصاوير و منابع این وبلاگ تنها با ذکر منبع (نام نویسنده و وبلاگ)، و دادن لینک مجاز است.  »