دوشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۵۴ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

غزل سپیده دم

سروده ی تقی خاوری

"هیچیم و چیزی کم" چون قطره ی شبنم (1)

در فرصتـی کوتــاه در ایــــن سپیده دم

د رگفت و گو با هم گـــرم سخن غافــل

فرصت چو آه و دم آنهـــم جـــدا از هم

بر روشنی چیــــره غول سیاهـــی شد

هر سایه ای می کرد از سایـــه خود رَم

بر حسّ من نوری از ناگهـــان تابیــــد

دیدم که روشن شد در تیرگــــی شبنــم

نقش سیه کاری ست در صبــــح آئینه

تلبیس ابلیس ست در کســـــوت ماتم

هر خرمگس خود را سیمــــرغ پندارد

سیمرغ بی پرواز، در دشت بـی رستم

بگذارم این گفتـــار با اینهمـــــه تکرار

جاری شوم در عشق تا گوهـــری آرم

ابهام هستی را از خود چراغ افــــروز

روشن شود بر تو این هستــــــی مبهم

با عشق اگر باشی جانت رهـــــا گردد

از این کلاف غم زین رشتـــه ی درهم

آدم در این دنیـــا بارید اشک عشـــــق

هر قطره اش تابید در وسعت عالـــــم

ده قرن اشک آلود با رنج صدها سال(2)

از عشق حوّا بود این قسمــــــت آدم

"راوی" مکن شکوه چون شکوه بازار است

هر کس گرفتار است در بند پیچ و خــــــم

از "قهرمان" دیگر بهتر چه بایــــــد گفت

"روزی به شب آرم با یک جهـــان ماتم"(3)


پانوشت ها :

1 - عبارت "هیچیم و چیزی کم" در مصرع اول را از شادروان اخوان ثالث (م. امید) وام ستانده ام. یادش همیشه سبزباد.

2 - درکتاب ها آمده است که حضرت آدم (ع) هزار سال در فراق حوّا اشک ریخت.

3 - وقتی این غزل را سرودم و برای استاد محمد قهرمان خواندم، فرمود: "این وزن و قافیه را من پیش تر به کار برده ام." به همین دلیل من هم مصرعی از ایشان را در بیت آخر تضمین کردم .

یادآوری :

پیام (کامنت) زیر را دوست شاعر و پژوهشگر مشترکمان آقای افضلی گذارده است، و یادآوری روشنی دهش، ارزش انتزاع از میان کامنت ها و گذاردن در متن را داشت. مانند همیشه از او سپاسگزارم. وجود امثال او و خاوری در خراسان مغتنم است. خدای عمر درازشان دهاد

((((((((((((((((((((())))))))))))))))))))

درود بر شما و آقای خاوری
از نظر اطلاع مضمون "هیچیم و چیزی کم" را پیش از اخوان، سنایی به کار برده است:
شراب جنت و حور و قصور می طلبی
بدین مروت و حلم و بدین سخا و کرم
بدین عمل که تو داری مگر ترا ندهند
به حشر هیچی و ز هیچ نیز چیزی کم
در نسخه دیگر (به حشر چیزی و)
بدین قصیده ز من خواجگان بپرهیزند
چنانکه اهل شیاطین ز توبه‌ ی آدم
سنایی ار تو خدا ترسی و خدای شناس
ترا ز میر چه باک و ترا ز شاه چه غم

دوشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۸:۱۲ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

در حاشیه تغییر نام بلوار "ایرج میرزای" مشهد به "جلال آل احمد"

کارتون از: خانم نازنین جمشیدی به نقل از : سایت آی طنز


مقالات مرتبط با موضوع در وبلاگ ما :

1 - به سر عشق خراسان دارم (رنج نامه ای از طرف اهل ادب و ایرج مبرزا به شورای اسلامی مشهد)

2 - تکمله ایی بر یاداشت : " به سر عشق خراسان دارم "

۳ - علّت محبوبیت شعر ایرج مبرزا در میان مردم (یاسخی دیگر به رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی مشهد، در باره تغییر نام بلوار ایرج میرزای مشهد)

4 - پیام ایرج میرزا (شعری تازه و منتشر نشده از محمود خیبری«نجوا»)

۵ - وقتی شهرداری مشهد حکم به تکفیر ایرج میرزا می دهد؟!!

دوشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۳۶ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

پرسش و پاسخ حقوقی

نمونه دادخواست اعسار از پرداخت محکومٌ به

یکی از خواننده محترم تهرانی وبلاگ با اصرار فراوان خواسته اند که بدون فوت وقت، نمونه استشهاد و دادخواست اعسار از پرداخت محکومٌ به (مهریه) را در وبلاگ بیاوریم. از این رو با توجه به مقررات جاری که در مطاوی نمونه دادخواست تنظیم شده، بدان اشاره شده است، دو نمونه زیر را پیشنهاد می کنیم، با این تذکر که می توان آنها را به همه دیون حکم شده، تعمیم داد.

الف – نمونه دادخواست اعسار از پرداخت محکومٌ به:

خواهان:

خوانده:

وکیل یا نماینده قانونی:

تعیین خواسته و بهای آن:

صدور حکم بر اعسار از پرداخت محکومٌ به موضوع پرونده کلاسه .... (...... اجرایی) طرح شده در شعبه دادگاه عمومی تهران

دلایل و منضمات دادخواست : 1 – استشهاد محلی 2 – تصویر مصدّق فیش حقوقی 3 – تصویر تصویر مصدّق سند مالکیت ...4 – تصویر مصدّق دادنامه و اجراییه استنادی 5 - نسخه ثانی و الخ دادخواست و ضمایم .

شرح : ریاست محترم شعبه دادگاه عمومی تهران

با سلام احتراماً معروض می دارد: حسب محتویات پرونده کلاسه اجرایی فوق، اینجانب در برابر خوانده بالا، به پرداخت مبلغ ......... ریال با احتساب خسارت دادرسی و قانونی محکومٌ شده ام ، با توجه به اینکه بنا به دلایل استنادی، بنده به عنوان .... و با حقوق ماهيانه .... ريال کار مي نمايم. و درآمدی دیگر ندارم فردي معيل و داراي زن و .... فرزند بوده و به خاطر پرداخت مبلغ .... ريال اجاره ماهیانه منزل، حتي معاش خود و آنان را به سختی تامين مي کنم (حقوق و مستمری ماخوذه کفاف مخارج عادی زندگی و افراد واجب النفقه ام را نمی دهد . همچنین فروش تنها دارائی و سرپناه خود و فرزندانم نیز عقلایی و عادلانه بنظر نمی رسد.) و همچنین هيچ پس انداز و دارایی منقول و غیرمنقول به جز ... ندارم، از این رو نقداً و دفعتاً واحده قادر به پرداخت محکومٌ به نيستم. لذا با تقدیم مدارک و مستندات پیش گفته ، و مستنداً به مواد 277 و 652 قانون مدنی و ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومٌ یت های مالی مصوب 10/8/77 و مواد 20 به بعد قانون اعسار مصوب 20/9/1313 و رای وحدت رویه شماره 622 – 29/7/82 هیات عمومی دیوان عالی کشور و بند (و) از فصل اول دستورالعمل شماره 2 طرح جامع رفع اطاله دادرسی و ماده 8 شیوه نامه اجرایی پرونده های مطالبه مهریه و اعسار مصوب ریاست محترم قوه قضاییه، رسیدگی و صدور حکم به اعسار از پرداخت دفعتاً واحده محکومٌ به مذکور ، و تقسیط آن مورد استدعاست . با تجدید احترام -

ب – نمونه استشهاد اعسار از پرداخت محکومٌ به:

او خود گواه است

«شهادت از جمله ايمان است»

((استشهاد محلي))

بدينوسيله ازهمسايگان و معتمدين و كسبه محل (همکاران)، درخواست مي کنم، هرگاه با وضعیت خانوادگي و کاري و میزان درآمد اينجانب ............ فرزند ....... آشنا هستند، با در نظر گرفتن خداوند متعال گواهي فرمايند : که بنده به عنوان ..... و با حقوق ماهيانه ....... ريال در ....... به نشانی ........ کار مي نمايم. و درآمدی دیگر ندارم فردي معيل و داراي زن و .... فرزند بوده و به خاطر پرداخت مبلغ ...... ريال اجاره ماهیانه منزل، حتي معاش خود و آنان را به سختی تامين مي کنم. و همچنین هيچ پس انداز و دارایی منقول و غیرمنقول به جز ....... ندارم، از این رو در حال حاضر نقداً و دفعتاً واحده قادر به پرداخت محکومٌ به پرونده کلاسه و...، به مبلغ .... ريال نيستم . مراتب بالا را مورد تأئيد و گواهي نمايند. با تقديم احترام و سپاس نام و نام خانوادگی

امضا و تاریخ

اينجانبان امضاءكنندگان ذيل، صحت مراتب ياد شده بالا را تصديق، و حاضريم در دادگاه نيز حاضر و با رعايت تشريفات سوگند شرعي، همين را گواهي نماييم.

1 - فرزند مقيم : تهران، امضاء

2 - فرزند مقيم : تهران ، امضاء

3 - فرزند مقيم : تهران ، امضاء

۴ - فرزند مقيم : تهران ، امضاء

سه شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۷:۲۵ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

وقتی شهرداری مشهد حکم به تکفیر ایرج میرزا می دهد؟!!

نوشته : محمد مهدی حسنی

گر تو قران بدین نمط خوانی

ببـــری رونـــق مسلمانـــــی(سعدی)

تغییر بلوار ایرج میرزا به جلال آل احمد توسط شهرداری مشهد (شورای اسلامی شهر مشهد) اِندِ سلیقه است(1)، گیرم که آنان ایرج میرزا و جلال آل احمد و به طورکلی شعر و ادب فارسی را نشناسند. امّا خود را "عقل کل" می دانند و نزد ایشان آراء و نظرات دانشمندان و ادبا و نخبگان و نیز تمایلات و علایق مردم مطرح نیست. به خود اجازه می دهند به اتکاء چند صباحی که بر اریکه قدرت و کرسی تصمیم گیری اند، نظر خود را به دیگران تحمیل کنند. نظرشان اشتباه است! خوب باشد؛ اعتراضات همگان را به دنبال دارد، خوب داشته باشد. وقتی خداوند به آدم دو گوش داده، برای این است، که به قول گفتنی از یک گوش، حرف ها داخل و از گوش دیگر خارج شوند.

کاش دوستان ما در شورای شهر و شهرداری مشهد، همان طور که بی سرو صدا و در روزهای منتهی به سال نو - که مردم در سفر و حضر، درگیر تعطیلات و دید و بازدید عید بودند و نام بلوار را تغییر دادند - همان طور هم زیرسبیلی ایرادات وانتقادات طرح شده مردمی را نادید می گرفتند و اعتراضات را بدون پاسخ می گذاردند، تا آب ها از آسیاب بیافتد، و برای توجیه کار خود و ارشاد شهروندان مشهدی، تابلوی "مهمترین دلایل تغییر نام بلوار ایرج میرزا" را درمحل نصب نمی کردند تا لااقل آبروی مشهدی ها آب جو نشود و عکس های گرفته شده از تابلوی آنان، در دنیای مجازی، هر روز ذخیره و تکثیر و لینک و در نتیجه تابلو نشود.

لطفاً برای خواندن بقیه مقاله به ادامه مطلب بروید.

چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۱۰:۲۴ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

ضمایم و پانوشت های مقاله ی بهارنامه یا سوگنامه (بررسی اصالت قصیده ای از استاد کسائی مروزی)

برای خواندن اصل مقاله اینجا کلیک فرمایید

ضمیمه شماره 1 :

تحلیل و نظر شاعر و پژوهشگر خراسانی : تقی خاوری در باره ابیات الحاقی بهارنامه یا سوگنامه

هرچند دوست خوب و ادیب، جناب آقای حسنی در موضوع بحث، تحقیقات مفصّل و منظمی را ارائه کرده اند و با آوردن شاهد مثال هایی از تذکره ها و فرهنگ نامه ها و ارائه دادن مستندات و نظریات دقیق، به قولی"سنگ تمام گذاشته اند" که پژوهش ایشان در این باره قابل تقدیرست و حق مطلب ادا شده است، لیکن در این بخش به کیفیت و ماهیت و احیاناً بخش فنی کار اشاره می شود. گو اینکه در متن هایی که در آن تحقیقات صورت گرفته، از نظر این نگارنده ابیات و حتی بیتی دیده نشده که شاهد مثالی بر بخش الحاقیه شود، گفتنی است که تمام ابیات استاد کسائی مروزی در تذکره ها و فرهنگ ها نوشته و ضبط شده است به استثناء همین بخش الحاقی که آقای دکتر امین ریاحی ارائه داده اند.

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید.

چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۹:۲۰ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

بهارنامه یا سوگنامه

(بررسی اصالت قصیده ای از استاد کسائی مروزی)

نوشته : محمد مهدی حسنی

به انضمام : 1 - تحلیل و نظر شاعر و پژوهشگر خراسانی تقی خاوری در باره ابیات الحاقی شادروان استاد ریاحی

2 - صور خیال در شعر کسائی (برگرفته از کتاب صور خیال در شعر فارسی، استاد شفیعی کدکنی)

1 - طرح بحث :

اینجانب پیش تر به خاطر اندوختن اجری معنوی در ایام عزاداری سالار شهیدان حضرت سید الشهداء (ع) و یارانش، یاداشتی زیرعنوان "محرم و عاشورا در پهنه ادب فارسی" نگارش و در وبلاگ گذاردم. در آنجا پس از توضیحی کوتاه در باره پیشینه شعر رثایی، نمونه هایی از شعرهای عاشورایی و نیز اشعاری از گویندگان فارسی زبان را، که اشاره ای به این واقعه تاریخی جانسوز شده است، نقل کرده ام.

هرچند در پاورقی به نظر برخی از ادبا و اساتید ادب فارسی مبنی بر اینکه اولین گوینده مرثیه در این مورد، کسائی مروزی است، اشاره ای داشته ام ، لیکن بنا به دلایلی که موضوع بررسی این نوشته است، در متن اصلی، قوامی رازی شاعر قرن ششم، اولین گوینده مراثی معرفی شده است که شعری بدین مناسبت در دیوان وی یافت می شود. یکی از خوانندگان با گذاردن کامنت (نظریه) به نقل از سایت آفتاب، گفته است، به ظن قریب به یقین، ابوالحسن مجدالدین کسائی مروزی متولد 341 ھ. ق. نخستین شاعر فارسی زبان شیعی است که سوگنامه ای از او به یادگار باقی مانده است. لذا خواسته بود، اشتباه خود را تصحیح کنم و یا دلیل خلاف بیاورم.

لطفاً برای خواندن بقیه مقاله به ادامه مطلب بروید.

شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۸:۵۸ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

چند حکایت جدّ و اخلاقی از نوادر

(ترجمه کتاب مُحاضَرات راغب اصفهانی)

دادگستری و قضاء در متون ادب فارسی

مقدمه :

حکایات و کلمات قصار زیر با موضوع قضا و قضاوت، منتخب از کتاب نفیس و گرانقدر "نوادر" است و منبع نقل ما نوادر، ترجمه کتاب مُحاضَرات الأدباء و مُحاوَرات الشّعراء و البُلغاء، تالیف: ابوالقاسم حسین بن محمّد راغب اصفهانی (متوفای 396-401 ھ. ق.)، ترجمه وتالیف محمّد صالح بن محمّد باقر قزوینی(متوفای بعد از 1117ھ. ق.)، به اهتمام احمد مجاهد، تهران، سروش، چاپ اول 1371 است .

در یاداشت پیش تر خود، زیر عنوان "چند حکایت طنز و مطایبه از نوادر" از نویسنده و مترجم کتاب سخن گفته ایم و خوانندگان محترم وبلاگ برای اطلاع از زندگی و آثار آن دو، می توانند به یاداشت خلاصه مزبور و نیز مقدمه فاضلانه آقای احمد مجاهد بر کتاب نوادر مراجعه فرمایند.

یادآور می شویم که شماره های داخل دو کمان آخر هر حکایت یا کلمات قصار، به صفحه ای از کتاب نوادر اشاره دارد که مطالب منتخب از آن نقل شده است:

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید.

چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۸:۲۶ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

بر شیشه آسمان

سروده ی تقی خاوری

یک پیکر از گل

بر شیشه ی آسمان خبر

مثل شَرَقَّستِ سنگی ست.

اشکباریِ پنهان

اشکباریِ پنهان چه رنگی ست؟

همرنگ لاله

رنگ شقایق

یا مثل باران

روی صدف ها

یا قطره ی سرخ

بر تیره ی درد

اشکباری پنهان

پنهان و پنهان

راز بلندی ست باران

چتر خبرها گشوده

باران و باران

از رازها سروده

و پیکر گل

بر شیشه آسمان خبرها که مثل شَرَقّّستِ سنگی ست

خواب

از چشم دنیا ربوده.

تقی خاوری - ۶/۵/۸۸

مشخصات
چه بگویم ؟     (حقوقی، ادبی و اجتماعی) این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی،  گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی"  خواهم زد. چرا و چگونه؟  می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید.
  مائیم و نوای بینوایی
بسم اله اگر حریف مایی
               
*****************
دیگر دامنه  های وبلاگ :
http://hassani.ir

* * * * * * * * * * *
«  کليه حقوق مادي و معنوي اين وبلاگ، متعلق به اینجانب محمد مهدی حسنی، وکیل بازنشسته دادگستری، به نشانی مشهد، کوهسنگی 31 ، انتهای اسلامی 2، سمت چپ، پلاک 25  تلفن :  8464850  511 98 + و  8464851 511 98 + است.
* * * * * * * * * * *
ایمیل :
hasani_law@yahoo.com
mmhassani100@gmail.com

* * * * * * * * * * *
نقل مطالب و استفاده از تصاوير و منابع این وبلاگ تنها با ذکر منبع (نام نویسنده و وبلاگ)، و دادن لینک مجاز است.  »