شنبه ۹ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۵:۳۷ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

  جایگزین­های نوین حبس در لایحه جدید قانون مجازات اسلامی

محسن نورپور -  دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی دانشگاه فردوسی مشهد و کارآموز وکالت (نویسنده مسؤول مقاله)

مسعود احمدی (دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی دانشگاه فردوسی مشهد)

چکیده

پس از ظهور زندان در اوایل قرن نوزدهم میلادی، روشن­فکران و متخصصان عدالت کیفری به این مجازات نوپا بسیار خوش­بین بودند، زیرا در تقابل با مجازات­های قبل از آن بسیار انسانی جلوه می­نمود، اما دیری نپایید که انتقادها نسبت به آن آغاز شد. زندان­ها از همان بدو تأسیس با مشکلات فراوانی روبه رو بودند و در ادامه وضعیت آن­ها وخیم­تر شد. برای برون رفت از این معضل و دوری از آثار روانی و مادی مخرب زندان، جایگزین­های حبس در سیاست جنایی کشورهای مختلف نمود پیدا کرده است که لایحه جدید مجازات اسلامی ایران نیز از این امر تأثیر پذیرفته است. هدف نوشتار حاضر بررسی جنبه­های نظری و عملی جایگزین‌های حبس از نگاه حقوقی در لایحه مجازات اسلامی می‌باشد که بعد از ذکر مقدمه به ترتیب ویژگی‌ها، شرایط، محدوده و انواع جایگزین‌های حبس مورد بحث قرار می‌گیرد.

واژگان کلیدی

 جایگزین­های نوین حبس، لایحه مجازات اسلامی، جامعوی بودن، خدمات عام­المنفعه.

لطفاْ برای خواندن مقاله به ادامه مطلب بروید 

جمعه ۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۶:۵۳ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

 

معرفی کتاب هنر دفاع در دادگاه‌ها

       سیاوش علیزاده (وکیل دادگستری) 

نام کتاب: هنر دفاع در دادگاه‌ها 

                                        «استراتژی و تاکتیک»

انتشارات : کشاورز

چاپ اول : 1391

قیمت : 5500 تومان

 

 برای آن‌دسته از وکلا و کارآموزان وکالت که خود را در دایره اندوخته های دانشگاهی و توصیه های وکیل سرپرست و متون مرجع حقوقی محدود نمی­کنند و روز به روز در گود عمل تفاوت فاحش میان محفوظات و دفاع تمام عیار از موکل را به تجـــربه در می یایند، نام بهمن کشاورز نامی است؛ محترم به لحاظ شخصیت حرفه‌ای، جذاب به لحاظ حواشی مربوط به حرفه و پرآوازه از لحاظ بار علمی و فنی در زمینه امور وکالتی. تألیفات این حقوقدان و وکیل کهنه کار عموماً در زمینه تحلیل قوانین خصوصاً قانون روابط موجر و مستأجر و حق کسب و پیشه و تجارت است و نیم نگاهی نیز به آموزش وکلای جوان دارد که در مجلدات چندگانه به یاری همکاران دیگر در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته.

کتاب هنر دفاع بی‌شک کتابی است برای چند بار خواندن! نه از این باب که پیچیده است یا مُجمل. به روانی کلام مؤلف است و با همان طنین برخواسته از چهل سال سابقه فعالیت وکالتی که به او آموخته گزیده گو باشد و بی‌غش.

 

در نگاه نخست شاید با دیدن فهرست بلندبالا و تعداد صفحات ناچیزش (برای کتابی در دو جلد) به محتوای آن بدگمان شوید، اما با خواندن بخش اول: پاسخ به شبهات و ادامه مطالب در بخش لوازم کار وکیل به معجزه ایجاز پی برده و حاضر به بستن کتاب نخواهید بود. خصوصاً اینکه کتاب پیش روی به شما این امکان را می‌دهد که نحوه پرداختن به امور جزئی اما سرنوشت ساز حرفه وکالت را – برای مثال در خصوص نحوه پذیرش موکل، رفتار وکیل در دادگاه، تشکیل جلسه تجزیه و تحلیل و... - از وکیلی خبره بیاموزید یا لااقل روش خود را با یک استاندارد داخلی مقایسه نمایید.

همان‌گونه که در خلال مطالب عنوان شد این کتاب، هنر دفاع در دادگاه جنایی و حقوقی را در یک مجلد ارائه می‌نماید. در بخش جنایی پس از برشمردن ابزارهای لازم برای وکیل جنایی به توضیح طراحی دفاع می‌پردازد که از آن به استراتژی و تاکتیک یاد می‌کند سپس شناسایی‌های قبل جلسه و آمادگی‌های پیش از جلسه و نحوه دفاع وکیل را شرح می‌دهد که برای خیلی از وکلای جوان حاوی رمزگشایی‌هایی ارزشمند خواهد بود.

در بخش حقوقی یا مدنی نیز با لحنی بی‌تعارف روش پذیرش ارباب رجوع خصوصاً نحوه گزینش پرونده شرح داده می‌شود و سپس توضیحات اندکی در مورد وکالتنامه و حق‌الوکاله و تنظیم دادخواست، ثبت و ارجاع پرونده تا فرا رسیدن جلسه دادرسی داده می‌شود و در نهایت جمع بندی مطالب ارائه و کتاب خاتمه می‌یابد.

بی‌تردید در میان کتاب‌هایی که سودای آموزش هنر دفاع در محاکم را در سر می‌پرورانند -که البته تعداد آن‌ها در سال‌های اخیر افزایش چشمگیری داشته و هر کدام از نگاهی به مقوله فعالیت‌های وکالتی پرداخته‌اند- کتاب هنر دفاع در دادگاه‌ها اثر استاد بهمن کشاورز با توجه به حجم کم، حاوی بهره فراوان است و در میان کتب آموزشی حقوقی به عنوان مرجع، ماندگار خواهد ماند.

 

پنجشنبه ۷ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۹:۴۰ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

یادمان استاد محمد قهرمان *

نوشته محمد مهدی حسنی 

 

 

روز آدینه من تلخ تر از شنبه گذشت

شنبه ام رنگ ملال شب آدینه گرفت

محمد قهرمان، استاد غزل و ادیب بی همتای خراسانی درگذشت. با وجود اینکه مرگ  یکی از رخدادهای مهم زندگی است، ولی خبرش،  خلاصه ترین آنهاست.

«آدمیزاد لقمه مرگ است» شاید این مثل سایر، موجزترین ترجمه آیه شریف " کل نفس ذائقه الموت" است اما انگاری مرگ به تعداد آدم ها رنگارنگ است، و برای دوستداران و اهل ادب، مرگ استاد،  خزان ترین آنها است

بی گمان وی خلف رودکی و کسایی بود.  از «روی جاده ی ابريشم شعر» فارسی گذشت و رهآوردش غزلْ طوطیانی طناز و خوش آواز شد، که یا «حاصل عمر» خودش بود و یا با تصحیح دیوان بزرگان و «صیّادان معنی» چون: صائب تبریزی، صیدی تهرانی، کلیم همدانی، قدسی مشهدی، به کام هواخواهان  شعر ریخت

با اینکه پس ار بازنشتگی از کتابخانه دانشکده ادبیات فردوسی، استاد قهرمان خانه نشین شد، لیکن نقض نظر اوحدی، خانه اش،  دشتی وسیعی بود که می شد مرغ حرم را در آن دید و صید کرد. و خودش سرسبزترین درختی که در زیر سایه اش رهگذران و نو آمدگان شاعر، استراحت و میوه چینی کردند. 

صورت و سیرت استاد زیبا، هرچند بر باغ دلش زخمی نمایان بود که از رخنه دیوار چمنش خون گل،  جوش می زند .

خون گل جوش زد از رخنه دیوار چمن / باغ این زخم نمایان زکه برداشته است (آقا شمسی قمی- صفیر)

او در میدان ادبیات و عرصه شعر، سرداری بود که در زیر طیلسان،  لباس رزم داشت.و صائب وار که گفته است : «یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت/ در بند این مباش که مضمون نهاده است»

عمری،  زلف و خط و خال یار را توصیف کرد و تو گویی بیش از آن هیچ واژه ای از شعرش را نشنیده ای.  از "بوی جوی مولیان" گفت و از "درازی شب عشاق " و... "یادگاری اش در گنبد دوّار  ماند

بی گمان استاد درسرودن شعر محلی (تربتی)  که برای دل و به قول خودش برای «خِدِي خدای خدم» می سرود، بی همتا و تکرار نشدنی است

 پارسال برای خجسته باد نوروز  پیامی به پیشگاهش فرستادم و وی را امیرالشعرای خراسان خطاب کردم اما وی در پاسخ برابر با خشوع بی مانند و شوخ طبعی همیشگی اش گفت : "....  بنده سرم رابه سنگ می زنم که امیرالشعرای خراسان باشم"

بگذریم سال پیش رباعی زیر از استاد  را خواندم

 

برده ست توان و تاب ، پیری از من

چون بید ، دمیده سربه زیری از من 

جَسته ست به صدپای، دلیری از من 

روباهی  مانده   جایِ شیری از من

منقلب شدم،  پس فی الفور و فی البداهه و برغم عادت مألوف،  دو رباعی زیر را سرودم و با هزار ترس و تردید و خجالت  تقدیم استاد کردم :

از بارش برف عمر،  موی تو سپید

کاجی تو    که اندام برآورده ز شید 

در سردی دی،  عطر بهاران پاشی 

سبزی که همیشه هست پنهان از دید  

                 ****

با  جرعۀ صائب و حزین      هم نفسی

مستی ت نهانی است به چشم  عَسَسی  

صد نکته ی رنگین بـِشُدَت "حاصل عمر" 

با اینکه  قناریّ سخن،      در قفسی

 یادش گرامی و روانش شاد باشد.

* این یاداشت  در اوایل خرداد ماه سال جاری و بعد از درگذشت استاد قهرمان در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۲ نوشته شد، لیکن گرفتاری ها،  فرصت انتشارش را سلب نمود.  اینک هرچند با تاخیر اما بعنوان ادای دین به حضرتش منتشر می شود

عبارات داخل گیومه نوشته و کارهای منتشر شده استاد قهرمان است

سه شنبه ۵ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۵:۶ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

      جایگاه نظریه کارشناسی پزشکی قانونی در ادله اثبات دعوی

     وجیهه بزرگوار  (کارشناس ارشد حقوق جزا و جرم‌شناسی)

 

                                                                                

 

چکیده

تحول و پیشرفت علوم و فنون در تمام زمینه­ها موجب شده که در شمار روزافزونی از اختلافات،دادرس بدون رجوع به اشخاص خبره نتواند به­طور کامل و صحیح جنبه­های موضوعی اختلاف را درک نماید و ناچار شود رأی خود را با نظر اشخاصی بیاراید که به­دلیل داشتن تخصص در علم یا فن خاص و یا حتی داشتن تجربه، تبحر و مهارت توانایی لازم را برای روشن کردن عناصر موضوعی مربوط به اختلاف دارا می‌باشند، كارشناسي به خصوص در امور كيفري از جايگاه مهمي برخوردار است از جمله پزشكي قانوني که ابزاري در دست قاضي براي حصول علم مي‌باشد و اين علم تخصصي مي‌تواند قاضي را در وصول به حقيقت رهنمون سازد.درواقع اين ابزار، زبان واقعيات و امارات است.

با وجود این­که با تکیه بر توانایی­های علمی عصر جدید ارجاع به کارشناسی و تبعیت از اظهارنظر آن الزامی می­باشد اما در قوانين كيفري موجود مسئله كارشناسي مجمل باقي مانده است. از طرفی در عمل آمار ارجاع چهل درصدی پرونده‌های قوه قضاييه به پزشکی قانونی و پذیرش نود درصد نظرات کارشناسی ارجاع شده،حاکی از تمایل قضات به پذیرش کارشناسی به­عنوان یکی از ادله اثبات است و این خود نشان تمایل رویه عملی به سمت ادله علمی است.این عدم هماهنگی در قوانین در باب کارشناسی از مهم­ترین چالش­های مرتبط با پزشکی قانونی است،لذا هدف از این مقاله شناسایی هرچه بیشتر جایگاه کارشناسی پزشکی قانونی در نظام ادله کیفری در راستای بهبود شرایط کارشناسی پزشکی قانونی و رفع ابهامات راجع به آن و تأکیدی بر رسالت مهم پزشکی قانونی در بحث پیش­گیری از وقوع جرم می­باشد.

واژگان کلیدی

 کارشناس،پزشکی قانونی،چالش، پیش‌گیری از وقوع جرم.

لطفاْ برای خواندن مقاله به ادامه مطلب بروید

سه شنبه ۵ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۹:۳۵ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

اندیشه ­ی سیاسی تامس هابز - ستایشگر قدرت مطلقه

نوشته  سیاوش علیزاده (وکیل دادگستری)

 

    «لِوْیْاتان»؛ اثر فلسفی تامس هابز (۱۵۸۸ - ۱۶۷۹)، فیلسوف انگلیسی است، که در ۱۶۵۱ به زبان انگلیسی در لندن و سپس در ۱۶۶۸، ترجمه­ی آزاد آن به زبان لاتینی در آمستردام انتشار یافت. این اثر دارای چهار بخش است: «انسان»، «دولت»، «دولت مسیحی»، و «قلمرو ظلمات» به عنوان ضد دولت مسیحی. نخستین بخش خلاصه‌ای از مقدمات فلسفی است که در دو اثر دیگر هابز جسم و طبیعت انسانی، به تفصیل آمده است. برابر این مقدمات وجودشناختی، فقط اجسام وجود دارند که ممکن است اجسام مادی به معنای دقیق کلمه (یا طبیعی) و اجسام سیاسی (مصنوعی) باشند. از سویی، انسان بخشی از ماده است و از آن تشکیل شده است و از سوی دیگر، به عنوان موجودی که می­تواند اجسام مصنوعی به وجود آورد سازنده و فاعل نظریه­ی سیاسی است. شناخت‌ها مجموعه­ی احساس‌هاست که به نوبه خود دگرگونی‌ها، یعنی حرکاتی است که در اجسام محسوس ایجادشده و به وسیله اعصاب به مغز انتقال یافته است. ادراکات ما از جهان احساس دگرگونی‌های مربوطی است که در جوهر دماغی وارد می‌شود و بنابراین، این ادراکات اموری ذهنی‌اند. غریزه‌های غلبه‌ناپذیری تعیین‌کننده­ی دقیق همه­ی اعمال انسان‌اند.

در اعمال انسان جایی برای آزادی وجود ندارد و خیر و شر اموری نسبی‌اند: خیر با مطلوب و شر با نامطلوب یگانه است. نتیجه­ی منطقی این مادی ‌مذهبی نظریه­ی «دولت مطلقه» است. در نظر هابز، در موضوع سیاست، آزادی به اندازه­ی اخلاق و متافیزیک غیرقابل‌قبول است: در دولت، همچنان که در طبیعت، قدرت موجد حق است. حالت طبیعی انسان‌ها «جنگ همه با همه است»، و دولت وسیله­ی ضروری پایان‌بخشیدن به این حالت است. دولت زندگی و اموال افراد را به بهای اطاعت منفعلانه و مطلقی که از آن‌ها انتظار دارد، مورد حمایت قرار می‌دهد. امر دولت خیر است و نهی دولت شر؛ اراده­ی دولت عالی‌ترین قانون است. هابز به این موجود مصنوعی که دولت یا جمهوری را به وجود می‌آورد - یعنی آدمکی حقیقی که دارای زندگی صرفاً ماشینی است و نبوغ انسانی آن را طرح کرده و ساخته است - «لویاتان» نام می‌دهد، که از آن موجود افسانه‌ای و رمزی کتاب مقدس و به ویژه کتاب ایوب گرفته شده است. هابز این لویاتان را در تصویر معروف چاپ اول اثر نشان داده است: ‌غولی تاج‌دار که شمشیری در یک دست و عصای پاپی در دست دیگر دارد.

به عبارت دیگر، لویاتان نیروی نظامی و روحانی را در اختیار دارد که سلطه بر اجسام و وجدان‌ها را به او اعطا می‌کند. روح مصنوعی لویاتان از حاکمیت؛ مفاصل او از صاحبان مناصب؛ اعضای او قوای قضاییه و مجریه؛ اعصاب او پاداش و مجازات؛ نیروی او رفاه و ثروت همه­ی اعضاء به طور خاص؛ فعالیت او از رستگاری مردم؛ حافظه­ی او از رایزنان؛ عقل و اراده­ی او قوانین و مصوبه‌ها، سلامت او از اجماع، بیماری او از شورش، مرگ او از جنگ داخلی تشکیل شده است؛ و کلمه «کُنْ» الهی و آفرینش انسان در سفر پیدایش، از میثاق‌ها و قراردادهایی فراهم آمده است که نخستین‌بار اجزای مختلف جسم سیاسی را جمع و وحدت بخشید.

نظریه ­ی سیاسی دو بخش دیگر اثر به طور کلی اندیشه‌های بیان‌شده در خصوص شهروند را از سر می‌گیرد، مگر در مواردی که هابز به نظر می‌آید که از زندگی سیاسی پرآشوب زمان خود درسی آموخته باشد. کسی که در لحظه­ی آزادی گردن به اطاعت فاتحی می­گذارد با بیان صریح یا علامات کافی دیگر رضایت می‌دهد که رعیت او باشد. این وضعیت در مورد کسی که در برابر حاکم خود تعهد دیگری جز تعهد رعیت معمولی ندارد تکرار می‌شود. قانون مدنی تعهدات پیوسته با قوانین طبیعی و اصل عدالت در تضاد است. احترام به دیگران و فضیلت‌های دیگری که از قانون مدنی ناشی می‌شود و صلح و اطاعت را به دنبال می‌آورد، به محض تشکیل دولت، به قوانین طبیعی تبدیل می‌شود و بنابراین از این حیث که قدرت حاکم احترام به آن‌ها را الزا‌م‌آور می‌داند، قوانین مدنی نیز هستند. بخش نانوشته­ی قانون طبیعی خوانده می‌شود و بخش نوشته­ی آن مدنی، قانون مدنی آزادی طبیعی افراد را محدود می‌کند تا آنان نتوانند به یکدیگر ضرر برسانند، بلکه به یکدیگر یاری برسانند و در برابر دشمن مشترک متحد شوند. قانون مدنی تحت نظارت پادشاه و پارلمان - در صورتی که سلطنت پارلمانی باشد - قرار دارد. سلطنت به هیچ‌وجه باقدرت مذهبی محدود نمی‌شود، زیرا که قلمرو امور دنیوی و مذهبی یگانه‌اند؛ حاکم را نمی‌توان باقدرت مذهبی طرد و تکفیر کرد، زیرا که شهریار نمی‌تواند خود را تکفیر کند. تکفیر رعیتی که به پادشاه وفادار باشد فاقد هرگونه اثر است. کشیشان وظیفه­ی خود را به نام و تحت اقتدار حاکم مدنی یا «قانون عرفی» انجام می‌دهند. اما پادشاه، یا هر حاکم دیگری، وظیفه­ی عالیه دینی خود را با تکیه بر اقتدار بلافصل ناشی از خدا یا «قانون شرعی» انجام می‌دهد. بنابراین، هرکس که به اطاعت از پادشاه گردن نهد و به خدا بودن مسیح اعتراف کند، مسیحی خوبی است.

بدین‌سان، قدرت مطلقه دولت که بر شالوده­ی دریافتی کاملاً مادی و سودجویانه از دولت استوار است، عالی‌ترین بیان خود را در لِوْیْاتان پیدا کرده است و این بیان تا جایی پیش می‌رود که آنگاه که پادشاه یا دولت نتوانند از شهروندان دفاع کنند، وفاداری مردم نسبت به آنان نفی می‌شود، زیرا که تنها دلیل اطاعت از آنان تأمین امنیت شهروند است.

(برگرفته از فصلنامه وکیل مدافع - ارگان داخلی کانون وکلای دادگستری خراسان، شماره ششم و هفتم  -  سال دوم/ پاییز و زمستان 1391) 

دوشنبه ۴ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۳:۸ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

موارد جرح و ردّ داور در حقوق داخلي و بين‌الملل

نوشته ی : 

امير گلی (كارشناس ارشد حقوق خصوصي از دانشگاه آزاد اسلامي واحد مشهد)

دکتر روح­الله آخوندی (وکیل پایه یک دادگستری و استادیار گروه حقوق دانشگاه پیام نور تهران)

 

 

چکیده

ايراد به صلاحيت و شایستگی داور حق و ضمانتي به نفع طرفين داوري برای اطمينان از شايستگي داور مي­باشد. اين حق كه معمولاً در قواعد و قوانين داوری ملّي و بين­المللي از آن با عنوان جرح داور ياد شده است، در تأمين روند صحيح داوري ركني اساسي و لازم است. وانگهی در تمامی قواعد و مقررات داوری نیز اصل آزادی اراده در جرح داوران پذیرفته شده است. لذا طرفین می­توانند تاجایی که با قواعد امری کشور محل داوری تعارض نداشته باشد نسبت به جرح و تشریفات آن توافق نمایند. در صورت فقدان چنین توافقی، قواعد مربوط به جرح در قانون کشور محل داوری در داوری موردی و قواعد جرح سازمان داوری در داوری سازمانی اجرا می­گردد.

در قوانین ملّي كشورها و قواعد كنوانسيون­ها و سازمان‌هاي دائمي داوري، اصولاً نسبت به جرح داور و موارد آن، آيين و تشريفات آن، آثار و نتايج جرح صراحتاً ضوابطي پیش­بینی شده است. از جمله اصولي كه در اكثر قوانين ملّي و قواعد داوري بين‌المللي بر جرح حاكم است و مي‌توان مطابق آن­ها داور را جرح نمود اهليت، تابعيت، سوءرفتار، توانمندي، استقلال، بي‌طرفي و شروط مورد توافق مي‌باشد. با بررسي تطبيقي درخصوص این موارد به نظر می­رسد كه در هيچ­یک از‌ قوانین ملّي و قواعد داوري بين­المللي به‌طور يك­جا به همه آن­ها اشاره نشده است.

واژگان کلیدی

داوری، جرح و ردّ، سلب شایستگی، استقلال و بی­طرفی، آزادی اراده 

لطفاْ برای خواندن مقاله به ادامه مطلب بروید 

یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۱:۳۰ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

قتل در فراش(ماده 630  قا­­­­­­نون مجازات اسلامی)

نوشته: علی خادم ازغدي   (كارشناس ارشد حقوق جزا و جرم شناسي و كارآموز وكالت.)

 

علی خادم ازغدي   چکیده

«قتل در فراش» (1) عبارت است از این­که شوهر، زن خود و مرد اجنبی را به­هنگامی­که درحال ارتکاب زنا هستند، بکشد. برابر ماده 630 (2) قانون مجازات اسلامی چنان چه شوهر، همسر خود و مرد اجنبی را در چنین حالتی به قتل برساند، از قصاص معاف می­‏شود. البته در مورد قتل زن، شرط معافیت از قصاص آن است که زن خود به ارتکاب زنا تمایل داشته باشد و تحت اکراه و اجبار قرار نگرفته باشد. در قانون مجازات عمومی مصوب سال 1304، ماده 179 به این موضوع اختصاص داشت. قانون­گذار در آن زمان، بدون توجه به موازین فقهی، دایره شمول حکم معافیت را توسعه داده بود، به­نحوی­که حتی مواقعه بین زن و مرد بیگانه را شرط ندانسته بود و چنان­چه شوهر، آن­ها را درحالتی­که موجب توهم انجام مواقعه شود، مشاهده می‏کرد نیز درصورت ارتکاب قتل از معافیت مطلق یا نسبی مجازات برخوردار مي­‏شد. درخصوص مبنای این معافیت و عدم مسؤولیت مرد، نظرهای مختلفی توسط فقهاء و حقوق­­دانان ارائه شده است. از جمله این­که به نظریه دفاع مشروع، حدوث حالت برانگیختگی یا تحریک، اجراء و اقامه حد الهی، و مهدور الدم بودن زانی و زانیه استناد شده است.

واژگان کلیدی

فراش، مرد اجنبی، تمكين، قتل، ماده 630، قصاص.

لطفاْ برای خواندن مقاله به ادامه مطلب بروید 

مشخصات
چه بگویم ؟     (حقوقی، ادبی و اجتماعی) این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی،  گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی"  خواهم زد. چرا و چگونه؟  می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید.
  مائیم و نوای بینوایی
بسم اله اگر حریف مایی
               
*****************
دیگر دامنه  های وبلاگ :
http://hassani.ir

* * * * * * * * * * *
«  کليه حقوق مادي و معنوي اين وبلاگ، متعلق به اینجانب محمد مهدی حسنی، وکیل بازنشسته دادگستری، به نشانی مشهد، کوهسنگی 31 ، انتهای اسلامی 2، سمت چپ، پلاک 25  تلفن :  8464850  511 98 + و  8464851 511 98 + است.
* * * * * * * * * * *
ایمیل :
hasani_law@yahoo.com
mmhassani100@gmail.com

* * * * * * * * * * *
نقل مطالب و استفاده از تصاوير و منابع این وبلاگ تنها با ذکر منبع (نام نویسنده و وبلاگ)، و دادن لینک مجاز است.  »