شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۸ ساعت ۸:۱۷ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

روزه مریم (واکاوی یک مثل و کنایه ادبی)

نوشته: محمد مهدی حسنی

به بهانه گرامی داشت رسیدن رمضان 1430 هـ.ق.

معنی از دعوی گفتــــار قلم را لب بست

عیسی این مهر خموشی به لب مریم زد (صائب) *1

چندی قبل مقاله ای برای یکی از روزنامه های پایتخت ارسال کردم. در متن مقاله جمله زیر آمده بود: " .... بسیاری از صاحب نظران و اندیشمندان سیاسی ... در این باره روزه مریم گرفته اند ...". جالب بود که سر دبیر محترم روزنامه، به دلایلی نامشخص عبارت "روزه مریم گرفته اند " را، به "مهر سکوت بر لب دارند" تبدیل کرده بود و البته برای این جانب فرصتی پیش نیامد که دلیل این تغییر، را پرسش کنم، تا اینکه روزنامه مزبور به محاق توقیف رفت.

هر چند امروزه اصطلاح "روزه مریم" گرفتن، کمتر بر زبان فارسی زبانان جاری میشود، ولی پیش تر، در ادبیات ما، آن کنایه از سکوت کردن و خاموشی گزیدن بود و به عنوان یک مثل سائره، کاربرد داشته است *2 و به آن "روزه صحّت" نیز می گفتند. *3

لطفاً برای خواندن بقیه مقاله به ادامه مطلب بروید

برچسب ها :

فرهنگ عامیانه

،

امثال

شنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۸ ساعت ۵:۵۴ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

چند حکایت طنز و مطایبه از نوادر

(ترجمه کتاب مُحاضَرات راغب اصفهانی)

مقدمه *1

الف - راغب اصفهانی (مولف کتاب مُحاضَرات) کیست؟

ابوالقاسم حسین بن محمد بن مفضّل راغب اصفهانی(متوفای 396-401 ھ. ق.)، از مشاهیر حکمای اسلامی است، فخر الدین رازی او را همدوش غزالی شمرده است. قدیم ترین ماخذ که از او نام میبرد، تاریخ حکماء الاسلام تالیف ظهیرالدین بیهقی (متوفای 565 هجری)، است . وی می آورد : " حکیم ابوالقاسم حسین بن محمد بن مفضّل راغب اصفهانی از جمله حکمای اسلام بود که در تصانیف خود جمع میان شریعت و حکمت نموده، و بهره او از معقولات بیشتر بود"

راغب در آثارش از خود سخن نمی گوید بلکه او از علم و ادب حرف می زند. وی از بزرگترین دانشمندانی است که راه استخراج آیات قران و ورود در آنها را در وقت حاجت با دلیل و برهان بیان کرده است . او از بزرگان طبقه حکماست که عقل را با شرح همراه کرده است ، و آثارش به روانی عبارات و بلاغت و کوتاهی بیان و رسوخ در ذهن ممتاز است .

آری ، فضائل راغب مشهورتر از آن است که وصف شود. به گفته صاحب روضات الجنّات در منقبت او همین بس که شیعه و سنی او را قبول دارند.

وفات راغب را با اختلاف فاحش از 396 تا 565 ھ. ق. نوشته اند که با توجه به مطالب مفصّلی که آقای احمد مجاهد آورده است، قول محقق مصری "محمد ابوالفضل ابراهیم" که سال وفات راغب را سنه 396 ھ. ق. نوشته به حقیقت نزدیک تر می باشد،

ب - تو ضیحی در باره کتاب مُحاضَرات:

بزرگترین و معروفترین اثر راغب کتاب مُحاضَرات الأدباء و مُحاوَرات الشّعراء و البُلغاء اوست . این کتاب گنجینه ای است در امثال و حکم و ادبیات و تاریخ و صدها نکته اجتماعی ، اقتصادی، حقوقی، تربیتی، نظامی، سیاسی، و ... ، و از محاسنش همین بس که برخلاف بسیاری از کتب که حکایات آن تخیلی و ساختگی است، حکایات و داستانهای این کتاب، واقعی و حقیقی است و با اسم و رسم و تاریخ وقوع آنها نقل شده است،.

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

سه شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۸ ساعت ۱۰:۷ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

هزل و طنز در شعر ادیب الممالک فراهانی(بخش اول)

نوشته: محمد مهدی حسنی

در باره ادیب الممالک فراهانی :

میرزا محمد صادق ادیب الممالک فراهانی، شاعر، ادیب، روزنامه نگار و نویسنده برجسته دوره بیداری و عهد مشروطیت به شمار می آید. نام پدرش میرزا حسین و از سادات فرهان و از نوادگان میرزا بزرگ قائم مقام است.

وی در سال 1277 ھ. ق. به دنیا آمد و در سال1336(۱335) قمری و در سن 58 سالگی به مرض سکته چشم ازجهان فرو بست. آرامگاهش زوایه حضرت عبدالعظیم (ع)است.

هر چند مدتی در خدمت مظفرالدین شاه بود و لقب خود را از او گرفت و مدیحه فراوان سرود. لیکن در آستانه انقلاب مشروطیت همسو با سایر روشنفکران و مردم به خیل انقلابیون پیوست و بعدها سر دبیر روزنامه مجلس شد،

ادیب الممالک از سال 1329 قمری که رئیسی عدلیّه عراق (اراک) به وی واگذار شد تا پایان عمر به شغل قضاوت اشتغال داشت چنانکه در واپسین عمر، رئیس عدلیّه یزد بود.

او علاوه بر عربی و فارسی و حکمت و ریاضی و نجوم از زبانهای روسی، ترکی، و پهلوی هم آگاهی داشت

شعر او آینه تمام نمای وضعیت اجتماعی و سیاسی کشور ما در دوره بیداری و مشروطه است. دغدغه های انعکاس یافته او در اشعارش، مملو و مشحون از اندیشه های وطن پرستی و ملی گرایانه، توجه به گذشته و تاریخ پر افتخار ایران و عشق به دادگستری و عدالت خواهی است. شیوه و راه او در زندگی اجتماعی و سیاسی، ظلم ستیزی و یورش بی امان به ستم و بیداد و نقد ظلم است و مطاوی اشعار او، پژواک درد ها و آلام و رنج رعیت و بیان نابسامانی های اجتماعی و سیاسی، شرح سیر حوادث و تاریخ مشروطه و نیز بسط آرمان ها و دیدگاه های انقلابی و روشنفکری است و شرح و بیان واژگان نو و تازه ساخته ای همچون: آزادی ، استبداد، حقوق، ملت، قانون، انجمن، احزاب، مجلس ، امنیت، مشروطه ، عقب ماندگی کشور و .... است که این همه در شعر او به خوبی تجلّی یافته و به سهولت یافت می شود. اشعار وطینه او بسیار و نیز مشهور است.

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

یادآوری الحاقی:

بخش نخست این نوشته و یکی از قطعات آمده تحت عنوان: «صلحیه اثر طبع ادیب الممالک فراهانی»، بعدها، در بخش طنز ادبی فصلنامه وکیل مدافع (ارگان کانون وکلای دادگستری خراسان)، سال دوم، شماره ششم و هفتم، پاییز و زمستان ۱۳۹۱، رویه های ۱۶۲ الی ۱۶۷، انتشار یافته است.

دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۸ ساعت ۹:۱۴ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

شعر طنز – دفاع قاتل

جاهلی کُرد کشت پیری را پیر درماندۀ حقیری را

کار قاتل به دادگاه کشید چون به او نوبت دفاع رسید

گفت در دادگاه، قاتل کُرد گر نمی کشتمش خودش می مرد

حسامی محولاتی *

*************

* منبع : کتاب رنگین کمان طنز، محمد حسن حسامی محولاتی، با مقدمه استاد باستانی پاریزی، قم، نشر خرّم ، چاپ اول 1387 - ص 111

یکشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۸۷ ساعت ۱۱:۳۳ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

شعر طنز - مثنوی شهر خاموشان

مجد الاسلام کرمانی

مباش در پی آزار خلق زانکه خدای

نموده یاد به تنبیه ظالمان سوگند * 1

شیخ احمد مجد الاسلام کرمانی فرزند آقا یوسف از خاندان بیک افشار بود. مجد الاسلام در سال 1288 قمری (1246 شمسی) در کرمان بدنیا آمد. مقدمات صرف و نحو را نزد ناظم الاسلام خواند سپس به اصفهان رفت و در خدمت آخوند ملامحمد باقز فشارکی به تحصیل فقه پرداخت و پس از آن شاگرد سید محمد باقر درچه ای شد. آنگاه به طبع و نشر چندین کتاب علمی و دینی پرداخت. با همدستی ملک المتکلمین و سید جمال الدین واعظ مدرسه ای برای اطفال اصفهانی تاسیس کرد، اما بنیان آن در مقابل تند باد جهل و تعصب های دینی دوام نیاورد؛ زیرا جمعی از طلاب تحت فرماندهی یکی از پیشوایان مذهبی اصفهان به مدرسه هجوم برده، مدیر و معلمان و شاگردان را تا حدّ توان کتک زده و مدرسه را بستند. وی برای تنویر افکار عامه، به ترویج جرائد فارسی همچون ثریا، پرورش، حبل المتین، حکمت و ... که در خارج چاپ می شد، پرداخت و همچنین مقالاتی با امضای مستعار در این مجلات چاپ می نمود که در مطاوی آنها سخت بر متعصبان و مخالفان معرفت حمله میکرد. این اقدامات موجب شد که مورد تعقیب والی اصفهان "ظلّ السلطان" قرار گیرد و امام جمعه اصفهان نیز صدد ایذاء وی برآمد و مجد الاسلام را به خانه خود برد و توقیف و تهدید به قتل کرد و بدو گفت که یک نسخه از "رویای صادقانه" نزد تو دیده شده است، بی شک تو مولف کتاب و "بابی" هستی. این بلیّه با مداخله حجت الاسلام حاج شیخ نورالله و پرداخت یکصدو چهل تومان جریمه، تمام و او مرخّص گردید. سپس با لباس مبدل از بیراهه راهی تهران شد و به جمع مخالفان حکومت استبدادی وقت پیوست. او برای هدایت مردم به تاسیس روزنامه پرداخت و با همکاری ادیب الممالک روزنامه "ادب" را پی افکند که ارگان انقلابیون گردید. سرانجام او دستگیر و با میرزا حسن رشدیه به "کلات" تبعید شد .

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

سه شنبه ۸ بهمن ۱۳۸۷ ساعت ۱۲:۲۳ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

چند حکایت طنز و جدّ از گلستان سعدی

ما نصیحت به جای خود کردیم

روزگاری در این بسر بردیم

گر نیاید به گوش رغبت کس

بر رسولان پیام باشد و بس

(گلستان - ص191)

نوشته و انتخاب : محمد مهدی حسنی

ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله مشهور به سعدی شیرازی (حدود ۵۸۵ یا حدود ۶۰۶ – ۶۷۱ یا ۶۹۱ هجری قمری) شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. مقامش نزد اهل ادب تا بدانجاست که به وی لقب استاد سخن داده‌اند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات وی استسعدی در شیراز متولد شد. پدرش در دستگاه دیوانی اتابک سعد بن زنگی، فرمانروای فارس شاغل بود.سعدی هنوز طفل بود که پدرش در گذشت. در دوران کودکی با علاقه زیاد به مکتب می‌رفت و مقدمات علوم را می‌آموخت. هنگام نوجوانی به پژوهش و دین و دانش علاقه فراوانی نشان داد. اوضاع نابسامان ایران در پایان دوران سلطان محمدخوارزمشاه و بخصوص حمله سلطان غیاث الدین، برادر جلال الدین خوارزمشاه به شیراز (سال ۶۲۷) سعدی راکه هوایی جز کسب دانش در سر نداشت برآن داشت دیار خود را ترک نماید. سعدی در حدود ۶۲۰ یا ۶۲۳ قمری از شیراز به مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد رفت و در آنجا از آموزه‌های امام محمد غزالی بیشترین تأثیر را پذیرفت (سعدی در گلستان غزالی را «امام مرشد» می‌نامد). غیر از نظامیه، سعدی در مجلس درس استادان دیگری از قبیل شهاب‌الدین سهروردی نیز حضور یافت و در عرفان از او تأثیر گرفت. معلم احتمالی دیگر وی در بغداد ابوالفرج بن جوزی (سال درگذشت ۶۳۶) بوده‌است که در هویت اصلی وی بین پژوهندگان (از جمله بین محمد قزوینی و محیط طباطبایی) اختلاف وجود دارد.

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

شنبه ۲۸ دی ۱۳۸۷ ساعت ۲:۱۰ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

شرح شورانگیز عشق شهریار

در غزل می پیچد و سیم سه تار

شعر زیر قطعه ای زیبا و انتقادی از شادروان محمد حسین شهریارست، که در آن نظر به مفهوم : " فَسَد العالِم فسد العالَم " داشته است و بیان دو واقعیت اجتماعی : یکی اینکه : تاسیس و وجود زندان و مجازات های دیگر برای کسانیکه مبادرت به قانون شکنی و ناهنجاری های اجتماعی می کنند، چون فرهنگسرا و مسجد برای شهروندان عادی ضرورت دارد. و دیگر اینکه : یکی از ریشه های وقوع ظلم و جنایت از ناحیه بزه کاران را بایستی نبود یا کمی کار فرهنگی و کوتاهی فرهنگ سازان اجتماع از جمله متولیان امر تبلیغ دینی در انجام وظایف خویش دانست. این شعر سروده قبل از پیروزی انقلاب اسلامی است.

**********

منبر از پشت شیشه مسجد

چشمش افتاد و دید چوبه دار

عصبی گشت و غیظی و غضبی

بانگ برزد که ای خیانت کار

تو هم از اهل بیت ما بودی

سخت وحشی شدی و وحشت بار

نرده کعبه حرمتش کم بود؟

که شدی دار شحنه، شرم بدار

ما سرو کارمان به صلح و صلاح

تو به جرم و جنایتت سرو کار

دار، بعد از سلام و عرض ادب

وز گناه نکرده استغفار

گفت : ما نیز خادم شرعیم

صورت اخیار گیر یا اشرار

تو قلم میزنی و ما شمشیر

غلظت از ما قضاوت از سرکار

تا نه فتوی دهند منبر و میز

دار کی میشود سر و سردار

هرکجا پند و بند درماندند

نوبت دار میرسد ناچار

منبری را که گیر و دارش نیست

همه از دور و بر کنند فرار "

باز منبر فرو نمی آمد

همچنان بر خر ستیزه سوار

عاقبت دار هم زجا در رفت

رو به در تا که بشنود دیوار

گفت : " اگر منبر تو منبر بود

کار مردم نمیکشید بدار "

*****************

کلیات دیوان شهریار، به تصحیح خود استاد و با مقدمه اساتید و نویسندگان، بی نا، بی تاریخ، چاپ ششم، ص 228

چهارشنبه ۲۰ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۵:۳۵ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

حکایت طنز از مقامات حمیدی

نوشته و انتخاب : محمد مهدی حسنی

الف – دیباچه :

قاضی حمیدالدین ابوبکر محمد بن عمر بن علی بلخی(قاضی القضاه حمیدالدین ابوبکر محمودی)، از مشاهیر زمان خود و ادبای معروف و قاضی شهر بلخ و مرد متنفذّی بود ( تاریخ نظم و نثر فارسی، جلد اول، مرحوم سعید نفیسی، ص 18 ) . وی در سلخ جمادی الاولی سال 547 به فرمان سلطان سنجر به جای پدر، قاضی القضاه بلخ شده و به تحقیق شغل قضای بلخ بعنوان حق موروثی از پدران و اسلاف به وی رسیده است. مرحوم عباس اقبال آشتیانی گوید : " در جزء مجموعه منشات لنین گراد…. فرمانی است در تفویض شغل قضای بلخ از طرف سلطان سنجر درحق شخصی، به تاریخ جمادی الاولی از سال 547 … قاضی القضاه امام اجل افضل حمید ظهیر الدین بهاء الاسلام عماد الائمه فخر الامه ذوالفضایل ابوبکر محمد بن علی المحمودی…." و هم او صاحب کتاب بسیار مشهور "مقامات حمیدی" است .

"مقامه" در تازی و دری اصطلاحی برای نوعی خاص از نثر نویسی است ؛ بدین ترتیب که خطیب یا دبیر، روایات و داستانهایی را در عبارات مسجّع و مقفّی و آهنگ دار برای جمعی فرو خواند یا بنویسد. آهنگین بودن کلمات و خوشی عبارات و ترادفات لغات و آمیختگی نظم با نثر از ویژگیهای مقامه نویسی است و این نشان می دهد که در مقامه نویسی آگاهی از اسالیب سخن و ترادف کلمات مایه براعت بوده است .

ما می دانیم که شاخص عمده نثر سلجوقیان و خوارزمشاهیان، موازنه، سجع، تکلّف و صنایع لفظی است. نثر مسج، در این برهه از تاریخ ادبی ایران پا به پای سخن منظوم ترقّی می کند، اما غالباً هرجا به صنایع لفظی بخصوص سجع و موازنه عنایت می شود، تاثیر پذیری از نثر عربی که برای صنایع لفظی استعداد وسیع دارد مشهود است. مقامات حمیدی، یکی از نمونه های تقلید از نثر عربی است که از جهت شیوه نگارش و پرداخت کتاب و هم از لحاظ تقلید محتوا و مضامین از مقامه نویسی عربی و مقامات بدیع الزمان و حریری می توان بر آن تقلید مضاعف نام گذاشت .

بنابراین ناچار شدیم که ضمن آوردن توضیحات و تعلیقات آقای دکتر انزابی نژاد، در پاورقی، معانی واژهای مشکل را بلافاصله بس از آن و در میان دو کمان و بصورت (= ....) کم رنگ تر بیاوریم. از این نظر از ادیبان و دانایان پوزش می طلبد

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

یکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۱۰:۰ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

هزل و طنز در شعر انوری ابیوردی

نوشته و گزینش: محمد مهدی حسنی

هر بلایی کز آسمان آید

گرچه بر دیگری قضا باشد

به زمین نارسیده می پرسد

خانه انوری کجا باشد

اوحدالدین علی بن محمد انوری (متوفی 585 ھ. ق.) شاعر و استاد چکامه سرای قرن ششم هجری اهل ابیورد از مضافات خاوران طوس است. و گویا تخلّص انوری را بزرگان روزگار باو داده اند. زکریای قزوینی در آثار البلاد گوید"... شعر انوری در غایت زیبایی است و از آب روان تر ، و شعر او در زبان پارسی ، مانند شعر ابوالعتاهیه در زبان تازی است. " و جامی (درگذشته 898 ھ. ق.) او را پیامبر فارسی در چکامه سرایی شمرده است. و در بهارستان می خوانیم : " یکی از شعرا گفته است والحق گوهر انصاف سفته :

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

جمعه ۱ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۹:۳۹ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

طنز - پندهایی منتخب از: رساله درویش نامه ( صد پند ) عبید زاکانی

نوشته و انتخاب : محمد مهدی حسنی

اگر شربتی بایدت سودمند

ز داعی شنو نوشداروی پند

ز پرویزن معرفت بیخته

به شهد ظرافت بر آمیخته * 1

درویش نامه ( رساله صد پند ) دارای صد پند شیرین حکیمانه طیبت آمیز است که عبید زاکانی آنرا در سال 750 انشاء کرده است و جز پند های نخستین رساله : مانند :

  • ای عزیزان ! عمر غنیمت شمرید.

  • وقت از دست میدهید.

که کاملاً جدی بنظر مِی آید، رفته رفته پندها به هزل و طنز می گراید. گاهی طنز به جای آنکه خنده بر لب آورد، خواننده را در اندوهی تلخ فرو میبرد. عبارات درویش نامه با وجود کمال اختصار، بسیار فصیح و دلپذیر است * 2 .

***************

پندهای منتخب ار رساله درویش نامه ( صد پند ) :

  • مسخرگی و فوّادی و دف زنی و غمازی و گواهی به دورغ دادن و دین به دنیا فروختن و کفران نعمت پیشه سازید تا پیش بزرگان عزیز باشید و از عمر برخوردار گردید . (266 )

  • دختر فقیهان و شیخان و قاضیان و عوانان ( = یاران ) مخواهید و اگر بی اختیار پیوندی با آن جماعت اتفاق افتاد عروس را به ... سو برید تا گوهر بد، ببار نیاورد و فرزندان گدا و سالوس و مزوّر و پدر و مادر آزار، از ایشان در وجود نیاید. ( 267 )

  • طعام و شراب تنها مخورید که این شیوه کار قاضیان و جهودان باشد . ( 269 )

  • حاکمی عادل و قاضیی که رشوت نستاند و زاهدی که سخن به ریا نگوید و حاجبی که با دیانت باشد، و کون درست صاحب دولت، در این روزگار مطلبید. (270 )

  • از تزویر قاضیان ، و شنقصه ( = جور ) مغولان، و عربده کنگان، و حریفی آنانی که روزگاری .... باشید؛ و امروز دعوی زیر دستی و قتّالی و پهلوانی کننده؛ و زبان شاعران ، و مکر زنان و چشم حاسدان و کینه درویشان ایمن مباشید . (274 )

  • گواهی کوران در ماه رمضان قبول مکنید اگرچه بر کوهی بلند باشند. ( 275 )

نصیحت نیکبختان یاد گیرند بزرگان پند درویشان پذیرند * 3

((((((((((((((((((((((((((((())))))))))))))))))))))))))))))

1 – بنقل از مقدمه رساله، که از عبید نیست و خود از بوستان سعدی بمطلع :

به گمراه گفتن نکو می روی جفایی تمام است و جوری قوی

نقل کرده است (بوستان، بتصحیح مرحوم محمد علی فروغی ، ص 56 ) .

2 – در تنظیم مقدمه بالا به اظهار نظر اساتید : مرحوم عباس اقبال و دکتر محمد جعفر محجوب، در مقدمه دو دیوان چاپی عبید نظر داشته است و اصل متن به نقل از : رساله دلگشا، به انضمام رساله های تعریفات، صد پند و نوادر الامثال، تألیف خواجه نظام الدین عبید زاکانی، بتصحیح و ترجمه و توضیح آقای دکتر علی اصغر حلبی، انتشارات اساطیر، چاپ اول ، 1383 ، است. بنابراین اینجانب نه توانسته و نه خواسته از خود چیزی بیان کند. و شماره آمده میان دو کمان در آخر هر پند، اشاره به صفحه کتاب دارد.

3 - بنقل از پایان رساله صد پند. بنظر می رسد که بیت از خود عبیدست.

مشخصات
چه بگویم ؟     (حقوقی، ادبی و اجتماعی) این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی،  گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی"  خواهم زد. چرا و چگونه؟  می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید.
  مائیم و نوای بینوایی
بسم اله اگر حریف مایی
               
*****************
دیگر دامنه  های وبلاگ :
http://hassani.ir

* * * * * * * * * * *
«  کليه حقوق مادي و معنوي اين وبلاگ، متعلق به اینجانب محمد مهدی حسنی، وکیل بازنشسته دادگستری، به نشانی مشهد، کوهسنگی 31 ، انتهای اسلامی 2، سمت چپ، پلاک 25  تلفن :  8464850  511 98 + و  8464851 511 98 + است.
* * * * * * * * * * *
ایمیل :
hasani_law@yahoo.com
mmhassani100@gmail.com

* * * * * * * * * * *
نقل مطالب و استفاده از تصاوير و منابع این وبلاگ تنها با ذکر منبع (نام نویسنده و وبلاگ)، و دادن لینک مجاز است.  »