پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۸۷ ساعت ۱۰:۲۵ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

شعر طنز - غزل قاضیانه

معشوقه ظالم بلا، قلب مرا خون میکند

بنگر که آن بیداد گر، با عاشقان چون می کند

در حبس هجرش سالها، بیتوته کردم بی گنه

آخر چه کس مظلوم را از حبس بیرون میکند

ما ادعای عاشقی داریم و او با مدعی

بنشسته و افسون خود هر لحظه افزون میکند

در دادگاه عاشقی ما را وکیلی نیست آه

دانم که محکومم به غم قاضی بافسون میکند

ما را گواه دوستی این قلب مجروح است و او

با گفته های کذب خود تکذیب اکنون میکند

قانون برای مهوشان اجرا نمی گردد که وی

آسوده خاطر عشوه ها بر ضد قانون میکند

دیروز رسماً پیش او اظهار کردم عشق خود

دانم که گر پاسخ دهد چشمم پر از خون می کند

رد کرده عشقم را و من فوری پژوهش داده ام

کی رحم در این مرحله بر قلب محزون میکند؟

گر قاضی دوران مرا مایوس از دعوی کند

من نیز با او میکنم کاری که مجنون می کند.

******************************

* به نقل از مجله خواندنیها، شماره 14 ، سال شانزدهم - سه شنبه دوم آبانماه 1334 ص. آخر ، نام شاعر این غزل زیبای فکاهی نیامده است و مجله مذکور، منبع خود را صرفاً "اطلاعات هفتگی" ذکر نموده است.

چهارشنبه ۲۲ آبان ۱۳۸۷ ساعت ۹:۵۰ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

فصل سوم از رساله التعریفات عبید

نوشته و انتخاب : محمد مهدی حسنی

الف - معرفی رساله:

رساله التعریفات، رساله ای ست مختصر با مقدمه ای که در شش سطر به روش فرهنگ نویسی، توسط استاد طنّاز و دانشمند و سخنور شوخ طبع قرن 8 ، عبید زاکانی نوشته شده است و چون مشتمل بر ده فصل است آنرا ده فصل نیز خوانند. مولف در مقدمه رساله می گوید : " ... اهل استعداد را از قسم ادبیات و لغات چاره نیست هرچند فحول سلف در آن باب کتب پرداخته اند حالیا از بهر ارشاد فرزندان و عزیزان این مختصر که به ده فصل عبید موسوم است به تحریر رسید.... "

هیچ یک از فصول آن به یک صفحه نمیرسد و بقول مرحوم استاد عباس اقبال، : " تعریف یک عده از مصطلحات مربوط به زندگی دنیایی و اداری و علمی و اصطلاحات اصحاب دفتر و دیوان و ارباب پیشه وهنر و عیش و نوش غیره است بزبان طیبت و هزل . "

نظر عبید از تدوین رساله التعریفات این است که به بهانه بدست دادن معنی لغات و تعریف اصطلاحات، ناسازیها و مفاسد جامعه روزگار خود را انتقاد کند و هیچ جمله ای و معنی هیچ کلمه ای از نظر انتقادی خالی نیست . در ادامه نوشته، فصل سوم رساله، که عنوان آن : "قاضی و متعلقات آن " می باشد، گزینش و به نظرتان می رسد.

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۷ ساعت ۱۱:۱ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

منتخب چند حکایت طنز از رساله دلگشا

نوشته و انتخاب : محمد مهدی حسنی

الف - مقدمه

اگر حماسه ایران فردوسی را دارد، و شعر بزمی آن نظامی را، و شعر نصیحت و پند و غزل عاشقانه سعدی را، و غزل عاشقانه عارفانه رندانه حافظ را، و شعر عرفانی مولوی بلخی را، بی هیچ تردید یکه تاز پهنه طنز و شوخ طبعی و فکاهت ایران نیز عبید زاکانی است و نباید که در این ادعا کسی را ردی و یا انکاری باشد.

از میان آثار عبید آنچه اصیل و در نوع خود بی نظیر است، رساله اخلاق الاشرف اوست، زیرا در طنز و نکته سنجی و انتقاد اجتماعی بی مانند است؛ اما آنچه بویژه از حیث فکاهت گیراترین است، بی تردیدرساله دلگشاست. که در دو بخش تازی و پارسی فراهم آمده است.

مقایسه یک فکاهی مشترک که هم عبید آورده و هم مولانا فخرالدین علی صفیّ ( حکایت های قبلی وبلاگ در همین بخش " لطایف القضاء" از اوست)، نشان میدهد که عبید در این میدان " خداوند سبک " خاصّ بوده است، زیرا هرچند مولانا علیّ صفی نیز شوخ طبع و فکاهه پرداز بوده؛ ولی میان آندو تفاوت از زمین و آسمان است. علی صفی فکاهی نوشته، اما درانتخاب الفاظ و اختصار بیان، و تکرار نکردن یک موضوع، تنها عبید یکهّ تاز است .

در بیان همه گوینده گان ما " حشو" و زاید بچشم می خورد، اما همچنانکه در سخن سعدی حشو یا نیست و یا بسیار کم است - و به راستی سخن دانی و نکته سنجی را حدّ همین است- در طنز و فکاهت عبید هم حشو نیست و اگر هست، حشو ملیح است نه الفاظ زیاد و بارد که نکته را بی اثرمی سازد و پایگاه نکته سنج را پائین می آورد .

کسانی مانند "عباده مخنّت" در بارگاه "متوکل" و "کریم شیره یی" در بارگاه "ناصرالدین شاه" در تاریخ بسیار بوده اند و از همین راه به همه چیز رسیده اند و گاه نفوذ آنها در دل و اندیشه امیران و شاهان از هر وزیری بیشتر بوده است. لیکن "عبید" با آنان قابل قیاس نیست. و جایگاه او در حکمت و ظرافت بسیار رفیع می باشد. زیرا همانگونه در پبش تر در مقاله " لطایف القضاء - طرح بحث و معرفی بخش " آورده ایم مقصود امثال عبید از خندیدن و خندانیدن، بیشتر نیش زدن و بخود آوردن است.

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

سه شنبه ۱۴ آبان ۱۳۸۷ ساعت ۸:۳۱ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

استفتاء و جواب (شعر طنز)

امامی هروی متوفی 686ﻫ. ق . قاضی کرمان و خود شاعر بود و رتبه ملک الشعرائی داشت . شاعری بنام فخر الملک با قطعه شعری استفتائی میکند و او جواب می دهد. اینک این استفتاء و جواب برای تنزه خاطر خوانندگان از لطائف الطوایف نقل می شود (۱) :

روزی فخرالملک که از اکابر افاضل زمان بود، قطعه ایی گفت و به دست قاصدی به طریق استفتاء نزد امامی فرستاد، و قاصد را وصیّت کرد که از پای ننشینی تا جواب نگیری، و آن قطعه این است

قطعه :

سر افاضل دوران امام ملّت و دین پناه اهل شریعت در این چه فرماید

که گربه ای سر ده قمری و کبوتر را به شب ز تن به تعدّی و ظلم برباید

خدایگان کبوتر ز روی شرع و قصاص به خون گربه اگر تیغ برکشد، شاید؟

قطعه :

ایا لطیف سوالی که در مشام خرد ز بوی نکهت خلقت نسیم جان آید

به گربه نیست قصاصی که صاحب ملّت چنین قصاص به شرع مبین نفرمایند

نه کم ز گربه بید(۲) است گربه صیاد که مرغ بیند برشاخ و پنجه نگشاید

اگر به ساعد و بازوی خود سری دارد به خون گربه همان به که دست نیالاید

بقای قمری و عمر کبوتر ار خواهد قرار گاه قفس را بلند فرماید *۲

**********************

۱ - به نقل از لطائف الطوائف، تالیف : مولانا فخرالدین علی صفی، تصحیح روانشاد استاد احمد گلچین معانی، تهران، انتشارات اقبال، چاپ هشتم، 1378 - ص ۲۶۹ و ۲۷۰

۲ - گربه بید، نوعی از بیدمشک را گویند که برگ آن به پنجه گربه شبیه است.

۳ - همانگونه که استاد گلچین معانی در پاورقی لطائف الطوائف تذکر داده است در این دو قطعه تحریفاتی راه یافته است. از این رو ما آن دو را به نقل از تذکره الشعرا دولتشاه ص ۱۶۹ نقل می نمایم :

استفتاء :

محیط نقطه ملت مدار مرکز دین خدایگان شریعت در این چه فرماید

که گربه ای سر ده قمری و کبوتر را به قرب هفته ای از تن بقهر برباید

زروی شرع بحکم قصاص حاکم شرع دو دست گربه گر از تن جدا کنند شاید

جواب :

زهی لطیف سوالی که طوطی قلمت بگاه نظم بدایع شکر همی خواید

ندانمت که که ای لیک اینقدر دانم که از ضمیر تو آب حیات میزاید

نه کم ز گربه بید* است گربه صیاد که مرغ ببیند و در شاخ پنجه بگشاید

خدایگان هنر را اگر در این فتوا بخون گربه ز من رخصتی همی باید

چو گربه هیچ غرامت ندارد آن بهتر که دست خویش بخونی چنین نیالاید

بقای قمری و عمر کبوتر ار خواهد قرار گاه قفس را بلند فرماید

شنبه ۲۷ مهر ۱۳۸۷ ساعت ۸:۱۷ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

سیزده حکایت طنز منتخب از لطائف الطوائف مولانا فخرالدین علی صفی

نوشته و انتخاب : محمد مهدی حسنی

لطائف الطوائف تالیف : مولانا فخرالدین علی صفی ( متوفی بسال 939 ﻫ . ق . ) واعظ و شاعر و نویسنده شوخ طبع ایرانی پسر ملاحسین کاشفی معروف است که در ذکر لطایف و نوادر حکایات طبقات مختلف مردم نگاشته شده است و هم او کتاب " رشحات عین الحیات" را که ترجمه سلسله نقشبندیه است را در سال 909 تالیف کرده و خود مرید خواجه عبیدالله احراز نقشبندیه است .

مرحوم شیخ محمد علی تبریزی خیابانی " مدرّس " صاحب ریحانه الادب مینویسد : " فخرالدین علی ّبن حسین کاشفی ، واعظی است معروف از اکابر قرن دهم هجرت ملّقب بفخر الّدین و صفی الدّین که گاهی تخفیفاً صفی نیز گویند و در مساجد و منابر بوعظ مردم اشتغال داشتی، روزی در اثناء وعظ گفت که طرفدار هر کدام از سنّی یا شیعه باشم مرد دیگری را سخت وگران باشد، اینک من نه سنّی هستم و نه شیعی،

مذهب عاشق زمذهب ها جداست عشق اسطرلاب اسرار خداست.

" ریحانه الادب ج 3 ، ص 196 "

مرحوم استاد احمد گلچین معانی همچنین در مقدمه کتاب لطائف الطوائف، در اهمیت و فایده آن می گوید : " ... اگرچه پیش از این تالیف، کتابهای بسیار در حکایات و نوادر و وقایع بتازی و پارسی نوشته شده است ... ولی هیچیک باین سبک و سیاق و جامعیّت نیست و این کتاب که مستقلاً در باب محاضرات و مناظرات تالیف یافته، علاوه بر داشان فواید تاریخی بسیار و نکات ادبی بیشمار، مجموعه نفیسی است از لطائف و طرائف طبقات مختلفه که مولف دانشمند آن با ذوق سرشار شاعرانه و طبع دقیقه یاب و نکته سنج خویش در جمع با نثری بسیار ساده و روان که هیچگونه تکلفّی در آن بکار نرفته است ، از خود بجا نهاده و خاصّه آنچه مربوط بعصر و زمان مؤلفست از لطائف عارف جام و فرق مختلفه انام، اطلاعات و نکات ذیقیمتی است که مخصوص و منحصرست بهمین کتاب و در جای دیگر دیده نمیشود... "

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

شنبه ۲۷ مهر ۱۳۸۷ ساعت ۶:۳۶ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

لطایف القضاء - طرح بحث و معرفی بخش

( بحثی در معنا و اهمیت طنز و حکایت )

نوشته : محمد مهدی حسنی

به شادی بباش و به نیکی بمان زخوبی مپرداز دل یک زمان ( فردوسی )

لطایف القضا بخش تازه ای است که به وبلاگ اضافه می شود. کوشش ما در این بخش جمع آوری حکایات ادبی با موضوع حقوقی ( مسائل مربوط به قضا، قاضی، وکیل، محتسب، دلیل، گواه و ... ) است که می تواند به شکل نثر و نظم هر دو باشد. بدیگر سخن برآنیم جنگی ترتیب دهیم که شوخی طبعی های سخنوران و ادیبان فارسی زبان - باقید پیش گفته - از لابلای کتب نثر و نظم فارسی گزینش شود و تقدیم خوانندگان گرامی شود . تا به این ترتیب خشکی و جدی بودن مطالب وبلاگ، از میان برود و موجبات انبساط روح و شادی خاطر فراهم آید . چنانکه راوندی در راحد الصدور با همین داعیه می گوید :

" .... و آخر ختم بر مضاحکی چند و هزلیات کنم تا متصّفحان، این کتاب را چون از جدّ آن و حکایت بزرگان ملال گیرد بذان تفرّجی کنند و کوته نظران که از روح سخن محروم باشند بسبب آن مضاحک این کتاب را مطالعه کنند..." *1

و همین منظور در دیباچه مترجم ( انشای زیبای ابوالمعالی نصرالله منشی ) بر کلیله و دمنه چنین آمده است :

" .... بنای ابواب آن بر حکمت و موعظت، و آنگه آن را در صورت هزل فرا نموده، تا چنانکه خواص مردمان برای شناختن تجارب بدان مایل باشند عوام بسبب هزل هم بخوانند و بتدریج آن حکمتها در مزاج ایشان متمکن گردد ... "*2

و باز در در همان کتاب " ذیل تمهید بزرجمهر " می خوانیم :

"... دیگر آنکه پند و حکمت و لهو و هزل بهم پیوست تا حکما برای استفادت آن را مطالعت کنند و نادانان برای افسانه خوانند... "*3

سعدی کسی که طرب و شادی را دوست نداشته باشد، خر می خواند:

شتر را چه شور طرب در سر است اگر آدمی را نباشد خر است *4

شاید بعضی همکاران یا دوستان قاضی که همواره سیرتی جدّ و صورتی اخمو دارند، بنده را متهم کنند که گردآوری هزل و انتخاب لطیفه ها یی این چنین - که بعضاً گزنده و تلخست - ناشی از کاستی و عیبی در من، چون بیکاری و غم نان و قرض داشتن یا عقده هایی از این دست است. چنانکه عبید زاکانی بی مهابا، در حق خود چنین اقرار می کند :

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

مشخصات
چه بگویم ؟     (حقوقی، ادبی و اجتماعی) این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی،  گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی"  خواهم زد. چرا و چگونه؟  می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید.
  مائیم و نوای بینوایی
بسم اله اگر حریف مایی
               
*****************
دیگر دامنه  های وبلاگ :
http://hassani.ir

* * * * * * * * * * *
«  کليه حقوق مادي و معنوي اين وبلاگ، متعلق به اینجانب محمد مهدی حسنی، وکیل بازنشسته دادگستری، به نشانی مشهد، کوهسنگی 31 ، انتهای اسلامی 2، سمت چپ، پلاک 25  تلفن :  8464850  511 98 + و  8464851 511 98 + است.
* * * * * * * * * * *
ایمیل :
hasani_law@yahoo.com
mmhassani100@gmail.com

* * * * * * * * * * *
نقل مطالب و استفاده از تصاوير و منابع این وبلاگ تنها با ذکر منبع (نام نویسنده و وبلاگ)، و دادن لینک مجاز است.  »