جمعه ۲۹ شهریور ۱۳۸۷ ساعت ۱۰:۹ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

شهادت نامه - به مناسبت شهادت مولی(ع)

نوشته : محمد مهدی حسنی

مصطفی جائی فرود آمد به راه

گفت آب آرند لشکر را ز چاه

رفت مردی، باز آمد پر شتاب

گفت : " پر خون است چاه و نیست آب "

گفت : " پنداری زدرد کار خویش

مرتضی در چاه گفت اسرار خویش

چاه چون بشنید آن، تابش نبود

لاجرم چون تو شدی، آبش نبود. " (عطار ) *1

گویند شیر ایزد، به شمشیر ابن ملجم که از خوارج بود کشته شد. لیکن چگونه کشته شدنی ؟!! که افتادن و شکست نبود، بل همه، فرازیدن وفتح بود . شهادت بود

گفتم ای حیدر مئی از ساغر شیران بخور

گفت فتح ما ز فتح زاده ملجم بود ( سنائی ) *2

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۷ ساعت ۸:۵۳ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

تصویر طنز 1 - آگهی مناقصه زنانه

نشردو مقاله اخیر همکار گرامیم، سرکار خانم مرضیه محبی، در مورد حقوق خانواده، در ویلاگ - که شاکله و اساس آن حمایت از حقوق زنان کشورمان است - از یک سوُ و شبگردی و ولگردی بنده در کوچه خیابانهای مجازی اینترنت، از سوی دیگرِ باعث شد؛ به آگهی مناقصه ای برخوردم که برایم جالب بود، و بهمین دلیل آن را ذخیره کردم. محتوای آگهی، دل هر آدمی ولو که فمنیست و حتی حامی حقوق زنان نباشد را، بدرد می آورد؟!!

خمیر مایه آگهی مذکور،طنز یا به قول زنده یاد عمران صلاحی ادیب و طناز همزبان همزمانمان، "دشنه در زخم" است. آگهی مذکور را ببینید :

سه شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۷ ساعت ۸:۶ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

" آئين‌نامه اجراي مفاد اسناد رسمي لازم‌الاجراء و طرز رسيدگي به شكايت از عمليات اجرائي " که جدیداً و بتاريخ 11/6/1387 به تصويب و توشيح رئيس قوه قضائيه رسيده، در روزنامه رسمي شماره ۱۸۵۰۹ - ۲۴/۶/۸۷ منتشر شده است. برای مطالعه آئین نامه اجرایی مذکور به بخش قوانین و مقررات وبلاگ مراجعه و یا بر اینجا کلیک فرمائید.

سه شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۷ ساعت ۴:۴۰ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

پيشنهادهايي براي اصلاح قوانين خانواده

نوشته : مرضيه محبي - وكيل پايه يك دادگستري

سالهاست در محاكم خانواده، در موضوعات مشابه؛ رويه هاي مختلفي از سوي قضات اتخاذ مي شود. با وجود تلاش مسئولين و تشكيل نشست هاي قضايي و تحصيل نظرات اداره حقوقي و كميسيون هاي قوه قضاييه ، محاكم هنوز از دستيابي به رويه واحد دور مانده اند. تنها راه پايان دادن به اين مناقشات طولاني، تصويب قوانين جديد است، که مبتني بر یافته های جدید فقه و دانش حقوق ، جامعه شناسي و نیز تحصيل نظرات قضات و وكلا و حقوقدانان است . حقير از آنجاييكه رهرو ديرپاي محاكم خانواده ام و سالهاست در مصاف اين مشكلات روزگار مي گذرانم، با جمع نمونه هايي از نظريات ناهمگون و متعارض قضات و حقوقدانان در محاكم خانواده؛ برآنم كه در اجراي وظيفه خويش در اين مقال ، پيش نهادهايي براي اصلاح قوانين ارائه كنم؛ و يا اينكه با نشان دادن شمايي ، از ابتلائات و مصائبي كه محاكم خانواده با آن روبرويند ، مسئولان و قانونگذاران را به طرح قوانين تازه بخوانم .

اينك با طرح نمونه هايي از اختلافات انديشه هاي قضايي ، و آنچه را که مي تواند راهگشاي اين مشكلات باشد بحث خود را ادامه ميدهیم :

1- شيوه اعمال ماده 1085 قانون مدني دستخوش تشتت آراء است. و رويه قضايي عليرغم تلاش فراوان، نتوانسته به سئوالهای مشخص ذیل پاسخ دهد :

الف : آيا صدور حكم اعسار شوهر و تقسيط مهر مانع استفاده زن از حق حبس است، يا زن مي تواند تا استهلاك كامل مهر تمكين نكند؛ و مستحق نفقه هم باشد ؟ به عبارت ديگر آيا صدور حكم تقسيط مهريه به منزله زوال وصف حال بودن مهريه و نتيجتاً عدم تحقق شرط قسمت اخير ماده 1085 قانون مدني است ؟

لطفاً برای خواندن بقیه مقاله به ادامه مطلب بروید

چهارشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۸۷ ساعت ۴:۴۴ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

چشم نظاره (غزل)

برای شادروان عبدالجواد محبی

خجل شده ماهم، من از ستاره می گویم. / من این حدیث مکرر، دوبـــــاره می گویم.

نوای نرمی باران، چکامه ی تر اوست / ز "کوچه با گل سرخ" ش، هماره می گویم.

سکوت مئذنه درباغ، بغض هجرانش، / چه وصف باغ و چمن، بی هزاره می گویم

سحر شمیم خود از صوت روزه می گیرد / تمام حاجت خود، بـــــــــا نقاره می گویم

به باغ خاطره هامان، به آبسالــــی دل / من از سماع نوش بلنـــد فواره می گویم

مگو که نوش حضورمن از پس پرده ست / حدیث گوش تــــــو، با گوشواره می گویم

به جستجوت، کنم پرس وجو در هر کوی / پیاده پای غمین، از سواره می گویم.

شرنگ غم بنهادم، ازل ز عالم ذر / سرود فـَوَاتی، ز گاهواره می گویم.

به شوق دیدن خورشید پر سوزیم / من از مصاف پرند و شراره می گویم

تکدی آفتاب، دۥرّ ْ ترانه ی دگریست / اگرچه لعلم و در سنگ خاره می گویم

به چشم یار نظر میکنی ؟ کرانه مجو / که از یـَــم غرقاب بی کناره می گویم

همیشه دغدغه ام هول بی رمقی است / به رستخیزی، از این سنگواره می گویم

به پیش او، همه زاری و نال و بی نفسی / من از خموشی چشم نظاره می گویم

مشهد - 27/1/87

چهارشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۸۷ ساعت ۴:۳۳ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

برخورد قاضی و وکیل

نوشته: محمد مهدی حسنی

گرچه گرد آلود فقرم شرم باداز همتم

گر بآب چشمه خورشید دامن تر کنم

طرف های پرونده در یکی از شعب دادگاه تجدید نظر، رسمی شدن جلسه رسیدگی را انتظار می کشیدند و رئیس دادگاه در سکوت موجود، پرونده را مطالعه می کرد. اینجانب برای کارشناس - که برای اخذ توضیح دعوت شده بود- توضیح می دادم که وکالتم در پرونده رایگان و معاضدتی است، و ریالی از موکل نستانده ام، لذا هدف از تعقیب موضوع، و درخواست کشاندن ایشان به جلسه حاضر، زیاده خواهی و افزون طلبی، نیست و صرفاً اجرای عدالت مد نظرست. رئیس دادگاه، خواندن پرونده را رها کرده، گفت: " وکلا اصلا هیچ وقت پول نمی گیرند !!! تلقی بنده و حاضرین از گفته مذکور، ذم شبیه مدح بود. خاصه اینکه در سالهای ماضی، همواره گوشزد کردن چند وچون میزان حق الوکاله و حساسیت نادرست قضات به این موضوع ( البته تا زمانی که به سلک وکلاء در نیایند ) دیده شده و می شود.

زیرا صرف نظر از تعارفات گاه و بیگاه، در منظر بسیاری از قضات، خاصیت وکلا تنها پول گرفتن و طرح ایرادات بنی اسرائیلی بی حاصل و طولانی کردن رسیدگی و دریک کلام " از آب گل آلود، ماهی گرفتن " است.

به این ترتیب آنان تنها موی دماغند ( از همکاران عذر می خواهد ) و متاسفانه این دیدگاه نیز توسط ایشان به مردم و حتی مقامات و مدیران کشوری القاء می گردد .

در حالی که واقعیت چنین نیست و منشاء تلقی مذکور، چیزی جز تنگ نظری، حسادت یا مقوله ای از قبیل آنها نیست .

به هر حال از مطلب دور نشویم حسّ دفاع و مظلومیت، باعث شد که اینجانب بنا بخصلت حاضر جوابی، و بر سبیل جواب تقابل، خطاب به قاضی بگویم : آقای رئیس! بنا به حدیث منقول از امام جعفر صادق (ع) : " القضاه اربعه : ثلاثه فی النار و واحد الجنه ..... " سه گروه از چهار گروه قضات در دوزخ و آتشند در حالیکه بنا بر قاعده وکلا نهایتاً پنجاه پنجاه، عقاب و عتاب خواهند شد، یعنی : "ربع در برابر نیم "، بنابر این درعالم غیب و روز محشر، وضع آنان از اینان خرابترست .

قاضی ذکر حدیث و سخن معنوی مذکور را، بی ادبی دانست.

ولی بگذریم واقعاً چه باعث گردیده است که قضات و وکلاء که به قول سائره، بایستی هر یک، یکی از دو بال فرشته عدالت باشند؛ بعضاً در دو سوی میدان می ایستند، و میانشان جنگ و جدال است.

سابق که وضعیت مادی و حقوقی قضات همچون خیل عظیم و زحمتکش دیگر کارمندان دولت پائین بود، اختلاف درآمد وکلا و قضات، امری طبیعی و در عین حال ناعادلانه می نمود. لیکن واقعیت این است که تغییرات بعدی، وضع معاش و معیشت آنان – البته نه به بطور کامل و آرمانی - که به نسبت گذشته را بهبود بخشید.

اینجانب بجرئت می گویم که امروزه، وضع در آمد اکثر وکلاء بسیار پائین تر از حد متوسط و قابل قبول است. هنوز بعض کارآموزان اینجانب، که بیش از دو سال است وکیل پایه یک شده اند، انتظار داشته که بنده به ایشان موکل معرفی نمایم. بسیاری از همکاران قادر به تامین هزینه های جاری دفتر خود از قبیل حقوق پرسنل، اجاره و .... نیستند. بنابراین برای اکثر آنانکه با ترک خدمت عمومی بسراغ این شغل آمده اند، برگشتن به دوره خدمت کارمندی یا قضاوت، صورت امل و آرزو یافته است .

عجبا وقتي در تمام ادوار تاريخ، و نزد همه ملل، مابه الاتفاق، و به لحاظ اجتماعي ، شغل وکالت در زمره نجيب ترين و شريف ترين و پر اهميت ترين مشاغل به شمار مي آيد. و حضور وکلا در محاکم، بعنوان خادمين عدالت و تامين کننده امنيت قضائي، مورد قبول عقول است، و قانونگذاران کشورمان نيز، هماره، با وضع مقررات متعدد، به انحاء مختلف، از اين قشرخدوم وزحمتکش، حمايت قضائي و حقوقي نموده است. چرا هنوز با چنین تلقی منفی، بکام آنان زهر ریخته می شود ؟ و بدتر .... چرا بعضاً موقعيتي فراهم می شود؛ (که در تجربه ای شخصی)، وکالت نامه تمبر زده وکيلي پذيرفته نمی شود، و مجال حضور وی در جلسه دادرسي ، از وي سلب می گردد. و مهم تر اينکه، با برخوردي نامتعارف، و با تاکيد بر اين موضوع که حضور موکل در جلسه به نفع وي است، موکل تشويق به شرکت در جلسه دادگاه - بي حضور وکيل انتخابي اش - شده، و مخصوصاً تاکيد می گردد : " ... که لازم نيست پول مفت ؟!! به وکيل داده شود " ؟!!

وقتي در کشورمان احترام و حقوق وکيل دادگستري، با اين جایگاه، و اين مقدار حمايت قانوني، مورد تفریط و تضييع قرار گيرد، بطريق اولي افراد معمولي و غير حقوقدان جامعه، بايستي آه و ناله مظلوميتشان از زفير خاک، به سرير اعلي برسد .

با توجه به اینکه حرف آخر را دادرس میزند. بنظر اینجانب وکیل تنها سلاح و سپرش، برای حفظ حقوق موکل و اجرای عدالت، سه چیز است :

الف - علم . ب - تقوی ج - شجاعت

الف - بنده در مورد وکلای تربیت شده کانون های وکلای دادگستری سخن می گویم . انصافاً سخت گیریهای لازم و بجای کمسیون های کار آموزی در طی دوره کار آموزی و اختبار سخت، و جانفرسا، باعث میشود تا وقتی کار آموزی، افتخار پوشیدن کسوت وکالت را دارا می شود، از نظر علمی آماده و مسلط به مقررات بنماید.

از سوی دیگر، در جریان فعالیت جاری، برخلاف قاضی که رسیدگی به لااقل 200 تا 250 پرونده در ماه، دغدغه و وظیفا اش است و اصولاً فرصت بررسی علمی و نظری موضوعات مبتلا به ( مطالعه دکترین و آراء و اقوال گذشته ) را ندارد. وکیل در ماه بین 1 تا 10 پرونده را در دستور کار خود قرار می دهد، به این ترتیب برای رسیدن به قله نظر و اندیشه، و عمق ویل معظلات حقوقی، بلاشک از فرصت و امکانات بیشتری برخوردار است . بنابر این حضور وکلا در کنار قضات و استفاده از نظر ارائه فکر، برای حل مشکلات و معضلات حقوقی کشور، و حتی ایجاد رویه قضایی ضروری بنظر می رسد زیرا وکلاء دادگستري با بهره گيري از تخصص و شايستگي هاي خويش، مي توانند بهترين يار و ياور دادگستري از اين حيث باشند،

ب - هرچند اقتضاي تبع قضاوت و وکالت، اين است که شاغلين شريفش، تبعيت از کسي يا مقامي نداشته، و در انجام وظايف خود، جز در برابر وجدان و همکاران بازخواست نشوند. ليکن بلاشک مقام و منزلت و موقعيت اجتماعي هردوشان، ايجاب مي نمايد، تا آنان نيز مانند هر صنف ديگر در اجتماع، محدوديت ها و ممنوعيت هايي متناسب با کارشان داشته، و بعبارت اخري فعّال مايريد و مبسوط اليد نباشند. و بلاشک شدت و دقت در اعمال اين محدوديت و ممنوعيت ها، باعث افزايش منزلت اجتماعي آنان خواهد بود.

صرف نظر از اینکه از چند فیلتر رّد شدن وکیل در بدو اقدام برای اخذ پروانه لازم و ضروری است. و این بهمان دلایل پیش گفته بنفع وی و جامعه بزرگ وکالت است. پس از آن و درعمل نیز بر خلاف دادسرا و دادگاههای انتظامی قضات، که ارباب رجوع ظاهراً با پاسخی مکتوب و مدلل نمیشنود و یا بطور خلاصه و شفاهی در یک عبارات یا یک جمله است . رسیدگی به تخلفات وکیلان در دادسرا و دادگاه انتظامی کانون وکلاء بی ملاحظه موقعیت شاکی و مشتکی عنه و با قاطعیت انجام می شود . قرارهای دادسرا و رأی دادگاه انتظامی کانون، به طرفین ابلاغ می شود و کانون ها از اینکه به انگیزه صیانت جامعه وکالت، تخلفات فرد یا افرادی از خود را آشکار کنند، ابا ندارند و حقیقت را فدای مصلحت نمی نمایند .

بنابر این جز مواردی انگشت شمار در هر کانون، وکلا از خصلت دوم مورد نیاز نیز کم بهره نیستند.

ج - وکیل نبایستی مجیزگو قاضی باشد. چاپلوسی و تملق نه در شأن قاضی و نه در شأن وکیل است . وکیل بایستی در انجام کار و وظیفه وکالتی خود، ضمن اینکه از دایره ادب و اخلاق خارج نشود و احترام دادگاهها و اصحاب دعوی را بجا نگه دارد ، قلدر و شجاع باشد، اهل معامله و زد و بند با قاضی نباشد. آنجا که لازم است د رمقابل بیحقی و تخلف قاضی یا همکار وکیلش بایستد. پرسش وکیل از قاضی ( منظور مشورت و سوال کردن حکم یک موضوع است ) اگر پی گیری و خواستن استباط قضائی قاضی قبل از صدور حکم نباشد که آن عذر بدتر از گناه است، اصولاً رفتاری غیر حرفه ای و خلاف شئونات است . همواره بدلایلی که اشاره شد وکیل بایستی از نظر دانستن مطلب و حکم، و ضمن احترام کامل به قاضی و دادگاه، خود را یک سرو گردن بالاتر از قاضی احساس کند . و نباید هراسناک باشد، که چنین رفتاری را آقایان غرور بحساب آورند

وکیل همواره در نوشتن لوایح، رک، صریح و قانونی سخن گوید، از هرگونه توهین یا کاربرد الفاظی که شائبه توهین داشته باشد خودداری، ولی حرف خود را باتمسک به مقررات و اصول کلی و قواعد منطقی، بجا و محکم بزند .

وکیل در برابر قاضی و مردم در برابر هر دو باید بدانند : که طرفشان از آنان ضربه پذیرتر و شکننده تر است. و برخلاف رفتار ظاهر، آنان درپیش خود ، کنش خلاف مقرراتشان را برنمیتابند و از نهادهای بازرسی و انتظامی که نتیجه رفتاری ضد هنجارست هراس بیشتر دارند و اگر غیر این باشد. بایستی در برابر صحت عمل نهادهای بازرسی و انتظامی تشکیلات قوه قضائیه و کانون وکلاء علامت پرسش بزرگ گذاشت .

کلام آخر اگر کارها بروال باشد مقامات هر دو نهاد باید با دل آسوده و آرامش در خانه های خود بخوابند، در مثنوی شریف، مولانا (رح ) با اشاره به داستان ابراهیم ادهم می گوید او پادشاهی خراسان را رها کرد تا سلطنت پایدار را بدست آورد و هم او به آسودگی بر سریر سلطنت می آرامید و نگهباناش بر پشت بام قصر پاسبانی می دادند، در حالیکه منظور و مقصود او، از گماردن حارسان، رفع خطر دزدی و دفع شری رندان نبود . او دلی آسوده و خاطری آرام داشت زیرا می دانست پادشاهی که دادگر و عادل باشد از هرگونه اتفاق و واقعه بد بدور و در امان است . پس از این دیدگاه، عدل و داد از آرزوها محافظت می کند و نه نقاره زدن پاسبانان (گشت و انجام ماموریت های) که...

عدل باشد پاسبان کام ها / نی به شب چوبک زنان بر بام ها

سه شنبه ۱۹ شهریور ۱۳۸۷ ساعت ۱۲:۲ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

روزه در آئینه نثر و نظم کهن فارسی

( قسمت دوم – نثر )

نوشته : محمد مهدی حسنی

در قسمت اول بحث، نمونه هایی از اشعار لطیف کهن فارسی، که دست مایه و موضوع آن "روزه" بود، بازنویسی و تقدیم تان شد. اینک به همان سیاق به بیان نمونه هایی از نثر دل انگیز فارسی می پردازیم؛ که خواندنشان هر فارسی زبان ادب دوست را به شوق و ذوق می آورد. مضاف بر اینکه حظ معنوی و روحانی مطالب آمده، ابن حال و شور را دو چندان می نماید

سعی شده است همچون اشعار منتخب، که جزء در دو مورد ( حافظ و مولوی ) حتی الامکان از آثار قرون اولیه ( 4 تا 7 ﻫ. ق. ) انتخاب گردید . اینجا نیز قدمت و سلامت و سلاست متون مطمح نظر باشد.

***************

ای آنکسها که بگرویدند نبشته شد بر شما روزه چنان ( که ) نبشتند بر آنکسهای از پیش شما تا مگر بپرهیزید. روزگاری شمرده پس هر که بود از شما بیمار یا بر سفر باشد، شمار کند و بازگیرد از روزگاری دیگر، و بر آنکسها که طاقت دارند فدا کردن طعام دادن رویشی را؛ و هرکه تطوّع کند بنیکی آنست یهتر اور را، و اگر روزه دارید بهتر شما را اگر هستید داننده. ماه رمضان آنستکه بفرستادند اندرآن قران : راه راست مردمان را و پیدائی از راه راست ( و ) جدا کردن، و هر کی حاضر شود از شما اندرین ماه پس روزه گیرد آنرا، و هرکی باشد بیمار یا بر سفر شمار گیرد از روزگاری دیگر . که خواهد خدای بر شما آسایش و نخواهد بر شما دشخواری، و تا تمام کنید شمار، و تکبیر کنید خدای را بر آنچه راه نمود شما را، تا مگر شما شکر کنید . ..... بدان که اندر اول اسلام روزه هنوزفریضه نکرده بود، ولکن نماز کردن و زکوه از مال بدادن فریضه بود، و روزه ماه رمضان هنوز فریضه نگشته بود. و سبب آن چنان بود که چون پیغامبر ما را صلی الله علیه وسلم وحی آمد، و خدای عزّ و جلّ او را فرمود که خلقانرا ندا کن و بخدای خوان، چنان که پیغامبر علیه السلام گفت: " امرت ان اقاتل الناس حتّی یقولوا لا اله الاالله فاذا قالوها عصموا منّی دما ء هم و اموالهم الا بحقّها . و حسابهم علی الله . گفت : فرمودند مرا که کارزارکن با کافران تا آن گه که بگویند که خدای عزّ و جل ّ یکی است و بجز از وی خدای نیست . چون بگویند تیغ از گردن ایشان بیوفتاد و بعد از آن ایشان را مکش، و خواستهای ایشان مستان مگر بحقّ . و شمار ایشان بر خدای است . پس این که گفت یگانگی خدای عزّ و جلّ بنماز کردن و زکوه دادن نزدیک است بیک دیگر؛ از بهر آن که اول وحی که آمد این فرمود که: بگوی خلق را تا اقرار دهند که خدای عزّ وجلّ یکی است ، و بگویند لااله الاالله محمّد رسول الله پس هر که این سخن بگفت مسلمان شد و از کفر بیرون آمد و خون اوبسته شد، و شمشیر از گردن او بیفتاد، و مال او بر یاران و امتان محمد حرام گشت . ...... اما اندراول اسلام آن روزه داشتن چنان بود که چون نماز شام بودی روزه بگشاندی، و طعام بخوردندی، و چون شفق فرو شدی طعام خوردن حرام شدی تا دیگر روز نماز شام. و جهودان را و ترساآن را قاعده چنین بود و امروز ایشان را همچنین است که نماز شام روزه بگشایند، و طعام و شراب بخورند و تا دیگر روز نماز شام هرچه خورند ایشان را حرام بود.

ترجمه تفسیر طبری ، (فراهم آمده در زمان سلطنت منصوربن نوح سامانی - 350 تا 365 هجری ) ، مجلد اول ، بتصحیح استاد حبیب یغمائی ، انتشارات توس ، چاپ دوم ، 1356 ، تهران - ص 116 الی 119 و 123

لطفاً برای خواندن بقیه مقاله به ادامه مطلب بروید

دوشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۸۷ ساعت ۸:۵۶ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

مقررات ثبتی حاکم بر مالکیت منفعت و انواع حقوق مالی

نوشته: محمد مهدی حسنی

الف – طرح بحث وتقسیم مطلب

شارحین قانون مدنی "حقوق مالی" که برای افراد شناخته شده است را به "عینی" و "دینی" تقسیم می نمایند. "حقوق عینی"، حقوقی را گویند که: موضوع آن عین خارجی است و آن به "حقوق عینی اصلی" و "حقوق عینی تبعی" تقسیم میشود. "حقوق عینی اصلی" مستقلاً به اشیاء تعلق میگیرند؛ یعنی خود مع الواسطه مورد احتیاج و استفاده انسان میباشد. در ماده 29 قانون مدنی از مهمترین "حقوق عینی اصلی" ، یعنی "مالکیت"، "حق انتفاع" و "حق ارتفاق" نام برده شده است. حقوقدانان "مالکیت" را کاملترین حق عینی اصلی معرفی کرده اند (به نقل از حقوق مدنی ج 1 دکتر صفائی صفه های 228 و 229) که خود شامل "مالکیت عین" و "مالکیت منفعت" میشود. در ماده 29 قانون مدنی تمام حقوق عینی اصلی احصاء نشده است و از این نظر اقسام اشاره شده، جنبه حصری ندارد، لذا بسیاری از حقوق مالی دیگر مانند "حق تحجیر" ، "حق شفعه" ، "حق اولویت" ، "حق خیار" ، "حق سرقفلی" و غیره در زمره حقوق عینی قرار میگیرد .

از انواع اموال غیر منقول در قانون مدنی سخن بسیار گفته شده است. و باز می دانیم : حقوقی که موضوع آن اموال غیر منقول است به تبعیت موضوع خود "غیر منقول تبعی" نامیده میشود. بدین ترتیب میتوان با در نظر گرفتن ماهیت حقوقی اموال غیر منقول در قانون مدنی، و مقررات حاکم بر تثبیت مالکیت و حقوق اشخاص نسبت به اموال مذکور در مقررات حقوق ثبت، آنها را به سه دسته تقسیم نمود: 1 – عین 2 – منفعت 3 – حق .

لطفاً برای خواندن بقیه مقاله به ادامه مطلب بروید

دوشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۸۷ ساعت ۱:۴۸ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

روزه در آئینه مثل فارسی

نوشته و انتخاب : محمد مهدی حسنی

مقدمه :

مرحوم دکتر احمد بهمنیار مثل را جمله یا عباراتی می داند مختصر و مشتمل بر تشبیه یا مضمونی حکیمانه که به سبب روانی لفظ و روشنی معنی و لطف ترکیب، شهرت عام یافته است. و همگان آن را بدون تغییر و یا با اندک تغییر در محاوره به کار می برند( مجله یغما، سال 2 شماره 2 و 3 صفحه 52 ) . فخر رازی می گوید: مقصود از ضرب در ضرب المثل آنست که مثل در دل اثر می کند که توصیف خود شیئی را، آن تاثیر نیست. و این بدان سبب است که هدف از مثل : تشبیه خفی است به جلی و غایب است به شاهد. در نتیجه آگاهی از چیستی شئی تاکید می یابد، و احساس با عقل مطابق می شود و آن در نهایت روشنگری است ( تفسیر کبیر جلد 2 صفحه 72 ) . و از نظام نقل کرده اند که در مثل چهار صفت است که در هیچ نوع دیگری از سخن جمع نمی گردد، ایجاز لفظ ، اجابت معنی ، حسن تشبیه و حسن کنایه؛ و این منتهای بلاغت است ( مجمع الامثال جلد اول صفحه 6 ) .

بر مبنای آنچه قدما در وصف ضرب المثل، و سرّ تاثیر گذاری اش بیان داشته اند، می توان گفت که : یکی از عناصر مهم مثل، رمز آمیزی و تداعی میان وقایع همانند است و این ویژگی بیشتر در مثل هایی بچشم می خورد که یا ریشه در حکایات کهن فرهنگ عامه دارد و در آن جانوران و گاه جمادات، نقش هایی انسانی ایفاء می کنند و حامل پند و پیام اند. و یا بر پایه حکایاتی از زندگی طبیعی و ممکن انسانی شکل گرفته و گاه سر چشمه آنها رفتار یا واقعه ای به یاد ماندنی بوده است.

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

پنجشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۷ ساعت ۱:۳۵ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

روزه در آئینه نثر و نظم کهن فارسی

(بخش نخست - نظم)

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایها الذین امنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم ( بقره – آیه 180 )

شهر رمضان الذی انزل فیه القران هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان فمن شهد منکم الشهر فلیصمه و من کان مریضا او علی سفرفعده من ایام اخر یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر و لتکملوا و لتکبروا الله علی ما هدیکم و لعلکم تشکرون ( بقره – آیه 182 )

یکی از فروع و واجبات عبادی اسلام، روزه است. اهمیت، شرایط و احکام روزه در رساله های عملیه و کتب اخلاقی و دینی ما منعکس است. و رسانه های جمعی نیز از این جیث بدان، پرداخته و می پردازند. ماه روزه و صیام،( رمضان ) تنها ماهی است که در کتاب خدا، از آن نام برده شده است . و مهمترین رخدادش را، نزول قرآن دانسته اند، و نیز وجود شب قدر در شگمش و بلاخره شهادت مولی متقیان در روز 21 همین ماه. که اینهمه بدان چهره ای دگر گونه از ماههای دگر می دهد. آنچه در نوشته حاضر دنبال خواهد شد، باز گویی و باز نویسی آثار ی منثور و منظوم ، لیکن نفیس و گرانقدر از گویندگان و نویسندگان فارسی زبان است. که جمع آوری و ذکر آن جنگی معنوی و زیبای موثر ی را ، از هنرنمایی و غمز و عتاب قلم ها، و عرض اندامشان در این وادی روحانی را فراهم می آورد. پیشینیان ما با الهام از آیات شریفه فوق و سایر منابع مقدس از قبیل سخنان پیشوایان و پیران، آثاری نفیس و وزینی را با اشاره به این فروع دین آفریده اند . امید که مورد قبول در گاه حضرت احدیت (جل جلاله) و نیز مورد استفاده دوستان قرار گیرد :

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

مشخصات
چه بگویم ؟     (حقوقی، ادبی و اجتماعی) این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی،  گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی"  خواهم زد. چرا و چگونه؟  می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید.
  مائیم و نوای بینوایی
بسم اله اگر حریف مایی
               
*****************
دیگر دامنه  های وبلاگ :
http://hassani.ir

* * * * * * * * * * *
«  کليه حقوق مادي و معنوي اين وبلاگ، متعلق به اینجانب محمد مهدی حسنی، وکیل بازنشسته دادگستری، به نشانی مشهد، کوهسنگی 31 ، انتهای اسلامی 2، سمت چپ، پلاک 25  تلفن :  8464850  511 98 + و  8464851 511 98 + است.
* * * * * * * * * * *
ایمیل :
hasani_law@yahoo.com
mmhassani100@gmail.com

* * * * * * * * * * *
نقل مطالب و استفاده از تصاوير و منابع این وبلاگ تنها با ذکر منبع (نام نویسنده و وبلاگ)، و دادن لینک مجاز است.  »