چهارشنبه ۱۵ مهر ۱۳۸۸ ساعت ۸:۱۶ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

مرگ به انبوه جشن است

( واکاوی یک مثل ادبی)

نوشته : محمد مهدی حسنی

وقتی کودک و نوجوان بودم علاقه ای زیادی به شنیدن ضرب المثل ها از دهان پیران و بزرگترها و به یاد سپردن آنها داشتم. به خاطر دارم روزی، بی بی ام (مادر بزرگ پدری) که کرمانی الاصل بود، در موضعی که به خاطرم نیست، گفت: "ننه! مرگ جماعت عیشه" در آنزمان این مثل در ذهن کوچک و خالی از تجربه من، نقش بست. هر چقدر فکر می کردم، نمی توانستم، دریابم که چگونه ممکن است عمومیت مرگ و هم جاگیری آن به مثابه عیش و عشرت و عروسی باشد؟

در آن روزها هرازگاهی و به ندرت، می توانستی جنازه ای داخل تابوت روان ببینی که در کوچه و خیابان از مقابل دیدگان بهت تو و دیگران رد می شود و یا جسم بی جان پیریْ عزیز را در خانه و رو به قبله نظاره می کردی - که بی هیچ سرفه و خلط - در وسط اتاق آرامیده بود و از آمیختن سکون و سکوت پوشش تمام سفیدش با صوت قاری، حزن از دست رفتنش مکرر و افزون تر می شد و گاه شیطنت کودکی دیگر، ترس را جانشین غم می کرد. توهّمی که آزارش بیشتر از دلتنگی بود و دیگران که در پوستین تو افتاده بودند، فارغ از "خواب اکبر" و همیشگی تازه گذشته بر تو می خندیدند.

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید.

سه شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۱۱ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

فرهنگ "ماست مالی"

(لته یی هست که دم دهن آقا محمد حسین را ببندد؟)

نوشته : محمد مهدی حسنی

با اینکه در فرهنگ دینی ما، فرمان روشن خداوندی: "لیس للانسان الا ماسعی" (1) و احادیث بی شماری در باره عاقبتِ بدِ عالم بی عمل و لزوم انجام دادن کارها به نحو احسن، در برابر ماست و همیشه این کلام فردوسی پاکزاد را به گوشمان خوانده اند که : "دو صد گفته چون نیم کردار نیست" و بارها از زبان خواجه بزرگ شیراز شنیده ایم که : "مکن زغصه شکایت که در طریق ادب / براحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید" و از سعدی که : "نابرده رنج گنج میسر نمی شود..." و یا : "علم هرچند بیشتر خوانی / چون عمل در تو نیست نادانی" و همچنین ادبیات حکمی و پند ما، مالامال و مشحون از داستان هایی مانند حکایت رنج و گنج ملک الشهرای بهار (برو کار میکن مگو چیست کار....) است، با این همه ما همواره راه انحراف و کژ تنبلی و تن آسایی و زیاده طالبی و سودجویی و افزون خواهی را رفته ایم و یکی از خلقیات بد خود یعنی: عادت "ماست مالی" و "سَمْبَل (سَنبَل) کردن" را برگزیده ایم.

در فرهنگ های لغات عامیانه سَمْبَل کردن، چنین معنا شده است: سر و ته کاری را به هم آوردن، سرهم بندی کردن، سرسری انجام دادن یک کار، ظاهرسازی و اکتفا به رفع تکلیف ظاهری و بدون عمق، صورت و ظاهر کاری را درست کردن بدون اینکه در نهان آن کار اساسی و ریشه ای باشد.

این جانب تا کنون این دو ترکیب را در ادبیات قدیم، ندیده ام و ظاهراً اگر هم از قدیم الایام کاربردی داشته است، بایستی در ادبیات عامیانه و نه رسمی استعمال شده باشد.

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید.

شنبه ۲ خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۵:۲۰ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

اندر حکایت عاریه دادن کتاب

حــــالیّّّّّا مصلــحت وقت در آن مّّّــــی بینـم

که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینم

جز صراحی و کتابم، نبود یار و ندیدم

تا حریفان دغــــا را به جهان کم ببینم (حافظ)

تولستوی می گوید: در دنیا هیچ خوشی که با خواندن کتاب برابری کند، وجود ندارد و هوگو خوشبخت ترین آدم را کسی می داند که به یکی از این دو چیز : کتابهای خوب یا دوستان اهل کتاب دسترسی داشته باشد. اما گاهی جمع این دو چیز، جمع اضدادست، به این معنی که اگر دوست اهل کتاب داشته باشی، کتاب خوبت به مخاطره می افتد. چگونه چنین حالتی پیش می آید؟ آن زمانی است که همین دوستان اهل ادب از کتابخانه شخصی آدم، کتاب به امانت می گیرند (هرچند درست تر این است که گفته شود : کتاب به عاریه می گیرند) و آن را پس نمی دهند و یا دیرتر مستردش می کنند. پس اگر صاحب کتاب به مناسبتی، به همان کتاب نیاز داشته باشد، بی اختیار یاد این گفته سعدی شیرین سخن می افتد که :

« کتاب از دست دادن، سست رأیی است / که اغلب خوی مردم، بی وفائی است.»

حالا چنین آدمی باید به سست رأیی خود و بی وفائی دوستان حسرت خورد. در حین خواندن دیوان ادیب الممالک فراهانی به قطعه سه بیتی بر خوردم که شدّت و غلظت آن از شعر سعدی بیشتر است. با خود گفتم خوب است؛ بدهم این قطعه زیبا را با خط خوش بنویسند و قابش بگیرم و آن را در برابر دید میهمانان کتابخانه خود قرار دهم . قطعه مذکور چنین است :

کتاب عاریه دادن به مردمان، ندهد / تو را نتیجه به جز آه و حسرت و افسوس

بود کتاب عروس ای پسر به حجله علم / کسی به عاریه هرگز نداده است عروس

عروس خویش چو دادی به عاریت تا حشر / به بام عار و ندامت همی نوازی کوس

دوشنبه ۳۰ دی ۱۳۸۷ ساعت ۷:۱۳ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

در حال حاضر سايت گوگل بزرگترين و در عین حال پر بازدید ترین موتور جستجوي اينترنت است این سایت براساس چند معيار و پارامتر به هر سايت اينترنتي يک رتبه - بين يک تا ده - مي دهد و این خود معياري براي مقايسه وبلاگ ها و سايت هاست.

مدیران سایت ها و وبلاگ ها می توانند براي نمايش رتبه خود با ورود به سایت pagerank.maker.ir و يک بار وارد کردن نشانی وبلاگ يا سايت خود در محل مخصوص، يک کد اختصاصی دريافت کرده و با قرار دادن اين کد در قالب وبلاگ يا سايت خود به وسيله يک عکس کوچک - که طرح آن نیز انتخاب است - موقعیتی را فراهم آورند که رتبه آنها در سايت گوگل بصورت یک پنجره نمايش داده شود .

ضمن اینکه سایت بالا مدعی است استفاده از نرم افزار ، باعث افزايش رتبه سایت و وبلاگ در گوگل می شود .ولی برای دیدن این موقعیت صبر لازم است زیرا رتبه مورد بحث به آرامي و با افزايش لينک ها و ارتباط صفحات فزونی مي يابد.

همچنین این سایت چون سایت وبگذر برخي امکانات رايگان دیگر نظیر شمارشگر بازديد وبلاگ يا سايت و علاوه بر آن لیست وب های فارسی و دیکششنری انگلیسی به فارسی و ... نیز به کاربران خود ارائه می دهد

چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۱۰:۲۲ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

كلماتي که بيشترين آمار را در موتورهاي جستجو دارند

نوشته: محمد مهدی حسنی

از آن جمله دامن بیفشاند و گفت

حق از بهر باطل نشاید نهفت (سعدی)

در گشت و گذاری در اینترنت، برای یافتن "کدهای جاوا" و "قالب وبلاگ" ازطریق یکی از موتورهای جستجو، به سایت codjava.blogfa.com وارد شدم . در ستو ن "آخرین مطالب" وبلاگ پبش گفته، عنوان : "كلماتي که بيشترين آمار را در موتورهاي جستجو دارند" توجه من را جلب کرد. در صفحه مربوطه،نویسنده محترم با قید این یادآوری که : " اين صفحه صرفا جهت اطلاع رساني ميباشد، لذا مسؤليت هر گونه استفاده و يا سوء استفاده از آن به عهده بازديد كننده ميباشد." کلمات موضوع بحث را به ترتیبی که در پایان مطلب حاضر آمده است، برشمرده اند. هرچند ایشان، منبع اطلاعات خود را اعلام نکرده اند، لیکن آنان که همچون من ساعتهای فراوانی را با رایانه و اینترنت و وبلاگ می گذرانند، می دانند به قاعده وجود قراین مشابه نظیر : بررسی صورت وبلاگهای بروز شده، پر بیننده ترین وبلاگها، کامنت و نظرات ارسالی برای سایت ها و وبلاگها و .... چنین آماری به واقعیت نزدیک است.

اینجانب با مطالعه عناوین مذکور، شوکه شدم، حالم دگرگون و پشتم به لرزه در آمد. و با خود گفتم : وامصیبتا ..... این بدین معنی است که عده زیادی از کاربران ایرانی که احتمالاً اکثریت آنان را عزیزترین هایمان یعنی نوجوانان و جوانان تشکیل میدهند، دغدغه،مشغولیت، و علقه هاشان ابتذال محض و جوانب آن است و آنان، یافته و انتظار هاشان از اقیانوس بزرگ و عمیق و متنوع علم و فن و تجریه مجازی، راه آبهایی دور افتاده و ساکن و عفن نظیر موسیقی ابتذال ، لطیفه، جوک ابتذال و دانلود عکس و فیلم مستهجن، مسائل جنسی، و .... است که نه به درد دنیا و نه به درد آخرتشان می خورد .

با نگاهی به دور و بر خود می بینیم، پدر و مادرها حتی آنان که اهل علم و فضل و دانش هستند از دانش کامپیوتر بی نیاز یا بهتر است بگوئیم بی اطلاعند. و برعکس جوانان آنان، سرگرمی و بازیچه شان دنیای مجازی و ماهواره است و باز می دانیم که فیلترینگ و جمع آوری آنتن های ماهواره راه مبارزه با غول علت ابتذال نیست، دلخوش کردن به خاک کردن موقت پشت معلول (غولچه ها) ست. چه با پیشرفت روز و ساعت و دقیقه افزون تکنولوژی، دور زدن این اهتمام ها و تلاش ها آسان و برای استفاده کنندگانش، بی هزینه است. بنابراین در این وانفسا چه باید کرد ؟

یادم می آید اینجانب در سال 60 سرباز سیاسی ایدئولوژیک ارتش بودم و در سمیناری با حضور اعضای سیاسی ایدئولوژیک لشکرها در منطقه جنوب، بنده نیز انبازی داشتم. با توجه به اینکه قبلاً با صدور بخشنامه ای دستگاههای تلویزیون از میان سنگرهای سربازان جمع آوری شده بود. بحث شد که چون بعض آنان همیشه موسیقی مبتذل گوش می کنند، راحت ترین راه جمع آوری رادیوهاست. اینجانب در مقابل بزرگان جلسه جسارت کرده، ایستاده، گفتم که شهید مطهری در یکی از مقالات کتاب بیست یا ده گفتار خود به معضل "زنان خانه دار کوچه نشین" اشاره می کند و اینکه چگونه بایستی با این پدیده زشت که جز اتلاف وقت و غیبت و فضولی نتیجه ای در بر ندارد مبارزه کرد. ایشان می گوید ( نقل به مضمون) که روح مانند جسم است و او نیز همچون تن خاکی به غذا و خوراک احتیاج دارد و وقتی خوراک طیب و پاک گیر نیاورد سراغ خوراک نجس،مردار می رود. بنابراین دراین قبیل موارد اگر اراده کنیم خوراک بد را از استفاده کننده آن بگیریم ، لابد بایستی خوراک پاک و طاهر جانشین آن کنیم. پس تحکّم ( نظیر امر به گوش نکردن) و ممانعت همچون فیلتر کردن و سخت گیریایی از این دست، تنها جوانان را به گناه کردن بیشتر مصّر و آنان وادار می شوند که پنهانکاری را پیشه خود سازند و به دنبال راه مخفی تر و پنهان تر و جا و رفیق جدید باشند که امکان اجرای کار مورد نظرشان فراهم شود.

ما با همه سختگیریها در ممانعت جوانان از گناه و مناهی، موفق نبوده ایم. ما قادر بوده ایم در موارد محدود، خوراک روحی حرام را از آنان بستانیم. ولی نتوانسته ایم علاقه آنان را با خوراک روحی سالم - که آن را بپذیرند و ملکه ذهنشان شود- پیوند دهیم .

توانسته ایم با سخت گیری های بدون مطالعه، کنسرت و شب نشینی های کنترل شده درپیش چشم پدرها و مادران آنان را تعطیل کنیم، ولی نتوانستیم دانلود موسیقی و عکس سکسی و داستانهای سکسی خانوادگی، بلوتث ها و اس ام اس های مستهجن و ضد اخلاقی و شب نشینی های مختلط و آلوده به مسکرات و نشئه جات را از آنان بگیریم.

وقتی با حریم خواندن تمام شهر مشهد، بعنوان حریم حرم حضرت ثامن الحجج (ع) اجازه دادن یک کنسرت موسیقی مجاز را از تشنگان آن سلب میکنیم، و آنان برای شنیدن موسیقی مجاز بایستی لاجرم به شهرهای اطراف ( نظیر قوچان و نیشابور ) بروند. البته باید انتظار داشته باشیم که آمار کنسرت های غیر مجاز و کنترل نشده بالا رود .

گفتم مجاز ؟ زیرا بنا بر اصل بر شهر مشهد و شهرهای اطراف آن، باید یک قانون و یک دولت حکومت کند.

وقتی که بصرف جوان بودن راننده در یک مسیر شهری چند بار خودروی او برای بررسی متوقف می شود، او را تحقیر می کنیم،بنابراین او تلافی می کند و پدر صاحب بچه را در می آورد .

این فرد نوعی، دو فرزند جوان اهل درس و کتاب دارد که از هر آلودگی احتماعی مبرّایند، ولی دید آنان همچون بنده و شما، نسبت به پلیس، دیدی مثبت نیست، وقتی اینجانب برایشان از امنیت و یدالله بودن پلیس سخن می گویم و اینکه پلیس دوست و هواخواه ما و تنها دشمن بزهکار و مجرم است. آنان نپذیرفته و یا به سختی می پذیرند .

می توان دلخوش بدین بود که گناه این همه صد در صد به پای دشمنان دین و دولت و فرهنگ است گیرم که این نظر مطلق مقرون بواقعیت باشد، لیکن پس وظیفه پاتک و دفاع ما چه می شود . در قبال اندیشه های نهیلیستی و ضد اخلاقی،دم غنیمت دانی و وقت گذارنی که به جوانان القاء میشود و آنان را به جای کشانیدن به مسجد و فرهنگسرا و .... به بیغوله ها و خانه های تاریک پر اثم و گناه می کشاند ما چه تمهیدی اندیشه ایم و چه توانسته ایم به آنان دهیم ؟

به حجم و محتوای لطیفه ها و جوکهای اس . ام . اسی، نظری بیاندازیم در کنار حمله به مقامات سیاسی و کشوری، متاسفانه خمیر مایه همیشگی این لطیفه ها، هجمه به دین و اخلاق است . ما می دانیم که دایره قانون از دایره اخلاق تنگ تر و محدودترست و ضمانت اجرای بسیاری از منکرات و مکروهات، تنها اخلاق و دین است. دغدغه کمرنگ شدن دین داری و دین مداری، معضلی سخت فراروی پدرها و مادرهای ایرانی است که باید ببینند، بسازند و بسوزند.

ما باید بدین باور برسیم که بی هیچ تردید تنها تیری که به خطا نمی رود و بر جای مورد نظر می نشیند، تیر مدارا و "محبت" است و گرنه با قهر و سختگیری هیچ قلبی منقلب نمی شود و هیچ اندیشه ای تغییر نمی کند . بیایید کلاه خود را قاضی کنیم : ما (چه دولتیان و چه خودمان) چه مقدار به جوانان خود محبت کرده ایم . کدام بحث و اختلاف را توانسته ایم با روی خوش و عاقبت بخیری، میانمان حل و فصل کنیم؟

با نظری به آمار واژگان زیر، و گشت و گذاری از طریق مودم، می بینیم، در اینترنت هزاران صفحه نوشته شده فارسی به داستانهای سکس خانوادگی اختصاص یافته است : پناه بر خدا ←سکس با مادر، سکس با خواهر، سکس با خاله و ..... آنچه را که ما حقوقدانان زنا با محارمش می خوانیم و در دایره اخلاق و دین از کبائر و شاید از سفک دماء ابنای جنس بشر بدتر .... صحنه هایی زشت، مشمئز کننده، که عقل و وجدان و رای هر آزاده را آزرده می سازد، ولی برای جوانان تحریک کننده و اغواگرایانه است. مع الاسف جوانان و نوجوانان ما این ها را در موتورهای جستجو پی می گیرند و می خوانند. و خدای ناکرده شاید طبعشان ....

اسب تازی گر به بندی در طویله پیش خر رنگشان همگون نگردد، طبعشان همگون شود.

ما در کنترل و ممیزی کتابها، نوارها ، کنسرت ها و سخنرانی ها، سخت گیری می کنیم . بر واژگان و عبارات و جملات و نواهایی دست می گذاریم و ایراد می گیریم که تنها با معیارهای شخصی و سلیقه افراد بررسی کننده، تعریف و توجیه می شود. فرزندانمان را از خواندن آثار نویسندگانی چون هدایت و چوبک و بزرگ علوی و گلشیری ها منع می کنیم و به این ترتیب وادارشان می کنیم تا اندیشه ها و فکرشان مصروف ابتذال محض نوشته ها و عکس ها و فیلم های مستهجن و مبتذل موجود در اشکم گوشی های همراه و در بطن دنیای مجازی اینترنت شود. و گرنه ....

مور هرگز بسر خوان سلیمان نرود تا که در خانه خود برگ و نوایی دارد ( پروین اعتصامی)

این چه تصوری غلط است که ما انتظار داریم جوانان ما به جای شادی و سرور، همواره غمین و اندوهناک باشند. نوا و موسیقی تند و با صدا، اعصاب ما پدر و مادرها را خرد و خاکشیر می کند ولی جوانان را به وجد می آورد. آنان ممکن است خوانساری و قوامی و شجریان و بنان را فعلاً نپذیرند؛ لیکن بلاشک و با بلوغ فکری در می یابند که موسیقی بدون تفکر و بدون ریشه، اقتضای شور و خامی جوانی است، پس ناخواسته بسوی دین و فرهنگ و هنر اصیل این آب و خاک می روند .

بگذریم ...

اینجانب هنوز هم حرف برای گفتن و نای برای نوشتن و عقده گشائی دارم لیکن بیان همه ی کوتاهیها و جفاها به جوانان و ... مثنوی هفتاد من کاغذست. و مطلب بدراز می کشد، چه بسا همین بطیء و دراز گویی اثر مطلب حاضر را کم کند .

پس به امید روزی که فرهنگ سازان و متولیان فرهنگی و دینی و صاحبمنصبان دولتی و ناظمان اجتماعی ما به روش اصولی، بنوانند تقوی قوی را جانشین تقوی ضعیف (اصطلاحی از شهید مطهری در همان مقاله اشاره شده) و تقوی ستیز را جانشین تقوای پرهیز (اصطلاحی از مرحوم شریعتی) نمایند .

دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۷ ساعت ۱۱:۵۷ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

سال دزدی

نوشته: محمد مهدی حسنی

" ... قاضي پس از فراغت مطالعه اوراق پرونده، با لحنی تعجب آمیز گفت: " خانم محترم شما در همه جا نوشته ايد، سن شما بيست سال و چند ماه است. لطفاً دقيقا بفرماييد چند ماه ؟ " خانم: " بیست سال و...لو ... لو ... سيصدوشصت ماه." *1

واقعیت این است " کم گفتن سن" در میان مردم به ویژه خانم ها، هر چند به لحاظ اخلاقی، موضوعی مذموم و ناپسند، لیکن شایع است و هر یک از ما بارها و در برخورد های روزمره، با این رخداد برابر شده ایم و همین دست مایه طنز بسیاری از لطیفه گویان و طنازان است.

چنانکه خانم دكتر هانیه زایر رضایی در مقاله علمی و جدی "وقتی پیری، موهایمان را رنگ می زند" و موضوع آن، بهداشت و نگهداری مو در اوان پیری است، ناگهان گریزی بطنز بالا می زند و می گوید:

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

جمعه ۱۰ آبان ۱۳۸۷ ساعت ۶:۷ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

دانلود رایگان قوانین برای گوشی های همراه

اخیراً موسسه حقوقی یونس دانش پژوه، نرم افزاری برای دانلود قوانین، بروی سایت خود گذارده است.

کتابهای ارائه شده، دارای حجم کمی و رایگان است و بروی گوشی های همراه قابل اجرا می باشد.

از جمله این قوانین : قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قانون مدنی، قانون تجارت، قانون روابط موجر و مستأجر مصوب 1356 و 1376 ، قانون تملک آپارتمانها و آیین‌نامه اجرایی آن، آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی، آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری، قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب، قانون صدور چک، قانون اجرای احکام مدنی و جدول دیه اطراف است.

علاقمندان می توانند برای دانلود نرم افزارهای موجود به سایت مذکور مراجعه فرمایند.

همچنین الحاق دو تبصره به ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی در سال ۱۳۷۶ مبنی بر محاسبه مهریه به نرخ روز مشکل احتساب نرخ جدید مهریه را فراروی زنان کشور ما قرارداده است، که این موضوع پرسش بسیاری از خانم های ایرانی، وحتی وکلا و مشاوران است. سایت پیش گفته در صفحه اصلی خود نرم افزاری را تدارک دیده است، که براحتی و با نوشتن سال تاریخ وقوع عقد و نیز میزان مهریه آمده در سند ازدواج، در محل تعیین شده، و سپس با یک کلیک، بلافاصله نرخ روز مهریه محاسبه و اعلام می شود.

برای دست اندرکاران سایت daneshpajuh.ir آروزی موفقیت و سربلندی دارم




یادآوری الحاقی:

چند وقت است که سایت بالا باز نمی شود. چون ممکن است، موقت باشد، از حذف همیشگی پست خوداری می کنیم. لیکن برای جبران این کاستی، پستی مشابه و بسیار کامل تر در وبلاگ گذارده ام . خوانندگان خوب می توانند اینجا کلیک فرمایند

یکشنبه ۵ آبان ۱۳۸۷ ساعت ۴:۵۶ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

ذکاوت دانش آموز خراسانی - حکایت طنز

در دوران پهلوی، علی اصغر حکمت وزير ادیب و دانشمند معاصر، در سفری که به خراسان رفته بود؛ به همراه امیر شوکت الملک (امير بيرجند) برای بازرسی به مدرسه ای به نام ابن يمين رفتند. در یکی از کلاسها، امیر از یکی از دانش آموزان می پرسد : آیا می دانی چرا این مدرسه را به نام "ابن یمین" نام گذارده اند؟ دانش آموز پاسخ می دهد:

" برای اینکه ابن یمین شاعر معروفی بوده است. "

آقای حکمت ضمن اشاره ای به زندگی ابن یمین به دانش آموز می گوید : " آیا شعری از وی از حفظ داری؟ "

شاگرد خراسانی فورا" این ابیات را می خوا ند :

اگر دو گاو به دست آوری و مزرعه ای یکی امیر و یکی را وزیر نام کنی

وگر کفاف معاشت نمی شود حاصل روی و شام، شبی از جهود وام کنی

هزار بار از آ ن به، که بامداد پگاه کمر ببندی وبرچون خودی سلام کنی

سکوت حاضران را فرا گرفت. امیر شوکت الملک در حالی که لبخند می زد رو به آقای حکمت کرد و گفت:

" برای امیر حکمت این نامگذاری روشن شد، جناب وزیر خود داند. "

سپس همگی از کلاس خارج شدند.

)))))))))))))))(((((((((((((

با کمی دگرگونی به نقل از کتاب هزارنکته،حسین مستجیر، تهران، موسسه انتشارات نوین، چاپ اول، ۱۳۶۲ - ص ۲۳۳ ولی منبع نقل نیامده است.

پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۷ ساعت ۹:۳۶ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

بر عکس نهند نام زنگی کافور

نوشته : محمد مهدی حسنی

در جمعی کوچک صحبت از شعر و پیوند آن با موسیقی بود. بنده نیز در حدّ و قواره خود اظهاراتی بیان کردم. در پایان مجلس، یکی از حاضرین، پس از اینکه شغل مرا دانست، گفت : فلانی تو با این روحیه لطیف که اهل شعر وشور و نوایی، چگونه با عالم وکالت کنار می آیی؟ شاید در آنجا بدو پاسخی بسنده دادم. لیکن چند روز بعد، که کتاب نفیس و گرانقدر "مونس الاحرار" را تورق میکردم، شعری از قاضی عمر، که زبانحال بود، دیدم. با خود گفتم : کاش پیش تر این شعر را میخواندم و همان را به جای پاسخ خود، به پرسنده می گفتم. شعر این است :

مرا زمانه نهاده بعکس، قاضی نام

چو زنگی کی نهد خواجه، نام او کافور

سجل نویسم و باشد دوات من ساغر

نکاح بندم و باشد وکیل من طنبور

بگاه خیزم تا بشکنم خمار شراب

کی زشت باشد در صفه، قاضی مخمور

خوش آن زمان کی زمی باشدم سبلیک تر

چه طنزها کی زنم بر سبیلک فغفور

جهان اگر همه آب سیه گرفت چه باک

چو قانعم بدوتا نان و آبک انگور *۱

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

جمعه ۸ شهریور ۱۳۸۷ ساعت ۱۱:۵۴ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

حسنی یه خطّ هیروگلیف

نوشته : محمد مهدی حسنی

خط هیروگلیف حدود ۵ هزار سال قبل (بعد از برپايي حكومت سومريان بين النهرين در مصر) از تصویرنگاری مشتق شد. نزدیک به ۵۰۰ علامت تصویری در خط هیروگلیف وجود دارد .این خط را مصریان اولین بار جهت نوشتن مطالب خود اختراع کردند و آن را هیروگلیف نامیدند. هیروگلیف به معنی کنده‌کاری مقدس و خط مقدس است که کنده‌کاران و صنعتگران آن را در دیوار آرامگاه‌ها، ستون‌ها، تندیس‌ها، مهرها و ... به کار می‌‌بردند (به نقل از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد) . در مورد چگونگی كشف قطعه سنگ موسوم به لوح رشيد توسط یک سرباز فرانسوی ( اولین متن مکشوفه از این خط ) ، و خواندن خط هيروگليف توسط ژان فرانسوا شامپوليون فرانسوي و اطلاعات جامع دیگر از فرهنگ مصر باستان و چگونگی و سرنوشت خط هیروگلیف می توانید به دو سایت : EGYPT و medjai مراجعه فرمائید .

دكتر ژاله آموزگار، اسطوره‌شناس و استاد دانشگاه تهران، در بررسی در مورد تاريخ اساطيري خط میگوید که مصریان باستان، ثوت / توث (Thot / Toth) خداي منطقه هرموپوليس ( با بدن انسان و سر لك‌لك ) را مخترع خط مي‌دانند كه از سوي رع (Ra) بر خط هيروگليف معرفت يافت و نگارش را به آدميان انتقال داد. تصوير ايزد بانويي به نام سسهت (Seshat) نيز كه خداي سالنامه‌هاست، روي روايتي بازمانده از اين دوران ديده مي‌شود. « به نقل از لوح تا لوح » . همچنین در میان آثار بجا مانده از دوره باستانی ما نیز خط مذکور دیده می شود. سنگ نوشته هايي به خط هيروگليف مصري از كمبوجيه ، داريوش اول ، خشيارشاه اول ، اردشير اول ، و داريوش سوم در مصر يافت شده است . كه مهمترين آنها : عبارتند از : 1 - سنگ نوشته هایي مربوط به داريوش اول در تل المسخوته ، شالوف و سوئز است. 2 - سنگ نوشته ای به خط هيروگيلف مصري بر پايه مجسمه داريوش اول كه در شوش يافت شده است . 3 - سه نوشته كوتاه به خط هيروگيلف مصري ،که جزء كتيبه هاي چهار زبانه روي سه گلدان مربوط به يكي از اردشيرها ، وجود دارد . 4 - نوشته اي به خط دموتي مصري روي سكه اي از اردشير سوم ، كه در مصر يافت شده است . و ۵ - بلاخره دو متن به زبان يوناني از شاهان هخامنشي در دست است : الف - نامه ای از داريوش اول به والي مگنزيا ( MAGNESIA ) ب- و حكمي از اردشير دوم ( بنقل از : forum.gigapars)

از مطلب دور نشویم . اساسا هدف بنده، از نوشته حاضر آگاهی رسانی در باره خط هیروگلیف نیست. بلکه تنها از باب تنوع و تفریح میگویم . هرگاه دوستان کنجکاو باشند که بدانند نام خود یا یا هرکس و چیز مورد علاقه شان به خط تصویری چگونه نگاشته می شود؟ می توانند سری به سایت upennmuseum بزنند.

در اینصورت براحتی و با تایپ نام مورد نظر خود در محل تعیین شده به لاتین، و یک کلیک، بلافاصله از دیدن واژه انتخاب شده به خط هیروگلیف لذت خواهید برد. بنده در یک زنگ تفریح، چنین کردم .

نتیجه آن (hassani, your name in hieroglyphs is ) بصورت تصویر بالا بوده، که فوقاً تقدیم شد . پیشنهاد می کنم شما نیز این موضوع را امتحان کنید: upennmuseum

مشخصات
چه بگویم ؟     (حقوقی، ادبی و اجتماعی) این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی،  گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی"  خواهم زد. چرا و چگونه؟  می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید.
  مائیم و نوای بینوایی
بسم اله اگر حریف مایی
               
*****************
دیگر دامنه  های وبلاگ :
http://hassani.ir

* * * * * * * * * * *
«  کليه حقوق مادي و معنوي اين وبلاگ، متعلق به اینجانب محمد مهدی حسنی، وکیل بازنشسته دادگستری، به نشانی مشهد، کوهسنگی 31 ، انتهای اسلامی 2، سمت چپ، پلاک 25  تلفن :  8464850  511 98 + و  8464851 511 98 + است.
* * * * * * * * * * *
ایمیل :
hasani_law@yahoo.com
mmhassani100@gmail.com

* * * * * * * * * * *
نقل مطالب و استفاده از تصاوير و منابع این وبلاگ تنها با ذکر منبع (نام نویسنده و وبلاگ)، و دادن لینک مجاز است.  »