دوشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۸ ساعت ۵:۴۱ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

حس مرطوب (نقدی بر شعر "سکوت دسته گلی بود" یدالله رویایی)

نوشته : تقی خاوری

«سکوت دسته گلی بود/ میان حنجره ی من ....»

بیش از چهل سال قبل که کتاب یدا... رویایی منتشر شد این دو سطر با ذهن من الفت گرفت و آن را زمزمه می کردم به فکرم نمی رسید که بعد از چهل سال در جلسه ایی این سروده نقد و ارزیابی شود هر چند این شعر ترانه ایی شده و توسط خواننده ایی خوش صدا به اجراء درآمده است. این سرنوشت شعرهای ماندگار است و راز ماندگاری در اصالت شعری خودجوش و درون ساختاری. این شعر را شاعر قبل از سرودن در درون خود دیده و با تکنیک زیبا و پخته آن را به تحریر درآورده است. «سکوت دسته گلی بود،/ میان حنجره ی من» تصویر وحشی ست، دسته ایی گل میان حنجره، سکوت هم غیرمادی، این طبیعت شعرهای بوطیقایی ست که تصویر تبدیل به معنا می شود، مجموعه ای از اجراء معنایی جمع شده به صورت دسته ایی گل که حاصل آن همین تصویر فشرده است که به ناگاه از درون شاعر پرتاب می شود. این تصویر یاد آور تصویر های هولدرلین شاعر جنون زده ی آلمانی ست. پرسشی ست که چرا در میان کتابهای رویایی همین کتاب دریایی ها ماندگار شده است؟ رویایی گرفتار بازی با کلمات شد، حال آنکه کلمات رازها را نمی سازند بلکه رازها کلمات را ماندگار می کنند و اما ادامه ی شعر: «ترانه ی ساحل / نسیم بوسه من بود و پلک باز تو بود» که به قوت بخش قبلی نیست، تصویر باز می شود و شاعر در ساحل خاموش ترانه می سازد با نسیم بوسه در پلکی باز و بعد شاعر به سمت و سویی دیگر می رود: « برآبها / پرنده ی باد / میان لانه ی صد ها صدا پریشان بود. /// لانه ی صدا امواج است و مرغ باد درمیان صدا ها با چرخش پروازی تند و سریع بی طاقت است. /

صدای تندر خیس / و نور تر آذرخش // در آب / آئینه ایی ساخت.»

تصویری پر تحرک و جذاب که آذرخش با جرقه ایی دریا را آئینه می سازد، مثل عدسی دوربین که در یک آن باز و بسته می شود و با پرداخت به کلمه های تر و خیس فضای ساحل و دریا را در ذهن خواننده مرطوب می سازد و با یک پارادوکس دریا را به آتش می کشد و قاب روشنی از شعله های دریا نشان داده می شود و بعد همه چیز می سوزد: «نسیم بوسه و/ پلک باز تو و / پرنده ی باد/ شدند آتش و دود.» در این جا آغاز شعربرگردان می شود:

«میان حنجره ی من / سکوت دسته گلی بود»

و بعد با آتش زدن حس خود حضور خویش را در شعر اعلام می کند. این فضا سازی وسیع و گسترده تنها با شصت و سه کلمه ساخته شده است و این قدرت تکنیک رویایی را در این شعر نشان می دهد. این شعر، نیمایی ست و شاعر وزن را نرم و ملایم در این شعربه کارگرفته است در این شعر همه چیز به وجود می آید و به سرعت نابود می شود و شاعر تحت تاثیر این اتفاق است.

دوشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۴۱ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

نوروز و مهرگان به روایت جاحظ

نوشته و انتخاب : محمد مهدی حسنی

طرح بحث و مقدمه :

نوروز به از مهرگان اگرچه‌
هر دو دو زمانند اعتدالي‌ (ناصرخسرو) (1)

نوشته حاضر حاوی بخشی از ترجمه کتاب "تاج" (التاج في اخلاق الملوک) نوشته ابو عثمان عمربن بحر جاحظ، به تصحیح استاد احمد زکی پاشا ست که اصل کتاب به زبان تازی پیوسته و آراسته شده است و به خامه زیبای حبیب اله نوبخت (2) با اسلوبی به زبان جاحظ و با حفظ جمال ادبی آن ترجمه گردیده و در مرداد 1328 در تهران و از طرف کمسیون معارف، به ریاست وقت ابراهیم حکیمی نشر داده شده است. کتاب "تاج" که به نقل از مترجم، بیگمان ترکیبی از تاج انوشیروان "ترجمه روزبه" و مختارات تاریخی "جاحظ" است، درکنار کتبی همچون آثار الباقیه بیرونی و المحاسن و الاضداد کسروی و زین الاخبار گردیزی و روضة المنجمین شهمردان رازی و آثار البلاد و اخبار العباد قزوینی و نخبة الدهر فی عجایب البر و البحر و نیز تواریخ معتبر موجود، یکی از مهمترین منابع اصلی شناخت نوروز به شمار می آید. (2)

کتاب تاج از این نظر که به توصیف دقیق تشریفات و آئین نوروزی و به ویژه چگونگی دادن هدایا به شاه ایران و نحوه ثبت و ضبط این هدایا و آورندگانشان در دفاتر مخصوص و جبران خسارت صاحبان آن در مواقع ضروری تنگدستی پرداخته، حائز اهمیت است.

هرچند جاحظ در کتاب خود، به بیان قوانین و نظاماتی نظر داشته که در عصر خلفای عباسی شایع و معمول بوده است، لیکن بقول مترجم کتاب، وی آئینه ای ساخته است که بیش از هر چیز رسوخ و چیرگی شدن ایران و آداب ایرانیان را بر تمدن عرب و تازیان نشان می دهد. چنانکه در این کتاب آئین و رفتارهایی در زمره اخلاق و آداب عصر اسلامی آورده شده است که برخی از آنها با آئین مقدس اسلام موافقت و تجانسی ندارد.

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۷ ساعت ۱۰:۳۴ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

ابوریحان بیرونی :

"نوروز نخستین روز است از فروردین ماه، و زین جهت روز نو، نام کردند، زیراک پیشانی سال نو است و آنچ از پس اوست از این پنج روز، همه جشن هاست و ششم فروردین ماه نوروز بزرگ دارند، زیراک خسروان بدان پنج روز حق های حشم و گروهان (و بزرگان) بگزارندی و حاجتها روا کردندی ، آنگاه بدین روز ششم خلوت کردندی خاصّگان را و اعتقاد پارسیان اندر نوروز نخستین آنست که اول روزی است از زمانه و بدو فلک آغازید گشتن."(1)

نوروز نامه

نوشته : محمد مهدی حسنی

ما ایرانیان سال نو را در 21 مارس که نخستین روز بهار و هنگام اعتدال ربیعی خورشید (قرار گرفتن خورشيد بر روي خط استوا و برابری شب و روز ست)، جشن می گیریم

هزاران سال پیش پیشیانیان ما به ظرافت و تیزدلی دریافتند که با گذشتن خورشید از این جای آسمان، سختی و برودت سرما کاهش می یابد و رویش دوباره طبیعت و زندگی شروع میشود از این رو بایسته دیدند که برای پیشواز چنین موهبت اهورایی جشن هایی ترتیب دهند. از آن هنگاشند.

ایرانیان تنها کسانی نیستند که سال نو را در این تاریخ جشن می گیرند 21 مارس عید کشاورزی و یا بهاری یهودیان است، هرچند عید مذهبی آنان محسوب نمی شود و نیز چند کشور اروپائی سال نو را از اول بهار گرفته اند، چنانکه در اسکاتلند تا سال 1600 و در انگلستان تا 1752 میلادی این روز، اول سال نو محسوب می شد. (3)

همانگونه که در مقاله "شب یلدا – پیشینه تاریخی و انعکاس آن در ادب فارسی و فرهنگ عامه" گفتیم : نوروزاز کهن ترین و معتبرترین جشن های ملی و از معدود آداب مذهبی ایرانی است. (4)

که پس از ورود اسلام، نه تنها از میان نرفت، بلکه گرامی داشته شد. چنانکه در مفاتيح الجنان، که از معتبرترین مصابیح شیعه است، آدابی بر اساس آموزه امام جعفر صادق (ع) به معلي بن خنيس بیان شده است.

هرگاه بر اساس منابع تاریخی و دینی موجود نظیر آئین مزدیسنا و شاهنامه حکیم توس (فردوسی پاکزاد)، روز نوروز، روز فرخنده آفریدن حضرت زرتشت (ع) و برگزیدن وی به پیغمبری است و روز بر تخت نشستن جمشید و تولد کیومرث و هوشنگ و کیخسرو و پور سیاوش و روز بربند نهادن دیوان تبه کار بوسیله تهمورث و تقسیم کشور ایران میان فرزندان از ناحیه فریدون و روزی است که شاه گشتاسب و بانو کتایون و جاماسب، آئین مزدیسنا را پذیرا می شوند. در عین حال بنابر اعتقاد شیعه همین روز، روز آفرینش آدم و روز جلوس حضرت علی "ع" بر خلافت و روز عید غدیر خم و روز پیروزی حضرتش بر نهروانیان و روز غیبت و پدیدارشدن و برخواستن حضرت مهدی موعد (عج) نیز می باشد چنانکه هاتف در مناسبت دوم گوید:

لطفاً برای خواندن بقیه مقاله به ادامه مطلب بروید

دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۷ ساعت ۱۱:۲۱ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

شعر سپید یا شعر شاملوئی ؟

نوشته : تقی خاوری *

اگر هنر را به مثابه یک گوی شفاف در نظر بگیریم، یک نیمه آن استعداد هنرمند و نیمه دیگر آن تلاش مستمر و پی گیر و خستگی ناپذیر هنرمند است، تا شکل مورد نظر خود را، از لابلای یافته ها و دانسته های خویش و آثار ارزشمند و کهن سرزمین خود فراچنگ آورد تا آن را بصورت نحله ای جدید و شکلی نو در عرصه هنر ارایه دهد. این نمونه در زمینه شعر و شاعری احمد شاملوست، که بی تردید یکی از شاعران مطرح و ماندگار معاصر به شمار می آید، با تلاش و کوششی که خود به آن معتقد بود و اذعان داشت و حتی یک سال قبل از مرگ خود گفته بود : " پیری مفهومی ندارد وقتی که هم اکنون نیز در حال فراگیری و آموختن ام ...(نقل به مضمون) و این تلاش تا لحظه ای آخر استمرار می یابد تا از او شاعری بزرگ و نوآورد و سنت شکن بیافریند. شاعری که با جسارت خاص خود شعری می آفریند که در تاریخ شعری ایران بی سابقه است شعری با اجزا و عناصری از نوع دیگر و این همه به آسانی به دست نیامده که حاصل بیش از نیم قرن پی جویی و تلاش خستگی ناپذیر اوست .

در این پژوهش اگرسعی شده است مثال هائی از مولف های شعرهای شاملو در مقابله با متون ارایه شود بیش تر به لحاظ شناخت طرز کار و شیوه و شگرد شاملوست .

توضیح این که در این نوشتار اجزا و عناصر شعر شاملو مورد بحث و بررسی قرار می گیرد و همچنین موسیقی زبان او که اساس همگرائی کار شاعر است با سایر عناصر شعری.

لطفاً برای خواندن بقیه مقاله به ادامه مطلب بروید

چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷ ساعت ۲:۴۵ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

زبان زرگری (لوترا) - کنکاشی در زبان های ساختگی میان فارسی زبان ها

(پبشینه و ریشه ها، قواعد ساخت زبان زرگری )

نوشته محمد مهدی حسنی

1 – طرح بحث

از دوران کودکی و نوجوانی به خاطر دارم که ، در شهر ما بسیاری از مردم به ویژه طبقه جوان تر به زبان قراردادی خاصی سخن می گفتند.

آنان با قرار دادن حرف "ز" در میان کلمات به گونه ای حرف زده که جز خودشان دیگران عاجز از فهم منظور آنان بودند. و به آن زبان زرگری (zargari) گفته و می گویند. شاید اکنون در بعضی از جاها به ویژه شهرهای بزرگ، آداب چنین سخن گفتنی، متروک شده باشد، ولی هنوز هم وجود زبان های ساختگی و جعلی در میان بسیاری از شهرهای کوچک و دهات گزارش می شود که زبان آشنا و رایج است، هر چند بیشتر جنبه سرگرمی دارد.

به این گونه زبان ها در فارسی، لوتر = lutar ، لوترا = lutarà، لوتره = lutre و لتره = lotre نیز گفته می شود.

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

دوشنبه ۹ دی ۱۳۸۷ ساعت ۱:۳۵ ق.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

محرم و عاشورا در پهنه ادب فارسی

نوشته و انتخاب : محمد مهدی حسنی

آنکو دلش بحسرت آل نبی نسوخت

مرغ دلش بر آتش حسرت کباب باد (ازچهارده بند صباحی بید گلی کاشانی)

بی گمان در کنار تغزل های عاشقانه و عارفانه، پر عاطفه و بی آلایش ترین نوع شعر پارسی، مرائی و منظومه های با موضوع سوگواری هستند که همچون گوهرهایی گرانبها و ارزشمند در گنجینه ادب فارسی نهفته اند.

چه داعیه سرودن مراثی نه از روی چشمداشت مادی و زیاده خواهی و خواست جاه و مقام است که از دل سوخته و مصیبت زده شاعر و از تاثیرات و تالمات روحی سرچشمه می گیرد و همیشه تر و تازگی خود را دارد و چون از دل برمی خیزد، لاجرم در دل می نشیند.

در ادبیات فارسی کمتر شاعر و گوینده را سراغ داریم که ناخواسته و دل شکسته بدین شیوه طبع خود را نیازموده باشد. * 1 آثار زیبا و و صف نشدنی فراوانی به این نمط در آثار گویندگان و استادان یزرگ سخن مانند : رودکی، شهید بلخی، فرخی سیستانی، فردوسی طوسی، نظامی گنجوی، خاقانی شروانی، کمال الدین اسمعیل اصفهانی، مسعود سعد سلمان، سعدی، حافظ، جامی و دیگران – به چشم می آید و در این میانه سوگواری های مذهبی ( خاصه در باره اصحاب عاشورایی) ، چندین برابر سوگواریهای ملی و شخصی است. تر کیب بند موثر و زیبا و ماندنی محتشم کاشانی در عزای خامس آل عبا (ع) از این دست است که همچون ممدوحش خون حسین (ع) ویارانش نه در محرم هر سال که در تمام روزهای سال بر لب ( اندیشه و دل ) جاری و ساری می شود.

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۴:۷ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

شب یلدا (پیشینه تاریخی و انعکاس آن در فرهنگ عامه)

نوشته ی محمد مهدی حسنی

یادآوری الحاقی : برای خواندن مقاله مرتبط با بحث ما در این وبلاگ، اینجا و بر عنوان: "انعکاس یلدا در ادب فارسی" کلیک فرمایید

پرستش به مستی است درکیش مهر

برونـــند زین جرگـــــــــه هشیــــارهـــا (علامه طباطبایی - رح)

نوشته حاضر شامل دو بخش است. ابتدا نگاهی به معنای لغوی و پیشینه تاریخی این جشن دیگان باستانی خواهیم داشت. و سپس، مراسم و آئین سنتی یلدا را در فرهنگ عامیانه امروز (فکلور) و باورهای مردم عزیزمان کنکاش می کنیم.

شاید این سخن و جستجو، تلاشی هرجند کوچک، برای یادآوری و پاسداشت یکی از سنت های زیبای فرهنگی و تاریخی کشورمان باشد، آئینی که در وانفسای هجوم فرهنگ های بیگانه به کشورمان چند هزار سال همواره ماندگار بوده است و توگویی اینک در برابر فرهنگ و تکنولوژی وارداتی امروز، روز بروز حالی زارتر و فراموش تر پیدا می کند.

لطفاً برای خواندن بقیه مقاله به ادامه مطلب بروید

سه شنبه ۱۹ شهریور ۱۳۸۷ ساعت ۱۲:۲ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

روزه در آئینه نثر و نظم کهن فارسی

( قسمت دوم – نثر )

نوشته : محمد مهدی حسنی

در قسمت اول بحث، نمونه هایی از اشعار لطیف کهن فارسی، که دست مایه و موضوع آن "روزه" بود، بازنویسی و تقدیم تان شد. اینک به همان سیاق به بیان نمونه هایی از نثر دل انگیز فارسی می پردازیم؛ که خواندنشان هر فارسی زبان ادب دوست را به شوق و ذوق می آورد. مضاف بر اینکه حظ معنوی و روحانی مطالب آمده، ابن حال و شور را دو چندان می نماید

سعی شده است همچون اشعار منتخب، که جزء در دو مورد ( حافظ و مولوی ) حتی الامکان از آثار قرون اولیه ( 4 تا 7 ﻫ. ق. ) انتخاب گردید . اینجا نیز قدمت و سلامت و سلاست متون مطمح نظر باشد.

***************

ای آنکسها که بگرویدند نبشته شد بر شما روزه چنان ( که ) نبشتند بر آنکسهای از پیش شما تا مگر بپرهیزید. روزگاری شمرده پس هر که بود از شما بیمار یا بر سفر باشد، شمار کند و بازگیرد از روزگاری دیگر، و بر آنکسها که طاقت دارند فدا کردن طعام دادن رویشی را؛ و هرکه تطوّع کند بنیکی آنست یهتر اور را، و اگر روزه دارید بهتر شما را اگر هستید داننده. ماه رمضان آنستکه بفرستادند اندرآن قران : راه راست مردمان را و پیدائی از راه راست ( و ) جدا کردن، و هر کی حاضر شود از شما اندرین ماه پس روزه گیرد آنرا، و هرکی باشد بیمار یا بر سفر شمار گیرد از روزگاری دیگر . که خواهد خدای بر شما آسایش و نخواهد بر شما دشخواری، و تا تمام کنید شمار، و تکبیر کنید خدای را بر آنچه راه نمود شما را، تا مگر شما شکر کنید . ..... بدان که اندر اول اسلام روزه هنوزفریضه نکرده بود، ولکن نماز کردن و زکوه از مال بدادن فریضه بود، و روزه ماه رمضان هنوز فریضه نگشته بود. و سبب آن چنان بود که چون پیغامبر ما را صلی الله علیه وسلم وحی آمد، و خدای عزّ و جلّ او را فرمود که خلقانرا ندا کن و بخدای خوان، چنان که پیغامبر علیه السلام گفت: " امرت ان اقاتل الناس حتّی یقولوا لا اله الاالله فاذا قالوها عصموا منّی دما ء هم و اموالهم الا بحقّها . و حسابهم علی الله . گفت : فرمودند مرا که کارزارکن با کافران تا آن گه که بگویند که خدای عزّ و جل ّ یکی است و بجز از وی خدای نیست . چون بگویند تیغ از گردن ایشان بیوفتاد و بعد از آن ایشان را مکش، و خواستهای ایشان مستان مگر بحقّ . و شمار ایشان بر خدای است . پس این که گفت یگانگی خدای عزّ و جلّ بنماز کردن و زکوه دادن نزدیک است بیک دیگر؛ از بهر آن که اول وحی که آمد این فرمود که: بگوی خلق را تا اقرار دهند که خدای عزّ وجلّ یکی است ، و بگویند لااله الاالله محمّد رسول الله پس هر که این سخن بگفت مسلمان شد و از کفر بیرون آمد و خون اوبسته شد، و شمشیر از گردن او بیفتاد، و مال او بر یاران و امتان محمد حرام گشت . ...... اما اندراول اسلام آن روزه داشتن چنان بود که چون نماز شام بودی روزه بگشاندی، و طعام بخوردندی، و چون شفق فرو شدی طعام خوردن حرام شدی تا دیگر روز نماز شام. و جهودان را و ترساآن را قاعده چنین بود و امروز ایشان را همچنین است که نماز شام روزه بگشایند، و طعام و شراب بخورند و تا دیگر روز نماز شام هرچه خورند ایشان را حرام بود.

ترجمه تفسیر طبری ، (فراهم آمده در زمان سلطنت منصوربن نوح سامانی - 350 تا 365 هجری ) ، مجلد اول ، بتصحیح استاد حبیب یغمائی ، انتشارات توس ، چاپ دوم ، 1356 ، تهران - ص 116 الی 119 و 123

لطفاً برای خواندن بقیه مقاله به ادامه مطلب بروید

دوشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۸۷ ساعت ۱:۴۸ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

روزه در آئینه مثل فارسی

نوشته و انتخاب : محمد مهدی حسنی

مقدمه :

مرحوم دکتر احمد بهمنیار مثل را جمله یا عباراتی می داند مختصر و مشتمل بر تشبیه یا مضمونی حکیمانه که به سبب روانی لفظ و روشنی معنی و لطف ترکیب، شهرت عام یافته است. و همگان آن را بدون تغییر و یا با اندک تغییر در محاوره به کار می برند( مجله یغما، سال 2 شماره 2 و 3 صفحه 52 ) . فخر رازی می گوید: مقصود از ضرب در ضرب المثل آنست که مثل در دل اثر می کند که توصیف خود شیئی را، آن تاثیر نیست. و این بدان سبب است که هدف از مثل : تشبیه خفی است به جلی و غایب است به شاهد. در نتیجه آگاهی از چیستی شئی تاکید می یابد، و احساس با عقل مطابق می شود و آن در نهایت روشنگری است ( تفسیر کبیر جلد 2 صفحه 72 ) . و از نظام نقل کرده اند که در مثل چهار صفت است که در هیچ نوع دیگری از سخن جمع نمی گردد، ایجاز لفظ ، اجابت معنی ، حسن تشبیه و حسن کنایه؛ و این منتهای بلاغت است ( مجمع الامثال جلد اول صفحه 6 ) .

بر مبنای آنچه قدما در وصف ضرب المثل، و سرّ تاثیر گذاری اش بیان داشته اند، می توان گفت که : یکی از عناصر مهم مثل، رمز آمیزی و تداعی میان وقایع همانند است و این ویژگی بیشتر در مثل هایی بچشم می خورد که یا ریشه در حکایات کهن فرهنگ عامه دارد و در آن جانوران و گاه جمادات، نقش هایی انسانی ایفاء می کنند و حامل پند و پیام اند. و یا بر پایه حکایاتی از زندگی طبیعی و ممکن انسانی شکل گرفته و گاه سر چشمه آنها رفتار یا واقعه ای به یاد ماندنی بوده است.

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

پنجشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۷ ساعت ۱:۳۵ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی | 

روزه در آئینه نثر و نظم کهن فارسی

(بخش نخست - نظم)

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایها الذین امنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم ( بقره – آیه 180 )

شهر رمضان الذی انزل فیه القران هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان فمن شهد منکم الشهر فلیصمه و من کان مریضا او علی سفرفعده من ایام اخر یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر و لتکملوا و لتکبروا الله علی ما هدیکم و لعلکم تشکرون ( بقره – آیه 182 )

یکی از فروع و واجبات عبادی اسلام، روزه است. اهمیت، شرایط و احکام روزه در رساله های عملیه و کتب اخلاقی و دینی ما منعکس است. و رسانه های جمعی نیز از این جیث بدان، پرداخته و می پردازند. ماه روزه و صیام،( رمضان ) تنها ماهی است که در کتاب خدا، از آن نام برده شده است . و مهمترین رخدادش را، نزول قرآن دانسته اند، و نیز وجود شب قدر در شگمش و بلاخره شهادت مولی متقیان در روز 21 همین ماه. که اینهمه بدان چهره ای دگر گونه از ماههای دگر می دهد. آنچه در نوشته حاضر دنبال خواهد شد، باز گویی و باز نویسی آثار ی منثور و منظوم ، لیکن نفیس و گرانقدر از گویندگان و نویسندگان فارسی زبان است. که جمع آوری و ذکر آن جنگی معنوی و زیبای موثر ی را ، از هنرنمایی و غمز و عتاب قلم ها، و عرض اندامشان در این وادی روحانی را فراهم می آورد. پیشینیان ما با الهام از آیات شریفه فوق و سایر منابع مقدس از قبیل سخنان پیشوایان و پیران، آثاری نفیس و وزینی را با اشاره به این فروع دین آفریده اند . امید که مورد قبول در گاه حضرت احدیت (جل جلاله) و نیز مورد استفاده دوستان قرار گیرد :

لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید

مشخصات
چه بگویم ؟     (حقوقی، ادبی و اجتماعی) این وب دارای مباحث و مقالات فنی حقوقی است. لیکن با توجه به علاقه شخصی،  گریزی به موضوعات "ادبی" و "اجتماعی"  خواهم زد. چرا و چگونه؟  می توانید اولین یاداشت و نوشته ام در وبلاگ : "سخن نخست" را بخوانید.
  مائیم و نوای بینوایی
بسم اله اگر حریف مایی
               
*****************
دیگر دامنه  های وبلاگ :
http://hassani.ir

* * * * * * * * * * *
«  کليه حقوق مادي و معنوي اين وبلاگ، متعلق به اینجانب محمد مهدی حسنی، وکیل بازنشسته دادگستری، به نشانی مشهد، کوهسنگی 31 ، انتهای اسلامی 2، سمت چپ، پلاک 25  تلفن :  8464850  511 98 + و  8464851 511 98 + است.
* * * * * * * * * * *
ایمیل :
hasani_law@yahoo.com
mmhassani100@gmail.com

* * * * * * * * * * *
نقل مطالب و استفاده از تصاوير و منابع این وبلاگ تنها با ذکر منبع (نام نویسنده و وبلاگ)، و دادن لینک مجاز است.  »