چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۴:۳۵ ب.ظ توسط محمد مهدی حسنی
|
مرا میهمان کن کریمانه امشب
(گفت و گویی با تقی خاوری شاعر و پژوهشگر)
محمدمهدی حسنی
بانی گفت و گوی زیر، روزنامه نگار ارزنده و دوست شاعر مشترک گیلانی من و خاوری، مزدک پنجه ای است او در اسفند ماه سال پیش، به قول خودش از شهر بارانی رشت به من زنگ زد و با توجه به دوری مسافت از یک سو و دوستی نزدیک من و خاوری از سوی دیگر، پیشنهاد این مصاحبه را داد. هر چند برای نخستین بار بود که نقش خبرنگار و مصاحبه گر را بازی می کردم، ولی بعد از خواندن ماحصل، هر دو: هم خاوری و هم پنجه ای از کار درآمده، تعریف کردند.
قرار بود این گفت و گو در شرق و به مناسبت 72 سالگی خاوری چاپ شود. اما از آنجا که همیشه، خاور، مه آلوده از تعصب و دوست سالاری و گروه بازی است. کار شد، ناشد و به قول مزدک باعث شرمندگی اش شد (مراد در برابر خاوری است نه این زینب زیادی). تا اینکه دیروز زنگ زد و گفت: گفت و گوی مزبور در رویه ی هشت روزنامه روزگار- شماره 76 (دوره جدید) – سه شنبه 27 اردیبهشت 1390 همراه با یاداشتی از مزدک به نام "نفرین ِ شعر" که نقدی بر "واژگان بازنده" آخرین دفتر شعر خاوری است، انتشار یافته است.
وقتی از دکه روزنامه فروشی روزنامه روزگار را گرفتم و ورق زدم دیدم بسیاری از چهره های آشنای شرق و سایر روزنامه های توقیف شده مانند ابراهیم رها و سیدعلی میرفتاح - که قلم شان را دوست دارم - آنجا گرد هم آمده و کار می کنند. بنابراین دو مطلوب حاصل شد: هم من و پنجه ای از خجالت خاوری بیرون آمدیم و هم حقیر بریده از چند روزنامه، با "روزگار" آشنا شدم. اینکه می گویم : "بریده از چندروزنامه" برای این است که عادت خواندن لااقل یک روزنامه، مرض مزمن پیش از سه دهه بنده است که از کیهان و اطلاعات زمان انقلاب شروع، از سلام و مبین خوانی رد، به جامعه و توس و ... رسیده، زیر سایه مهرپرور دولت نهم و دهم، تند تند ذائقه عوض کرده تا بالاخره به اینجا رسیدیم که فقط شرق ماند و حالا .... روزگار هم پا به عرصه روزنامه های اصلاح طلب گذارده است... تا چه پیش آید....
به هرحال از لطف مزدک غیرمرکزنشین، که دغدغه فرهنگ این مرز و بوم و نیز نکوداشت و تعرفه ی بزرگانی همچون خاوری غیرمرکزنشین را دارد سپاسگزارم. اینک خوانندگان خوب "چه بگویم" می توانند گفت و گوی ما و خاوری را در ادامه مطلب بخوانند
